اولین رمان جواد ماه زاده که در حال و هوای نوجوانانه دهه شصت میگذرد ، داستان آدم ها و فرهنگ ها در دل اتفاقی به اسم جنگ عنوان: خنده را از من بگیر؛ نویسنده: ماه زاده؛ تهران، هیلا؛ 1387؛ در 263 ص؛ شابک: 9789649101729؛
جواد ماه زاده عزیز ، امروز که خواندم دستگیر شدی ، به یاد رمانت افتادم ، حالا که من رمان زیبایت را به این سایت اضافه میکنم احتمالا بازجوها خواب را از چشمانت گرفته اند شاید اینبار هم تفنگ را در اسباب تو دیده اند و حتما بازهم تفنگ و قلم را اشتباه گرفته اند
هنوز کتاب را ندیده ام تا بخرم و بخوانم اما متاسفانه می دانم که زندانی هست . به امید آزادی همه زندانیان سیاسی از جمله این نویسنده عزیز و به امید آزدی کامل بیان و نشر
انگار که یک فیلم دلنشین، اما غمناک و خاطره انگیز! من فکر می کنم نویسنده بیش از هرچیز حواسش به نوستالژی دسته جمعی بچه های دوره جنگ بوده، برای خود من، با اینکه متولد نیمه دوم دهه شصت هستم، و تا به خودم آمدم جنگ تمام شده بود، پر بود از یادآوری خاطرات گذشته! این رمان را باید پاس داشت برای ثبت فرهنگ دهه ی شصت، نه از آن پاسداری های کلیشه ای و سفارسی دولتی، چرا که هر خواننده ای براحتی با زبان صمیمی نویسنده ارتباط برقرار میکند. و این، حتما از درک و لمس آن دوران از سوی نویسنده ناشی می شود. مدتها پیش که خبر بازداشت نویسنده اش را در وقایع انتخابات شنیدم، به صرافت خواندن کتابش افتادم، حالا امیدوارم که آزاد باشد و باز هم از فضای آن سالها بنویسد، اما این بار با یک داستان بهتر
رمان از زبان نوجوان گفته میشه . از دید یک پسر کوچک در بحبوحه ی جنگ . همان اندازه معصومانه و زیبا روایت میشه با خودت حس میکنی همون پسر بچه ای هستی که سایه جنگ روی زندگیت هست اما دوست داری زندگی کنی درس بخونی بازی کنی و بجنگی
This entire review has been hidden because of spoilers.
تصویرسازیهای جواد ماهزاده که احتمالا با توجه به سنش از تجربه شخصی میاد خیلی شبیه سریال «وضعیت سفید» بود. اگر اون حال و هوا رو دوست دارید از زبون یک نوجوون وسط روزهای جنگ از کرج گزارش میکنه بشنوید کتاب رو بخونید.