Jump to ratings and reviews
Rate this book

بابایی / Babaee

Rate this book

Audio CD

First published January 1, 2005

16 people want to read

About the author

بیژن مفید

8 books36 followers
(Bizhan Mofid)
بیژن مفید (۹ خرداد ۱۳13 در تهران - ۲۱ آبان ۱۳۶۳ لس‌آنجلس) از نمایشنامه‌نویسان ایرانی است.‏
از او تا به حال تعداد ۹ نمایشنامه انتشار یافته ولی آثاری از نوشته‌های او به روی صحنه آمده، و بیش از ۱۵۰ نمایشنامه رادیویی و تلویزیونی توسط او ترجمه و کارگردانی شده‌است.‏
با وجودی که از «بیژن مفید» تا به حال تعداد ۹ نمایشنامه به چاپ رسیده و علاوه بر این با آثاری که از نوشته‌های او به روی صحنه آمده، و همچنین با بیش از صد و پنجاه نمایشنامه رادیویی و تلویزیونی که توسط او ترجمه و کارگردانی شده، ولی باز هم «شهر قصه» معروف‌ترین اثر و نمایشنامه‌ای است که از او به یادگار مانده‌است. ین نمایشنامه برگرفته از ترانه‌ها، متل و ضرب‌المثل‌های قدیمی ایرانی و سرشار از کنایه و اشارات و تشبیهات و اصطلاحاتی است که بیشتر در زبان گفتاری مردم کوچه و بازار ساری و جاری بوده و هست.‏
بیژن مفید» روز ۲۱ آبان ماه سال ۱۳۶۳، دو سال بعد از ورودش به آمریکا، در لوس آنجلس در گذشت. با مرگ او ایران یکی از بهترین هنرمندان دوران اخیر را از دست داد. او نیز چون آن دیگر تئاتر نویس نامی و معتبر ما، «غلامحسین ساعدی» دانا و آگاه به آنچه که می‌کرد، وسائل ترک دنیا را برای خود فراهم آورده و خود خواسته و مصمم راهی را برگزیده بود که هر چه زودتر به پایان قصه‌اش رهنمون باشد.‏
یاس و نومیدی او از آنچه که می‌خواست و نمی‌دید، و انزوا و دلزدگی‌اش را از آنچه که می‌دید و نمی‌خواست در یادداشتی به قلم «اردوان مفید» برادر و میزبان او در ایامی که در آمریکا سکونت داشت می‌خوانیم:‏
‏«...بعد از یک ماه انتظار و نگرانی ‏‏به فرودگاه لوس آنجلس رفتم که محموله [در تهران که به من تلفن می‌شد از او به‌عنوان «محموله» یاد می‌شد:] را بگیرم. آنقدر رنجور و شکسته بود که باورم نمی‌شد . . . از هفته دوم ورودش که همه باخبر شدند، خانه کوچک ما پایگاه چهره‌های آشنا و قدیمی شد که همه پروانه‌وار دورش می‌چرخیدند . . .‏
ساعت حدود سه صبح است، همه رفته‌اند و او تنها نشسته‌است. گویی چون همیشه با خواب قهر است. سیگار، این آشنای دیرین در لابلای انگشتان استخوانی‌ش جابجا می‌شود. عینکی بدقوراه به چشم دارد. به‌طوری که نیم‌رخش را رنجورتر نشان می‌دهد. ولی هنوز استوار و محکم می‌نماید. تلویزیون مثل همیشه روشن است. وقتی وارد اطاق می‌شوم مرا نمی‌بیند. حرف‌های روز را مرور می‌کند. تشویق دوستان به نوشتن و کار کردن و اینکه مردم تشنه آثارش هستند. کنارش می‌نشینم. می‌پرسم: چرا نمی‌خوابی؟ می‌گوید: نه، تو برو بخواب. فردا کارگری. . . قبل از آنکه با

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
3 (60%)
4 stars
1 (20%)
3 stars
1 (20%)
2 stars
0 (0%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 2 of 2 reviews
Profile Image for Saman.
1,166 reviews1,073 followers
Read
March 24, 2010
دو تا چشم سیاه داری
دو تا مویِ رها داری
تو اون چشم‌ها چیا داری
بلا داری، بلا داری
دو تا چشم سیاه داری

توی سینت صفا داری
توی قلبت وفا داری
صف عشاق بدبختُ از این جا تا کجا داری
دو تا چشم سیاه داری

به یک دم می‌کُشی ما را
به یک‌ دم زنده می‌سازی
رقابت با خدا داری
دو تا چشم سیاه داری

نظر داری، نظر داری
نظر با پوستین پوش حقیری
مثل ما داری
نگاه کن با همه رندی
رفاقت با کیا داری

خبر داری، خبر داری
خبر داری که این دنیا همش رنگه
همش خونه همش جنگه
نمی‌دونی، نمی‌دونی
نمی‌دونی که گاهی زندگی ننگه

نمی‌بینی، نمی‌بینی
نمی‌بینی که دست افشان و پاکوبان و خرسندم
نمی‌بینی که می‌خندم، نمی‌بینی دلم تنگه

تو این دریای چشم‌های سیاه رو پس چرا داری؟


بیژن مفید / Bizhan Mofid

Profile Image for Ehsan.
134 reviews28 followers
August 29, 2012
نمايشنامه‌هاي که بیژن مفید نوشته و در زمان حياتش روي صحنه رفته و يا در اجرايي راديويي به شکل نوار کاست منتشر شده اما عبارتند از: شهر قصه (1346)، ماه و پلنگ (1347)، بزک نمير بهار مياد (1351)، تربچه (1351)، شاپرک‌خانم (1353)، جان‌نثار (1354)، سهراب و اسب و سنجاقک (1354)، کوتي و موتي (1355)، روباه و عقاب (1356).
Displaying 1 - 2 of 2 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.