Soon after the success of the 1979 Islamic Revolution, Avini joined the Construction Jihad founded by Imam Khomeini dedicated to poverty alleviation in rural Iran. Witnessing first hand the cruelty and injustice left in the villages by the recently overthrown Pahlavi monarchist dictatorship, he set out to produce documentaries sharing those neglected realities. After the US-backed invasion of Iran by Saddam Hussein, Avini developed a series of cinematographic productions throughout the 8 years of the Imposed War.
He died in 1993 after joining search parties identifying the bodies of the martyrs of the war while also producing the "Narration of Victory" documentary, when he was hit by the shrapnel of a landmine.
سید مرتضی آوینی در شهریور سال ۱۳۲۶ در شهر ری متولد شد. سیدمرتضی آوینی
وی تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در شهرهای زنجان، کرمان و تهران به پایان رساند و سپس به عنوان دانشجوی معماری وارد دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی معماری را کنار گذاشت و به اقتضای ضرورتهای انقلاب به فیلمسازی پرداخت.
آوینی فیلمسازی را در اوایل پیروزی انقلاب با ساختن چند مجموعه درباره غائله گنبد(مجموعه شش روز در ترکمن صحرا)، سیل خوزستان و ظلم خوانین (مجموعه مستندخان گزیدهها) آغاز کرد.
وی فعالیتهای مطبوعاتی خود را در اواخر سال ۱۳۶۲، همزمان با مشارکت در جبههها و تهیه فیلمهای مستند درباره جنگ، با نگارش مقالاتی در ماهنامه اعتصام ارگان انجمن اسلامی آغاز کرد.
آوینی در زمان جنگ در گروه جهاد فعالیتهای بسیاری داشت. او در این دوره به سینما، هنر، فرهنگ واحد جهانی و مواجهه آن با مسائل مختلف فکر میکرد. مجموعه تحقیقات و مباحثات و نوشتههای آوینی در ماهنامه هنری سوره منتشر و بعدها در کتاب آینه جادو که جلد اول از مجموعه مقالات و نقدهای سینمایی اوست جمع آوری شد.
اواخر سال ۱۳۷۰ مؤسسه فرهنگی روایت فتح به فرمان آیتالله خامنهای تأسیس شد تا به کار فیلمسازی مستند و سینمایی درباره دفاع مقدس بپردازد و تهیهمجموعهروایت فتح را که بعد از پذیرش قطعنامه رها شده بود، ادامه دهد.
آوینی و بقیه گروه، سفر به مناطق جنگی را از سر گرفتند و طی مدتی کمتر از یک سال، کار تهیهشش برنامه از مجموعه ده قسمتی «شهری در آسمان» را به پایان رساندند و مقدمات تهیه مجموعههای دیگری درباره آبادان، سوسنگرد، هویزه و فکه را تدارک دیدند. اگرچه مقارن با همین زمان، فعالیتهای مطبوعاتی او نیز ادامه داشت.
شهری در آسمان که به واقعه محاصره، سقوط و بازپسگیری خرمشهر میپرداخت، در ماههای آخر سال ۱۳۷۱ از تلویزیون پخش شد، اما برنامه وی برای تکمیل این مجموعه و ساختن مجموعههای دیگر با شهادتش در فکه ناتمام ماند.
سید مرتضی آوینی، بیستم فروردین ۱۳۷۲ در فکه و در حال ساخت مجموعه مستند و تلویزیونی روایت فتح، بر اثر برخورد با مینهای باقیمانده از زمان جنگ به شهادت رسید.
پیکر شهید سید مرتضی آوینی ۲۲ فروردین با حضور مقام معظم رهبری و هنرمندان و نویسندگان تشییع و در گلزار شهدای بهشت زهرا (س) به خاک سپرده شد.
شهید آوینی خودش می گوید: «من با زندگی به سبک و سیاق متظاهران و روشنفکران آشنا نیستم؟! خیر من از یک راه طی شده با شما حرف می زنم. من سالهای سال در یکی از دانشکده های هنری درس خوانده ام، به شبهای شعر و گالری های نقاشی رفته ام، موسیقی کلاسیک گوش داده ام.ساعت ها از وقتم را به مباحث بیهوده درباره چیزهایی که نمی دانستم گذرانده ام. من هم سال ها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی زیسته ام. ریش پروفسوری و سبیل نیچه ای گذاشته ام». پس عجیب نیست کسی که با ادا و اطوارهای روشنفکری آشناست و چم و خم رفتارهایشان را می شناسد بتواند نقدی جانانه بر آنان داشته باشد.
عشق است آقا مرتضی که مبانی و مسائل بیماری روشنفکری ایرانی را یکبار برای همیشه «له» کرده است مقالاتی که هنوز هم تازگی خود را دارند هنوز هم مشکلات و آفات روشنفکرنماهای ایرانی همان است که آقا مرتضی فهمید شادی روح آقا مرتضی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
کتاب به نثر ژورنالیستی نگارش شده. آقای آوینی هر بار یکی از مقالات منتشر شده از مجلات معاصر خودش رو با موضوع تحولات فرهنگی در نظر گرفته و قدمبهقدم خواننده رو با خودش همراه میکنه تا مستدل و منطقی مقاله مذکور رو با دیدگاه خود نگارنده حلاجی و نقد کنند.
همین نثر ژورنالیستی و محتوای مقالات که گاهی اوقات ممکنه، فاصله دوری با دغدغههای فرهنگی امروز داشته باشه، احتمالا خواننده رو خسته کنه و نتونه باهاش ارتباط بگیره. که البته بسته به موضوع متفاوته.
آوینی سعی میکنه مفاهیمی مثل آزادی، هنر و ادبیات، توسعه و پیشرفت و آزادی مطبوعات رو بین جریان روشنفکری و نسبتش با انقلاب اسلامی بررسی کنه و به ادعاهای روشنفکران درین زمینه پاسخی از منظر اصول انقلاب اسلامی بده. و اغلب هم با نقد تند و تیز خودش، خودخواهیها و حتی سطحیبودن دغدغههای روشنفکران ایران رو به رخ بکشه. که همین دلایل و مستندات گواهی دوباره برین مسأله است که «روشنفکری در ایران، مریض متولد شده.»
از کل مقالات این سه برام جذاب و خواندنی بودند: تجدد و تحجر - کدام عرفان؟! - کانون کدام نویسندگان؟!
باسمه 🔰 با اینکه «سید مرتضی آوینی» به سید شهیدان اهل قلم مشهور هست، برای خودم با مستند «روایت فتح» شناخته شده بود تا قلمش؛ لذا این کتاب، فتح باب آشنایی بود. 🔰 نکتهای که در مقدمه این کتاب به درستی بهش تأکید شده، اینه که با مجموعه آثار مواجهیم و نه کتاب تألیفی. طبعاً تفاوت این دو مشهوده و جای افسوس داره که یک منظومه کامل تألیف شده به دست خودشون رو حتی در این موضوع نداریم... 🔰 شهید آوینی، از منظر فعال فرهنگی انقلاب اسلامی، خود و دیگری خودش رو در نقد و بررسی آثار و بیانات طرفهای گوناگون تعریف کرده... حتماً با نظراتی بسیار چالشی مواجه میشین! اما بیشتر از اینکه مخالف یا موافق این نظرات باشم، از این تعجب میکردم چقدر شناختم از شخصیتی در این حد شناختهشده هم ناکافی و ناقص هست... 🔰 انگار بیشتر اینجور که خواسته بودم تصورش کرده بودم تا اونجور که بوده! البته بخشی از این روند رو میشه به مسکوت گذاشتن امثال آوینی یا حتی بهشتی مرتبط دونست... یاد فصل آخر کتاب «زلزله ده ریشتری» افتادم... صحبت از شخصی بود که خیلیها منتظر بودن تا طرف از دنیا بره تا اینقدر دیگه حرفهاش رو نشنون... 🔰 کتاب از این لحاظ که به من کمک کرد تا حدی با اندیشه آوینی واقعی آشنا بشم، برام مفید بود. بماند که هر یادداشت، بخشی از اتفاقات پایان دهه شصت رو در بطنش داشت و مرور اون هم جالب توجه بود. خلاصه همینکه دستم اومد آدم اندیشه آوینی بودن در حد و اندازهای هست که من نیستم، راضیام!
میشه گفت اصلا کتاب نبود چند تا مقاله از مجلۀ سوره تألیف شده بود داخل یک کتاب که اکثرا در مورد نقد جریان روشنفکری و مقالات مخالفان در مطبوعات دیگر بود بهترین مقالاتش ژورنالیسم حرفهای، عرفان های ساختگی و تحجر و تجدد بود