If an artist sends a live peacock to an exhibition, is it art? 'What is art?' is a question many of us want answered but are too afraid to ask. It is the very question that Nigel Warburton demystifies in this brilliant and accessible little book. With the help of varied illustrations and photographs, from Cézanne and Francis Bacon to Andy Warhol and Damien Hirst, best-selling author Warburton brings a philosopher's eye to art in a refreshing jargon-free style. With customary clarity, he explains art theories, that are much discussed but little understood, by thinkers such as Clive Bell, R.G Collingwood and Wittgenstein. He illuminates other perplexing problems in art, such as the artist's intention, representation and emotion. Drawing on photographs of Cindy Sherman and Tiananmen Square, Warburton shows that, if we are ever to answer the art question, we must consider each work of art on its own terms. A stimulating and handy guide through the art maze, The Art Question is essential reading for anyone interested in art, philosophy or those who simply like looking at and thinking about pictures.
Nigel Warburton is Senior Lecturer at the Open University and author of a number of popular books about philosophy.
Warburton received a BA from the University of Bristol and a PhD from Darwin College, Cambridge and was a lecturer at the University of Nottingham before joining the Department of Philosophy at the Open University in 1994.
He runs a popular philosophy weblog Virtual Philosopher and with David Edmonds regularly podcasts interviews with top philosophers on a range of subjects at Philosophy Bites. He also podcasts chapters from his book Philosophy: The Classics.
Contemporary British philosopher Nigel Warburton, host of the podcast series “Philosophy Bites” asks us to consider if the live peacock Belgian artist Francis Alÿs recently sent to the Venice Biennale to be entered as a work of art is, in fact, a true work of art. Curiously, this is the same question my philosophy instructor asked our class nearly fifty years ago when he showed us a slide of Alpha-Pi (pictured above) by Morris Lewis - white canvas with wavy lines of color painted on the bottom left and bottom right. In other words, different work, same question.
In an attempt to address this question, “What is art?” Warburton has written his engaging little book, approaching this philosophic conundrum from four specific theoretical angles: 1) Clive Bell’s significant form, that is, the work’s line, shape and color possessing the power to produce an aesthetic emotion in the viewer, 2) R.G.Collingwood’s theory of emotional expression and clarity of feeling needed in the process of artistic creation, 3) Ludwig Wittgenstein’s focus on the concept of ‘family resemblance’ along with an overview of the nature of language, 4) the ‘Institutional Theory’ developed by George Dickie, shifting attention from the work itself to the context of how the work is exhibited by museums and galleries and how it is appreciated by an audience. As by way of a wrap-up, in the fifth and final section of his little book, Nigel himself steps forward to share his views on the art question. I wouldn’t want to restate the various facets of his position but let me mention one thing he does say: we should move away from general rules and hone our attention back to the individual works themselves.
After reading Nigel’s book and giving the art question some reflection, I’d like to share a few of my own thoughts. This art question revolves around the visual arts, particularly painting and sculpture. The other arts, such as theater, dance and music do not face this question in quite the same way. Why is that? I suspect it has to do with recognized quality of performers and performances, for example, when we see or listen to the best of the best – Royal Shakespeare Company, Imperial Russian Ballet, Philadelphia Orchestra, Cirque de Soleil, Pilobolus Dance -- we know we are in the presence of great art.
So, in my modest view, this is what the visual arts needs in our brave new 21st century world: a breakthrough, that is, an artist or artists creating great art, so great, similar to the above examples of theater, dance and music there would be no question as to its greatness. Of course, I don’t have a clue respecting the form such breakthrough art would take, nor do I think such art would sufficiently answer the question ‘What is art’ but by such a breakthrough I strongly suspect the public perception of the visual arts would be enormously enhanced.
Anyway, back on the book. Here is a passage I find especially probing, “What you know and believe affects what you see. Your expectations and knowledge don’t just help you to understand and interpret what you see, they in part help you to construct and categorize what you see.” The example offered is Van Gogh’s painting of crows flying over a cornfield. We look at the painting a first time. Then we are told this is the last painting Van Gogh painted before killing himself. We take a second look. All of a sudden the crows appear ominous and threatening.
I think this examples underscores how art can be a transforming experience – the more we open ourselves to multiple viewings, open ourselves to such things as exploring the cultural and historical context of a work along with the artist’s development, the more we can grow in our understanding of that specific art form and also grow in our overall artistic sensitivity and aesthetic delicacy of taste. Am I overdoing it with all the sensitivity and delicacy? Reading Nigel Warburton’s little book will undoubtedly help you formulate an opinion. Highly recommended.
مسئلۀ «هنر»؛ زندگی ارزشمندتر از آن است که صرفِ پیدا کردنِ تعریفِ «هنر» شود.
0- اولش قصد کردم یه متنِ همینجوری برای این کتاب بنویسم، ولی گفتم حیفه. البته قطعا زور میزنم به مختصرترین شکلِ ممکن بنویسم.
1- خیلی ساده مسئلۀ هنر چیه: چجوری میشه که مارسل دوشان، یک پیشابگاه که امضا شده رو به عنوان اثر هنری ارائه میده؟ خیلی هم توجه میگیره همین رخداد به غایت عجیب و «دنیای هنر» رو تکون میده. هنرِ مدرن رخدادی عجیب است. خلافآمدِ هرچیزی است که به صورت عرفی از هنر سراغ داریم. همین اخیر که موزۀ هنرهای معاصر، کالکشن و مجموعۀ آثار پیکاسو رو به نمایش عموم گذاشته، یه بندهخدایی در توئتیر پیکاسو رو «هنرمندِ ماشرومزده» نامید و خب، توئیتر فارسی هم بهش واکنش نشون داد و ترند شد حسابی؛ حالا بعدا (سرِ مرور کتابِ مهمِ «اهمیت امر زیبا در زمانۀ ما» از گادامر) از این ترندِ توئیتر بیشتر خواهم گفت، ولی اجالتا، اینکه این هنرِ به اصطلاح مدرن، از چه حیث «هنر» است، مسئلۀ مهمیه. این کتاب هم دقیقا در مورد همینه.
2-متونِ نایجل واربرتون به غایت تمیز، دقیق و خوشخوان است و خواندن متنهای واربرتون از این لحاظ بسیار میتواند آموزنده باشد. یادبگیریم که میشود ساده و شفاف نوشت و در عین حال دقیق بود (کلا با مغلقنویسیِ زیاده از حد، مشکل دارم).
3- نویسنده در 4فصل نظریههای موجود برای فهم هنر (مشخصا هنرِ مدرن) را مورد بررسی قرار میدهد و هر فصل پس از بیانِ سرفصلها و کلیاتِ هر نظریه، به نقد نظریه میپردازد. در فصلِ پنجم هم واربرتون، نظرِ خود در باب تفکر در مفهومِ «هنر» را شرح میدهد؛ یک خطیِ حرفاش این است که سوالاتِ بهتری از مفهومِ هنر برای درگیری ذهنی هست و بهتر است وقتِ آدم مصروف پاسخ به این پرسشِ تقریبا لاینحل نشود.
4- کلایو بل در سال 1914 کتابی به نام «هنر/Art» مینویسد و «فرمِ معنادار» را تعریف اثر هنری میداند. در این دورۀ بحث از شأن هنری نقاشیهای پل سزان، نقاش پستامپرسیونیستِ شهیر، مهم بوده است (جالب است قبل از خواندنِ این کتاب، داشتم کتابِ «جهان ادراک» از مرلو-پونتی را میخواندم که سزان هم برای مرلو-پونتی، هنرمندِ به غایت مهمی است). خیلی ساده، کلایو بل، فرمهایی (روابطی از خطوط و رنگها و...) که معنایی داشته باشند، تعریف اثر هنری است. برای نمونه، شکستِ سوژههای نقاشی به اشکال، نحوۀ خاصِ ضربۀ قلم و بازنمایی خاصِ رنگها در پستامپرسیونیستها (برای اینکه حسی از پستامپرسیونیستها داشته باشید، مثلا ونگوگ هم پستامپرسیونیست حساب میشود) حرکتی خلافِ امپرسیونیستهای قبل از خود بوده اند که سویههای شادان و روشن در نقاشیهایشان مهم بوده است. خلاصه، میبینیم که فرمِ خاصی که پستامپرسیونیستها گرفته بودند، معنایی دارد که معنای خود را در ضدیت یا دقیقتر زاویه با دیدگاههای گذشته به بازنمایی در نقاشی نشان میدهد. به نظریۀ بل نقدهای زیادی میتوان وارد داشت، اما نظریۀ بل کمک میکند در مقابل انگارهها و نظریههای کلاسیکِ هنر که شأن بازنمایانۀ هنر را جدی میگرفتند، بتوانیم قد علم کنیم (مشخصا نظریۀ محاکات، مشخصا شأن بازنمایانۀ هنر را جدی میداند). اما مشخصا نظریۀ بل روبروی توضیحِ هنرهای بعد از اکسپرسیونیستها و امپرسیونیستها دیگر حرفی برای گفتن ندارد. هنرِ مدرن عجیبتر از چیزی است که بل بتواند آن را توضیح دهد.
5- نظریۀ بعدی، نظریۀ «بیان احساس» از کالینگوود است. کالینگوود که فیلسوفِ مکتب آکسفوردی است، در اثری به سالِ 1938 بنامِ «قواعد هنر/The Principles of Art» که از آثار اساسیِ نظریه هنر در قرن 20 است، نظریۀ «بیان احساس» خود را شرح میدهد. یکی از مسائل کالینگوود این بوده است که خلافِ برداشت و «نظریۀ تکنیکی» از هنر، شأن بیانِ احساساتِ هنرمند و خالقِ اثر در هنر را جدی کند. الان بیشتر حال ندارم نظریۀ کالینگوود را شرح بدهم، اما آثاری چند توسطِ نظریۀ کالینگوود شأن هنریِ خود را از دست میدهند که عجیب است. برای نمونه، چون هیچکاک در اثرِ بیهمتای خود، «سرگیجه/Vertigo»، به دنبالِ اثرگذاری بر مخاطب بوده است و نه بیانِ احساساتِ خود، نمیتوان ورتیگو را یک اثرِ هنریِ واقعی دانست. بیایید و این نظریهای که از قلههای هیچکاکِ بزرگ را هنر نمیداند، مشکلدار بدانیم! آخه مرد مومن! ورتیگوی هیچکاک هنر نیست؟ «ای تفو ای چرخ گردون تفو»!
6- در فصلِ بعدی مبتنی بر نظریۀ «شباهت خانوادگیِ» ویتگنشتاین دشوارۀ تعریفِ مفهومِ «هنر» را نشان میدهد. خیلی ساده (و طبعا نادقیق)، ویتگنشتاین با نظر به مفهومِ «بازی» نشان میدهد به دستِ دادن یک تعریف بسته، جامع و مانع، از برخی مفاهیم ناممکن است و با رابطهای متقاطع از شباهتهاست که میتوانیم یک مفهوم را توضیح بدهیم. معمولا در یک خانواده، اجزای مختلف صورتِ افراد به توزیعهای نامتقارنی میان اشخاص پخش شده است و سخت از بتوانیم نشان بدهیم دقیقا چرا این افرادِ شبیه به هم را خانواده میخوانیم، اما به تقاطعِ عناصرِ مشابهی که به مشابهت میانِ نسبتهای دو به دو میانِ افراد خانواده پخش نشده است، میتوانیم یک «شباهت خانوادگی» را تشخیص بدهیم. مسئلۀ تعریف هنر و اثر هنری نیز همین است. یک مفهومِ باز است که نمیشود با یک تعریف بسته از آن حرف زد بلکه باید صرفا تقاطعی از شباهتها میانِ آثار مختلف را فهم کنیم (طبعا بحث جزئیات مهمی داره که اینجا از دست رفته است).
یه حاشیه بگم؛ برخی از فیلسوف/متفکرها رو هرچی ازشون میخونم برام اعجابآور جذاب اند. مثلا همین ویتگنشتاین یا فوکو. از اون سمت برخی مثلِ هگل همواره یه دافعهای برای من دارد (طبعا که نمیگم هگل مهم نیست. خیلی دلیه این حرفم. ویتگشتاین برایم اعجابآور جذاب است).
7- فصل بعدی هم به نظریۀ نهادی و قصدی-تاریخی پرداخته بود که به نظرم به غایت ضعفهای عجیبی داشت. جزئیاتی ازش مهم هست، ولی حالش نیست :)
8- در آخر واربرتون با نشان دادن ضعفهای جدی هرکدام از این نظریات (مشخصا دوتا از این نظریات «دورِ منطقیِ» باطل داشتند که خب، باید بدونیم که چقدر از بنیان یک نظریه رو میتونه بزند زمین)، به این نتیجه میرسد که «معقولترین فرضیه این است که هنر را نه در سطح نمایشدادهشده میتوان تعریف کرد و نه در سطحِ رابطهایِ نمایشدادهنشده» و «ماهیت همیشه در تغییر هنر» واربرتون را به این فرضیه رسانده است که «"هنر" را نمیتوان تعریف کرد چرا که، طبق شواهد، این معقولترین موضع است.» خلاصه به نظرِ واربرتون خیلی بحثِ سختیه :))
9- قطعا این کتاب به عنوان یک اثر برای شروع مواجهه با نظریۀ هنر خوب است و از لحاظ شفافیت متن و در کنارِ این نشان دادنِ «مسئلهبودنِ» تعریف هنر، کتابی مقدماتی و خوب است. قبول کنید که یک کتابِ مقدماتی نباید مسئلهای را برای شما حل کند و اگر بتواند مسئلهمندیِ یک بحث و شوقِ خواندنِ بیشتر را در دلِ شما روشن کند، اثری موفق است. کتابِ چیستیِ هنرِ واربرتون از این لحاظ حقیقتا موفق است.
فصل اول این فصل در مورد نظریه ای یه شخصی به اسم کلایو بله که در مورد چیستی هنر توضیح داده. اول نظرات بل رو در این مورد گفته بعد نقدهایی که بهش وارده رو مطرح کرده. بل کتاب هنر رو در سال ۱۹۱۴ نوشته. یه بخش زیادی از کتاب در مورد علاقش به کارهای پل سزانه. از نظر بل سزان به بالاترین جایگاه در قلمرو امپرسیونیست ها رسیده. مثل جایگاهی که وازاری برای میکل آنژ در دوران رنسانس قائل بود. نظریه بل رو میشه به این صورت خلاصه کرد: "هنر یعنی فرم معنی دار" این پیام اصلی بخشی از کتاب به نام فرضیه زیبایی شناختیه. بل اعتقاد داره که ترکیبی از خطوط اشکال و رنگ ها قدرت برانگیختن حس زیبایی شناختی رو در آدم ها دارن و اگر چنین فرمی وجود داشته باشه اون اثر یک پدیده ی هنریه. البته این رو هم گفته که این فرم معنی دار باید ساخته دست بشر باشه. و زیبایی طبیعی قدرت این رو نداره که چنین احساسی رو در انسان ایجاد کنه. در واقع بل ویژگی مشترکی که تمام آثار هنری دارن رو همین فرم معنادار میدونه. برای توضیح فرم معنی دار از مفهوم حس زیبایی شناختی استفاده کرده. و مطرح میکنه که این حس زیبایی شناختی در بعضی از آدم ها وجود داره و در بعضی آدم های دیگه هم اصلا وجود نداره. میگه آدم هایی که در برابر یک اثر هنری که در واقع داری همون فرم معنی داره هیچ احساس برانگیختگی زیبایی شناسی ندارن ناشنوایانی هستن که به کنسرت موسیقی رفتن!! همچنین بل میگه این فرم معنی دار ارتباطی با موضوع اون نقاشی نداره. بنابراین فارغ از زمان و مکانه. چون احساساتی که هنر والا ایجاد میکنه این جهانی نیستند و نباید به مکان و زمانی که اون اثر خلق شده توجهی نشون داد. همونطور که به نظر میاد نظریه بل به جای اینکه تسهیل کننده ی جنبش هنری معاصر باشه واکنشی نسبت به اونه. و بیشتر پیچیده و دشوارکننده است. در ابتدا مشکلی که در این نظریه وجود داره لحاظ کردن یک ویژگی مشترک برای تمام آثار هنریه. که به این ایراد در فصل سوم کتاب پرداخته. ایراد بزرگ دیگه نظریه دور باطله. برای اینکه مفهوم دور باطل براتون مشخص شه این مثال رو در نظر بگیرین. فکر کنین یه فرهنگ لغت دو کلمه ای وجود داره از دو کلمه خوب و بد. در معنی خوب گفته شده متضاد بد و در معنی کلمه بد هم گفته شده متضاد خوب. این فرهنگ لغت مدام ما رو از کلمه خوب به کلمه بد ارجاع میده و برعکس ولی معنی هیچ کدوم از این دو کلمه رو مشخص نمیکنه. بل برای توضیح فرم معنی دار از ایجاد حس زیبایی شناسی استفاده میکنه و برای حس زیبایی شناختی هم میگه که همان چیزی که در فرم معنا دار وجود داره!! بنابراین درگیر دور باطله و خواننده متقاعد نمیشه که این دو عبارت چه معنی ای میدن. علاوه بر این هیچ روشی برای تشخیص صحت و سقم ادعاهای رقیب در مورد آثار هنری در این نظریه وجود نداره. من میتونم ادعا کنم که کارهای کاندینسکی اثری از فرم معنی دار هستن و در من ایجاد حس زیبایی شناختی میکنن. اما دیگری ممکنه بگه اینها فقط خطوطی بی محتوان! و کدام یک از ما در این مورد حق داریم؟ لابد باید به سراغ بل بریم که توانایی فهم آثار هنری رو داره اما الان دیگه بل زنده نیست. ایراد دیگه ای که میشه به نظریه بل گرفت نخبه گراییه. یعنی یک سری افراد که به طور مثال در مقابل کارهای سزان احساسی مشابه احساس بل ندارند به طور کل کنار گذاشته میشن. این افراد فاقد توانایی دریافت آثار هنرین! و به این ترتیب صورت مساله پاک میشه. و مساله مهم دیگه ای که در نظریه بل وجود داره اینه که بل موضوع و شرایط زمانی و مکانی اثر رو اصلا در نظر نمیگیره و هنر رو تنها به داشتن فرم معنا دار مرتبط میکنه. چنین دیدگاهی به نظر درست نمیرسه و خیلی وقت ها دونستن اینکه این اثر در چه دوره ای از زندگی نقاش کشیده شده ما رو به درک بهتری از اون نقاشی میرسونه. و میتونه توضیح بده که چرا این اثر یک شاهکار هنریه. اما تاکید بل بر زیبایی شناختی است و جنبه های بصری آثار هنری. و بنابراین نیت هنرمند و پس زمینه تاریخی و ... در این نظریه جایی ندارن. بنابراین از دیدگاه بل هنرمندانی مثل مارسل دوشان و جوزف بویز و آثاری که آفریدند هیچ جایگاهی در حیطه هنر ندارند. پیشنهاد میکنم فواره مارسل دوشان رو سرچ کنین و ببینین. این اثر یکی از مهم ترین آثار هنر مدرنه! اما نه تنها حاوی زیباشناختی نیست بلکه ضد زیبایی شناختی است. با این حال این اثر پرسش مهمی در رابطه با چیستی هنر رو مطرح کرده. و اثری ماندگاره. هرچند که در نظریه بل هیچ جایگاهی نداشته باشه ______________
پرسش از هنر نایجل واربرتون مرتضی عابدینی فرد نشر ققنوس شاید بسیاری از ما دوستداران اماتور اثار هنری همواره سوالاتی در باره ارزش و شان این اثار داشته باشیم. بارها با این مشکل روبرو شده ایم که مثلا در مقابل اثر هنری مشهوری قرار گرفته ایم و از خود پرسیده ایم چرا این اثر هنری است و شان و منزلتی دارد.این مشکل در اثار موسوم به تجسمی بیشتر به چشم می اید چرا که معمولا ابزار دقیق و روشنی برای ارزیابی این اثار در دسترس ما نیست. کتاب پرسش از هنر با توجه به پرسش های ما ، زمینه تاریخی و فلسفی برای پاسخ دادن به این پرسشها را بر میشمارد و با طرح سوالاتی بسیار کاربردی و روشن ، میتواند به بسیاری از پرسشها پاسخ دهد. به شخصه این کتاب را یکی از بهترین کتابهایی میدانم که تا کنون در زمینه مباحث هنری خوانده ام
کتابی بسیار مفید که با ترجمه ای زیبا و روان ارائهشده بود مهم ترین بحث این کتاب تشخیض و تعریف حدود امر زیبا از نا زیبا و به عبارتی مرز بین هنر و غیر هنر بود
از این کتاب دو ترجمه چاپ شده، یکی همین و یکی دیگه از طرف انتشارات ققنوس به اسم "پرسش از هنر" . نمیدونم کدوم ترجمه بهتره... ولی من همین رو خوندم، ترجمه ی کتاب روون بود و میشه گفت جمله ی مبهمتوش نبود، البته این به نثر خود واربرتون هم برمیگرده... کتاب بعد از بررسی نظریه های مختلف و معایبشون در نهایت به یه نظریه پردازی مختصر هم دست میزنه، کتاب خوبی هست، مخصوصا برای کسایی که میخوان اولین تجربه شون رو تو این حوزه داشته باشن
کتاب پیرو عنوانش سعی میکنه به این سئوال بده که هنر چیست؟ و ما به چه چیزی اثر هنری میگم در این راستا تعدادی نظریه رو بیان میکنه که به ترتیب تاریخ هستن نظرات با هم تفاوت های زیادی دارند که این باعث میشه دید ما گسترده تر بشه همچنین در انتهای هر فصل به دلایل ناقص بودن اون نظریه میپردازه
در مقدمه کتاب آمده است که برای مطالعه کتاب نیازی به داشتن پیش نیاز و اطلاعات فلسفی نیست و به حق همینطور هست اصلا جدای از موضوع, این کتاب رو میشه برای علاقمند کردن و دیدن انچه فلسفه سعی در جواب دادن بهش میکنه به شخصی پیشنهاد داد این کتاب به صورت کاملا نظام مند و با بیانی بدور از تکلف و اصطلاحات تخصصی پیش میره. با وجود حجم کتاب کتاب نویسنده به خوبی اگاه هست که چه چیز رو قصد داره شرح بده
دارای تصاویر اثار هنری مورد بحث در کتاب هم هست که کار شمارو راحت میکنه و نیازی نیست سرچ کنین در اینترنت
در نهایت آیا به این سئوال جواب میده؟ خیر بلکه فقط شمارو اشنا میکنه با چندین طرز تفکر و تلاش صورت گرفته برای جواب دادن به سئوال و سئوالات شمارو بیشتر بیشتر میکنه و یه جورایی به این نتیجه میرسین که هنر و اثر هنری رو نمیشه در قالب یک تعریف جامع و کامل جای داد و باید خودتون هرجمله از یک دیدگاه رو بردارین و با درک هنری و تفکر خودتون اثار رو ارزشیابی کنین
یک کتاب جمعوجور و مختصر که تلاش میکنه تعریفها و نظریههایی که تا الان دربارهی چیستی هنر ارائه شده رو بررسی کنه و در نهایت یک جمعبندی (به نظر من نه سیخ بسوزه نه کبابی) ارائه بده. کتاب ۵ تا فصل داره که توی ۴تاش نظریهی افراد رو مطرح، و بعد بررسی و در نهایت رد میکنه. یعنی دلایلی میاره که بگه چرا این نظر اشکال داره و دستکم الان دیگه جوابگو نیست. به نظر من از بعضی موضوعات ساده میگذره و یا دلیل کافی نمیاره و گنگ باقی میذاره ولی مسیر تاریخی و زنجیرهداری برای بررسی این نظریهها ساخته که احتمالا مهمترین نقطهی قوت کتابه. در مورد جزئیاتش نمیگم. در کل کتاب مناسبی برای آشنایی و یا شروع فلسفهی هنره. در انتهای کتاب هم یکسری مقاله و کتاب برای مطالعهی بیشتر ارائه میده. ترجمه هم نه عالی ولی خوب بود. چرا که از پس اصطلاحات تخصصی هنری خوب برنیومده بود و باید اصل کلمه رو در پانویس میآورد. خوندنش هم طول کشید چون چگالی کتاب بالا بود. (چون مختصر و مفید بود و باید برای همهی پاراگرافها دقت به خرج میدادی.) یک خلاصهی صوتی هم ازش تهیه کردم چون نمیخواستم حیف بشه.
هر فصل یه نظریه هنری رو مطرح میکنه، توضیحش میده و ایراد و اشکالاتش رو بیان میکنه. بین نظریه هایی که مطرح کرد تعریف بل و کالینگوود از هنر رو قبول داشتم. به نظرم ترکیب فرمالیسم و اکسپرسیونیسم متر هنر حساب میشه و باید همه ی آثاری که ادعای هنری بودن دارن با این دو تا متر بررسی بشه. اما علت اینکه دو ستاره دادم این بود که نویسنده تلاش کرد این نتيجه رو بگیره که هرچیزی میتونه اثر هنری باشه و اصولا هنر رو نمیشه تعریف کرد، یک چیزی مثل عدالت. ولی خب من نمیتونم به یکی مثل مارسل دوشان که یه توالت سرپایی رو امضا کرده گذاشته تو گالری به عنوان اثر هنری، بگم هنرمند! اثر هنری همونطور که کلایوبل میگه باید فرم معنادار داشته باشه، همونطوری که کالینگوود میگه باید احساس هنرمند رو به مخاطب منتقل کنه. وقتی من به یک تابلوی نقاشی نگاه میکنم دوست دارم خودم رو تو موقعیت هنرمند حس کنم، دوست دارم به یه سطح عمیق تر از ظاهر اثر برم و احساس و تجربه هنرمند رو درک کنم. خیلی از آثاری که امروز به عنوان هنر به دنیا قالب میشه بیشتر یه جور ابزار سرگرمی سازی و فریبه و هیچ ارزش زیباشناختی نداره.
جذابیت چیستی هنر برای من بیشتر از آن که تحت عنوان نظریات و حرفای فلسفی تعریف شود در آن است که ببینم در این تعریف این چیستی زاویه نگاه نظریه پرداز چیست . در این کتاب که شامل چند فصل کوتاه است و هر فصل آن سعی در تعریف نظریه یک نظریه پرداز را دارد و در فصل آخر خود نویسنده شروع به نتیجه گیری از جانب خود میکند، که این نتیجه گیری بنظرم باعث افت این کتاب شده، راه را برای مخاطب بسته و به نوعی حرف خود را تحمیل می کند. بهرحال. میان نظریات مطرح شده به شخصه نظریات فرمالیست ها که نماینده ای از آنها یعنی کلایو بل و نظریه اکسپرسیونیس ها از جانب کالینگوود به نظر من در رابطه با چیستی هنر نزدیک تر بود هر چند این نظریات هم کامل نیست. و در آخر بشخصه باز گذاشتن تعریف هنر و این که هنر چیست جز این که تعریفی ندارد را قبول ندارم در صورتی که نویسنده همین نتیجه را می گیرد. در آخر نظریات مطرح شده متریال خوبی برای فکر کردن و بحث کردن است، آغاز مسیر است...
چند نظریه هنر معاصر را،با تاکید و توجه به هنر های تجسمی، مثل دیگر کتاب هایش خواندنی و ساده فهم توضیح میدهد. اما انسجام کتاب در بیان مفاهیم کم است و رفت برگشت میطلبد. در کتاب یک نظریه فرمالیستی، یک نظریه اکسپرسیونیستی، دو نظریه اجتماعی (یکی نهادی و دیگری تاریخی) و یک نظریه در باب تعریف ناپذیر بودن هنر تشریح و نقد شده است
This was the first book I read on the philosophy of art and at the end of the book I was satisfied with the choice I made. Although, much to my surprise, it not only didn’t fulfill my wish to get a clear definition on what art is but on the contrary, also added it to the mysteries of my life in that at the end chapters the author states the absolute definition of art is not possible! It’s so interesting that there are lots of artists active in the world while there’s no simple definition and agreement on what the subject matter is at first place! In this regards, art bears a big resemblance to life for me. Everyone is living yet there’s no agreement on what life is. One should note that in the case of artists the issue is even more prominent and awkward in that one chooses to play a role in the realm of Art and be an artist whereas no one chooses to come to life and be a living person The only reason I deducted a star is I didn't want the book to finish! I mean, I didn't want to believe that was the all major theories on Art. I wanted at least a couple of more reasonable attempt at defining art and then face the final conclusions of the book in accepting that this would lead to nowhere! haha
کتاب رو با ترجمه خانم مهتاب کلانتری خوندم که بسیار گویا و روان بود گرچه به متن اصلی دسترسی نداشتم جهت مقایسه. انگار ترجمه دیگری هم از این کتاب شده
Teoria formalistica di Bell: la letterarietà è definita dalla forma. Contesto e contenuto non contano nulla (merdosi relativisti, puah! Sciascia, non vali un fico secco! Hemingway, sei un brocco!)
Espressionismo di Collingwood (e di Croce e di Gentile) L'arte è principalmente espressione di emozioni (Croce è quello che: "I Vicerè di De Roberto? Non è arte, manca di poesia!")
Teoria istituzionale di Dickie: È letteratura: 1) un artefatto 2) che la comunità interessata (letterati, critici) ha deciso di proporre come oggetto meritorio di interesse. (si mettessero d'accordo però, magari senza cavarsi gli occhi)
Teoria delle somiglianze di famiglia (Wittgestein): Essenza della letteratura? Vera Letteratura? Ancora con queste fantasie metafisiche? Ma siete vecchi! Se applicassimo i criteri seicenteschi, ma anche ottocenteschi, probabilmente niente della contemporaneità sarebbe letteratura. Al massimo possiamo individuare delle somiglianze di famiglia.
Teoria di Weitz: Cos'è letteratura? Ehi, se foste sufficientemente "cool" e veramente "up-to-date" vi chiedereste piuttosto: "Che genere di concetto è "letteratura"? Letteratura è un concetto "aperto"! Ehi, perché ingabbiarlo in definizioni asfittiche? Adesso scusate, vado a farmi un tè. Lisergico. Peace and love.
Libro fantastico. Adoro i saggisti anglosassoni. Se gli italiani espongono concetti semplici in modo astruso, gli anglosassoni espongono concetti complessi in modo semplice.
این کتاب مجموعه ایه از مهمترین پاسخ ها به این پرسش: "هنر چیست؟" واربرتون به خوبی تفکرات بل، کالینگ وود، ویتگنشتاین، دیکی و... رو در مورد تعریف هنر در کنار هم قرار میده و چالش ها و نقص هرکدوم از اون تفکرات و تعاریف رو به ما نشون میده. تعاریفی که یا اونقدر محدود میشدن که جای خلاقیت رو توی هنر تنگ میکردن و یا اونقدر وسیع میشدن که به گونه ای هر چیزی رو شامل میشدن و یا اونقدر مبهم یا دارای دور و تسلسل هستند که در نهایت پاسخ مشخصی به ما نمیدن. در نهایت هم توی فصلی جداگانه نظر خودش رو به عنوان جمع بندی میاره. خوبی کتاب به نظرم این بود که شاید نظر "همه" رو نیاورده بود ولی کم و بیش همه جنبه هایی که میشد هنر رو دید پوشش داده بود و خیلی هم خوب تحلیل کرده بودشون به طوریکه جهت گیری مشخصی وجود نداره توی بیان تعریف ها و میشه کاملا بیطرفانه به تفکرات مختلف و تعاریف مختلف هنر فکر کرد.
خوبی دیگه کتاب وجود مثال ها بود که درک تفکرات هر فیلسوف رو در مورد هنر ساده تر میکرد.
This book gave me a good view about what's going on in contemporary art and why there are many artworks that I don't understand. It explains the historical process in a philosophical way.
A compact survey of different 20th century approaches by philosophers to defining "art." I found it very helpful for understanding the basics of modern theories and their proponents, and thorough in presenting the merits and drawbacks of each theory.
The five chapters survey five main approaches to the problem that would correspond well to how a modern reader might approach the question. For example, if you think art is about expressing emotion, then chapter two, which focuses on R. G. Collingwood's writings from the 1930s, is for you.
I appreciated the rigorous writing but be warned that, as a result, it is not a very casual read. It's worth it, if you're interested in this topic.
The more that I revisit this text, and use it as a reference, the more that I like it and appreciate its rigorous but very sensible discussion of the topic.
If you want to understand "what is art" from the philosophical/definition point of view (as opposed to understanding what's going on in contemporary art), this is a fantastic book to read.
I'd first heard about this via Warburton's Philosophy Bites. Its a well written and concise book exploring some recent attempts at answering what art actually IS. I felt mildly disappointed that the book didn't give me a definitive answer, but actually Warburton does a very good job of explaining why it's probably an impossible question in the first place.
How do you appreciate 'Art' rather than pointing asking why is and not. Expect no answer but definitely learning something new while you catch up with contemporary art/aesthetic theories
Il libro tenta di rispondere alla domanda "cos'è l'arte?" ed è straordinariamente interessante: vengono presentate 4 diverse definizioni con relativi argomenti e controargomenti.
La conclusione è paradossale e non la svelo qui,limitandomi a dire che sono in forte disaccordo: per me l'arte è "l'espressione immaginativa di emozioni" e "chi contempla un'opera d'arte diventa egli stesso un artista".
"هنرمندان همانقدر به نظریه هنري نیاز دارند که پرندگان به علم پرنده شناسی" تعاریفی از هنر بیان و نقد میشه و در آخر این جملهای بود که به من ایده داد که خیلی نباید درگیر تعاریف "هنر چیست" و "معماری چیست" شد.
A good introductory book to the current discussions and theories about art. Accessible, I would say even to a non academic public, but you still have to want to know about it.
کتاب واقعا خوب و مفیدی برای شروع مطالعه فلسفه و درک هنر هست که به زبان کاملا ساده و واضح چندتا از نظریه های هنر رو میگه. که برای افرادی که مطالعه قبلی نداشته باشن خیلی کتاب خوب و مناسبی هستش.