رستاخیز

by سیمین بهبهانی

رستاخیز: مجموعه‌ی اشعار ۱۳۴۲-۱۳۵۲

60 pages, Paperback

First published April 1, 1963

About the author

English profile: Simin Behbahani

Reviews

[ZaRi]

وقتی که سیم حکم کند، زر خدا شود
وقتی دروغ داور هر ماجرا شود
وقتی هوا – هوای تنفس، هوای زیست -
سرپوش مرگ بر سر صدها صدا شود
وقتی در انتظار یکی پاره استخوان
هنگامه ای ز جنبش دُمها به پا شود
وقتی که سوسمار صفت، پیش آفتاب
یک رنگ، رنگها شود و رنگها شود
وقتی که دامن شرف و نطفه گیر شرم
رجاله خیز گردد و پتیاره زا شود،
بگذار در بزرگی این منجلاب یاس
دنیای من به کوچکی انزوا شود.

[Bahman Bahman · Rating 2 out of 5]

وقتـی که سیــم حکــم کـند، زر خــدا شـود

وقتــــی دروغ داور هـــــر مــــاجــــــرا شـــود

وقتـــی هـوا، هـوای تنفس، هــوای زیست،

سرپوش مـرگ، بــر ســر صــدها صــدا شود

وقتـــی در انتــظار یکـــی پـــاره اســتـخـوان
‌
هـنگـــامـــه‌ای زجــنبـش دُم هـا بپـــا شـود

وقتی به بوی سفره‌ی همسایه، مغز و عقل

بــی اختـیـار معــــده شــود، اشـــتها شــود

وقتـی کـه سوسـمار صـفـت پیـش ِ آفتــاب

یک رنگ، رنگ ها شود و رنگ ها شود. . .

وقتـی کــه دامـن شرف و نطفه گیـــرِ شرم
‌
رجّــالــه خــیـــز گــــردد و پـتـیـاره زا شــود،

بـگـذار در بــزرگـی‌ ِ ایــــن منـجـلاب یـــأس
‌
دنـیــــای مـــن بـه کـوچـکــی‌ انـــزوا شـود!

[Rez · Rating 4 out of 5]

روز و شب و روز و شب و پوسیدنِ تن بود
تا دیده بدین پوچی‌یِ تکرار گشودم
زادن همه آغازِ پذیراییِ مرگ است
بیهوده زبان از پیِ انکار گشودم