Jump to ratings and reviews
Rate this book

اگر همه شاعر بودند

Rate this book

Audio Cassette

First published January 1, 1980

3 people are currently reading
68 people want to read

About the author

شهیار قنبری

6 books77 followers
شهیار قنبری زاده ۶ مرداد ۱۳۲۹ خورشیدی در تهران، شاعر، ترانه‌سرا ، آهنگساز، نمایش‌نامه‌نویس، فیلم‌ساز، روزنامه‌نگار، برنامه‌ساز رادیو و تلویزیون و آوازخوان ایرانی است.

شهیار فرزند حمید قنبری صداپیشه و خواننده ایرانی است. گاه نام وی به اشتباه شهریار گفته می‌شود

شهیار قنبری به سال ۱۳۲۹ در خانواده‌ای اهل هنر به دنیا آمد. کار ادبی را از نوجوانی آغاز کرد و در آن زمان برای نشریه اطلاعات کودکان داستان کوتاه می‌نوشت، گاه نیز اشعاری می‌سرود. سپس برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات به کمبریج رفت.

شهیار پس از بازگشت به ایران سرودن ترانه را آغاز کرد و نخستین ترانه او را گوگوش با عنوان ستاره آی ستاره اجرا کرد. یکی از ترانه‌های بعدی این دو دیگه اشکم واسه من ناز می‌کنه نخستین ترانه شهیار بود که از رادیو پخش شد.

شهیار قنبری به دلیل نوآوری در واژه و مضمون سرآغاز ترانه مدرن فارسی است. این نکته را شاعرانی نظیر اردلان سرفراز تأیید کرده‌اند.

همکاری شهیار و واروژان در حقیقت شروع دوران دیگری از زندگی هنری وی است. نخستین ترانه این دو با عنوان بوی خوب گندم با اجرای داریوش خواننده معترض ایرانی باعث شد تا خواننده، آهنگساز و شاعر هر سه به زندان بیافتند.

طی سال‌های بعد شهیار با خوانندگان مشهوری نظیر داریوش، ستار، و ابی همکاری کرد

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
18 (62%)
4 stars
8 (27%)
3 stars
1 (3%)
2 stars
1 (3%)
1 star
1 (3%)
Displaying 1 - 3 of 3 reviews
Profile Image for Saman.
1,166 reviews1,073 followers
Read
January 3, 2010
خسته‌ام
خانه‌ نگه‌دار، بسیار

مرا پنهان کن عزیز
که ستاره‌ها نیز به چـشـم
نارفیق می‌آیند

Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews877 followers
Read
May 27, 2016

اگر همه شاعر بودند،
قصابان غزل می فروختند
و عشق رفتار گلی بود که از هر گلدان،
هر قرقبان،
به تساوی سر می زد.
اگر همه شاعر بودند
شاید که شعر ارزان ترین تحفه بود.
اما اگر همه شاعر بودند،
ستاره بیشتر بود بر عادت نوشتن،
شانه هات بوی گوشت سوخته نمی داد،
ترانه ها برای عاشق شدن بس بود
و بدرود ازجنس سرب و دود نبود.
اگر همه شاعر بودند،
هر روز ختم من نبود،
هر روز یک میدان همه بود،
با رنگ، سرود، عشق، عود، بخور، رود،
نه به دستور حزب،
به امر جناب عشق،
درود.
اگر همه شاعر بودند،
همه ی یک کاسه سهم دو دهان بود
و باغ پشت قباله ی همه بود.
اقاقیا بیشتر می ریخت بر رفتار ما،
سرو کمی می نشست در سایه گاه من،
دریا حرمت ماهی را می شناخت
و ماهی گیران چکمه های خونینشان را به موج نمی شستند
و تورِ نور نمی بافتند،
تا دورِ دور،
تا عشقِ عشق.
اگر همه شاعر بودند،
آشغال دانی تو از ترانه ی من پر بود
و حضور من از پلکان خانه ی تو سر می رفت
اگر که تو شاعر بودی،
سخاوت دستانت بیشتر بود!
اگر که تو شاعر بودی،
رنگین کمان در صبحانه ی تو بود
و دریا از پشت خواب تو رد می شد.
اگر که تو شاعر بودی،
نفس عزیز بود،
پرنده نمی ترسید،
ستاره تا فواره پایین می آمد
و من بر می خواستم تا تو
که از تو بگویم.
اگر که تو شاعر بودی،
زمین عبور تو را می رویاند
و من کنار تو می ماندم،
تا همیشه ی دریا،
همیشه ی ماهی.
اگر که تو شاعر بودی،
من و تو از تمام درختان سر بودیم
اینجا مرگ از خویش می میرد،
شاعر اما از عشق.
مرگ در قبرستان می میرد.
عشق اما، موج بازی یک نارنج است بر کف گریه های آب.
یک کوره نور،
یک نبض سرخ،
بر پیچ پیچ آبی دریا،
یک شعرِ تر،
منشور شبنمی بر نیلوفران آبی،
در اتفاق سر زدن از خود،
خدا شدن،
طلا شدن.
تا مرگ مرگ،
دریا دچار آبیِ آب است.
دریا دچار عادت زورق،
دچار عادت زورق بان است.
ما می رویم به سمت مشرق پاروها،
به جانب ما،
دچار عادت ما باش
Profile Image for Ali.
1 review
December 30, 2014
اين مجموعه از دلِ ماه هاى تيرهء بعد از انقلاب ناشكوه بيرون مياد. جنينى كه با تيرگى و بى اميدى همراهه. كشتار ها و اعدام ها. شهيار قنبرى كسى ست كه صداى آن دوره شد. صداى آن دوره بود، درست جايى كه همگان خفته بودن.

مرا نترسان يار،
مرا نترسان خوب،
من از سرودنِ شعرى بللللللللللند نمى ترسم.
Displaying 1 - 3 of 3 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.