عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وشمگیر بن زیار از آل زیار بود. پدرانش در نواحی شمال ایران - گرگان طبرستان، گیلان و ری - سالها حکومت و امارت داشتند. خود او نیز اگر از سلطنتی باشکوه و قدرت برخوردار نبود فیالجمله دستگاهی داشت. بهرسم امیر زادگان آن عهد تربیت شده، آداب مملکتداری را فرا گرفته بود.
بهعلاوه از دانشهای آن زمان و فنون و پیشههای گوناگون اطلاعاتی فراوان داشت. با بزرگان و پادشاهان آن عصر حشر و نشر کرده بود. بر این جمله تجربههای عمری دراز را - که در هنگام نوشتن قابوسنامه به شصت و سه سال بالغ شدهاست - باید افزود.
به رغم تصور ابتداییم، به قدری لذت بخش بود خوندن این کتاب که طی دو روز تمومش کردم. چهره ی جدیدی از ادبیات فارسی بود که بر من پوشیده مونده بود.
کتاب دو بخش داره: بخشی خسته کننده که اندرزهای اخلاقی متعارفی و کلی میده، از جمله این که با پدر و مادر خوب رفتار کن و امین باش و چه و چه. خوشبختانه حجم این پندها، بسیار بسیار کمه. بیشتر کتاب به پندهایی کاملاً عملگرایانه و واقعگرایانه می پردازه. اگه کتاب توی ادب فارسی بی همتاست، به خاطر این بخش هیجان انگیزشه. میگه: کاری کن که به راستگویی مشهور بشی، تا اگه روزی خواستی دروغ بگی همه باور کنن. میگه: اگه احساس کردی که کسی رو باید بکشی، یه لحظه هم درنگ نکن، که جد من درنگ کرد در کشتن سردارانش و اونا از حکومت بر کنارش کردن. میگه: اگه می تونی دستخط دیگران رو تقلید کنی، خیلی خوبه، ولی این توانایی رو از همه پنهان کن و در هر مسئله ی کوچکی از این توانایی استفاده نکن و نگه دار برای منافع بزرگ. میگه: اگه وزیر شدی و خواستی مال کسی رو بخوری، به زیر دست ها هم چیزی بده و "انصاف" رو رعایت کن، تا بعداً تو رو رسوا نکنن.
در همین بخش، به توضیح جزئی و ریزبینانه ی امور زندگی می پردازه و توصیه هایی کاربردی میده. این که چطور با بزرگان شطرنج بازی کنی (بذار بازی رو اون ها شروع کنن یا سر پول شرط نبند و سر مهمانی دادن و... شرط بندی کن) یا چه نژادی از برده ها به درد چه جور کارهایی میخورن (ترک ها فرمانبردارن، ولی رومی ها نه، هندی ها طبقه های مختلفی دارن و طبقه ی برهمن ها حکیمن، ولی طبقه های فرودست بر زنان امین نیستن) یا...
در نتیجه کتاب کاملاً در مقابل گلستان قرار میگیره: گلستان، نوشته ی یک فقیه شاعر، از زبان قدرتمندی برخورداره، ولی به پندهای متعارفی اختصاص داره. این کتاب، نوشته ی یک پادشاه، زبان ساده و عوامانه ای داره، ولی به توصیه های عملی و واقعی می پردازه. شاید با کمی اغراق، بتوان لقب ماکیاولی ایرانی رو بهش داد.
قابوس نامه کتابی بود که از همون وقتی که اسم نویسنده رو فهمیدم دوست داشتم بخونمش اما با توجه به توضیحات تاریخ ادبیات کتاب درسی که میگفت شخصی برای تربیت شخصی دیگه نوشته و بعد از خوندن گلستان نسبت به خوندنش بی میل تر شدم و تصورم ازش این بود که اینم میخواد همونا رو بگه دیگه. که اشتباه میکردم!
بسیار خوشحالم اون روز کتابخونه تمام کتابهایی که میخواستم رو نداشت و اتفاقی این کتاب رو دم دستتر داشت. نوشته ای که کتابخونه ازش داشت ساده شده تر بود و نوشته و متن گنجور خوشگل تر بود. من اکثرا هر دو رو میخوندم.
محتوای کتاب اصلا اون چیزی نبود که ازش تصور میکردم. راهکار های اخلاقیش گاها(اکثرا) خیلی هم اخلاقی نبودند. اما از اون طرف یه سری چیزایی که میگفت حتی هنوز هم کاربردی بودند. باعث میشد به یه سری رفتارایی که میکنی بیشتر فکر کنی و یه تحدید نظر اخلاقی رو کاری که میکنی انجام بدی.
خوندنش خیلی خوش گذشت چون تعجب آور و شوکه کننده و خنده دار هم بود. برای ریویو حاوی محتوای بیشتر به ریویو فواد ارجاعتون میدم.(بلد نیستم لینک بذارم این وسط.) با حامد همخوانی کردیمش و به بررسی های جالبی وسط همخوانی برخوردیم.
حجم هایلایت و متنی که ازش برداشتم یکم زیاده، یکمش رو اینجا میارم ولی حتما همه اونا که انتخاب کردم رو یه جا میذارم.
با همه هنرها جهد کن تا سخن بجایگاه گویی که سخن نه بر جایگاه اگر چه خوب باشد زشت نماید و از سخن بی فایده دوری گزین که سخن بی سود همه زیان باشد و سخن که از و بوی دروغ آید و بوی هنر نیاید ناگفته بهتر که حکیمان سخن را به نبیذ ماننده کرده اند که هم از و خمار خیزد و هم بدو درمان خمار بود. - باب ششم
اندر شورستان تخم مکار که بر ندهد و رنج بیهوده بود، یعنی که با مردم ناکس نیکی کردن چون تخم در شورستان افکندن باشد. اما نیکی از سزاوار نیکی دریغ مدار. -باب ششم
پس از مردم منت پذیر و تازه روی باش اما بیهوده خنده مباش و نبیذ کم خور و پیش از مهمان مست مشو چو دانی که مهمانان مست شدند آنگه از خویشتن شگرفی مینمای و یاد مردم میکن و نوش میخور و با مهمان تازه روی و خوش باش اما بیهوده خنده مباش که بیهوده خندیدن دوم دیوانگی است. -دوازدهم
اگر مهمان روی معشوق با خود مبر و اگر بری پیش بیگانگان بدو مشغول مباش و دل در وی بسته مدار که او را کسی نتواند خوردن و مپندار که او به چشم همه کس چنان نماید که به چشم تو چنانک شاعر گفت، نظم: ای وای منا گر تو به چشم همه کسها زین گونه نمایی که به چشم من درویش -چهاردهم
و باب جذاب پانزدهم!:))) کلا این باب مثل اینکه خیلی معروفه.
از زنان و غلامان میل خویش به یک جنس مدار تا از هر دو گونه بهره ور باشی. -پانزدهم
بنگر میان دوستان نیک و بد و با هر دو گروه دوستی کن با نیکان بدل دوستی کن و با بدان به زبان دوستی کن تا دوستی هر دو گروه ترا حاصل بود که نه همه حاجتی به نیکان افتد وقت باشد که به دوستی بدان نیز حاجت افتد. -بیست و هشتم
حس میکنم مسئولین تربیتم اینا رو میخوندن چندتا سکته میزدن با راهکار های تربیتیش.
فضلون مامان گفت از تو آموختم که آزاد را میآزار و چون آزردی بکش -باب سی و هفتم
اگر خواهی که مادام دل تنگ نباشی قانع باش و حسود ،مباش تا همیشه دل تو خوش باشد که اصل غمناکی حسدست و بدان کار تأثیر فلک نیک و بد مردم میرسد -باب چهل و چهارم
کتاب بامزه ای است و متنی روان و لذتبخش دارد. عنصرالمعالی شاه گرگان در قرن 11 میلادی برای فرزندش گیلانشاه نوشته است. توصیههای متنوعی از شکر ایزد و سپاس پیغمبران گرفته تا آداب نخجیر و شرابخواری و مهمانی و رسم ندیمی و وزیری و پادشاهی در 44 باب کتاب گنجانده شده. هرچند برخی اندرزها با اصول اخلاق امروزی همخوانی ندارد(نظیر آداب بردهخریدن)، اما لحن سلطان شیرین است و حکمت و حکایتهای سودمند در کتاب فراوان یافت میشود و کتاب آشنایی خوبی با تاریخ دوران عنصرالمعالی به خواننده میدهد. در کتابی که من داشتم باب آداب شراب خوردن حذف شده بود حال آنکه باب آداب برده خریدن پابرجا بود! مجبور شدم بخشهایی را در کتابهای اینترنت بخوانم
باب پنجم)... اگر خرد داری با خرد هنر آموز که خرد بیهنر چون تنی باشد بیجامه، و شخصی بود بیصورت باب دهم) ...برخی نخست کاسهی خویش فرمایند نهادن آن وقت از آن قوم، و بعضی نخست آن قوم فرمایند نهادن آنگه آن خویش و این نیکوتر که این طریق کرم است و آن طریق سیاست باب یازدهم) ...همیشه از نبیذ چنان برخیز که هنوز دو پیاله را جای باشد، و پرهیز کن از لقمهی سیری و قدح مستی باب پانزدهم)... تابستان میل به غلامان کن و زمستان میل به زنان کن و مخالف فصل چیزی نخور باب نوزدهم) ... «مت الیوم الذی ولدت»: من آن روز مردم که زاده شدم باب بیست و یکم) ... بدان که مردمان عامه همه توانگران را دوست دارند بی نفعی و همه درویشان را دشمن دارند بی ضرری، که بدترین حال مردم نیازمندیست باب بیست و هشتم)... دوستِ بیهنر مدار که از دوست بیهنر فلاح نیاید. و دوستان قدح (طعن زننده) را از جملهی ندیمان شمار نه از جملهی دوستان. و بنگر میان نیکان و بدان و با هر دو گروه دوستی کن، با نیکان به دل دوست باش و با بدان به زبان دوستی نمای باب سی و یکم) ... سخن با زینت گوی، دم بریده مگوی و نیز دم دراز و بیمعنی مگوی .... و مریدان نعره زن دار چنانکه در مجلس تو باشند تا به هر نکته که تو بگویی وی نعره بزند و مجلس گرم همی دار باب چهل و دوم) ... وزیر باید پیر باشد و تمام قامت و قوی ترکیب و بزرگ شکم. که نحیف و کوتاه قامت و سیاه ریش را هیچ شکوهی نباشد. وزیر باید بزرگ ریش باشد
قابوس نامه اولین تجربه من از خوندن کامل یه کتاب از ادبیات پیش از عصر مدرن (فکر نکنم اسمشو بشه کلاسیک گذاشت) هست و نه درجایگاهش هستم و نه توناییش رُ دارم که نقدی در باره ادبیات کتاب بنویسم.
اما
تجربه خوندن کتاب، تجربه کنکاش در ذهن و فلسفه زندگی شخص عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر زیاری، کسی که مشخصا به دانش، هنر و زندگی عشق می ورزیده و از هیج تجربه ای فراری نبوده برای من دلنشین و آموزنده بود و این بدون درنظر گرفتن تجربه همخوانی با سارا - که خودش در ادبیات و زندگی یه پا عنصرالمعالی هست- بود.
یه چیزی که در مورد عنصرخان باید بگم اینه که ایشون یه Cool dad به تمام معناست. نه تنها پسرش (نه دخترش) رُ از هیج تفریحی منع مطلق نمی کنه، بلکه هرگز پسرش رُ مجبور به انتخاب شغل یا اسلوب خاصی از رندگی نمی کنه; "پسرم میخوای وزیر بشی؟ بفرما اینم راهش. اوه! میخوای پزشک بشی؟ میخوای چوپان بشی؟ میخوای هنرمند بشی؟بفرما اینم راهش."
از طرفی خودش همه راه ها رُ رفته و مثل خیلی (اکثر) پدرها نمیخواد از طریق فرزندش (vicariously ) موفقیت های نداشته خودش رُ جبران کنه.
به نظر من این کتاب رُ به چند هدف می شه خوند:
1- به عنوان یه بلوپرینت برای موفقیت. می نویسم "موفقیت" چون اگه به نصایح کتاب گوش بدید موفق خواهیدشد ولی نمی دونم حس خوشبختی به دنبال داره یا نه. عنصرخان بیشتر از اینکه به اخلاق (که حالا خودم اساسا با این کلمه مشکل دارم) تکیه کنه، به فن زدن و بدل نخوردن ایمان داره. قابوس نامه یه ورژن صادقانه تر از کتاب "12 قانون برای زندگی" جردن پیترسون هست.
2- شناخت نحوه زندگی روزمره مردم ده قرن پیش. کتاب یه حجم عظیم از کلمات و تعاریف از فنون، علوم و هنرهایی داره که با کمی دقت می تونه یه برداشت کلی از زندگی اون دوره دستتون بده. البته عنصرخان مشخصا از طبقه بالادست جامعه بوده ولی تا جایی که تونسته از هر جایی نوشته. حکایت های کتاب اما زیاد قابل اتکا نیستن. به گفته ورژن انگلیسی کتاب خیلی از این حکایات از تورات سوری "قرض" گرفته و دگردیسی شدن چون به قول سارا "برای ماندگار شدن، نیاز به اسم یه آدم معروف و مقدس [ایرانی/اسلامی] " داشتن.
3- لذت از نثر و ادبیات غنی داستان.
که حتی برای کسی مثل من که تجربه ناچیزی در این مورد داشتم، بی اندازه لذتبخش بود. باب سی و پنجم درباره شاعری و سی و ششم درباره خنیاگری و در کل خودِ همین کتابِ هزار ساله نشون دهنده استادی نویسنده در علم و هنر نگارش هست.
نمی دونم بعد از تصحیح، متن چقدر تغییر کرده اما هدف نویسنده همونطور که به پسرش توصیه کرده نوشتن برای مخاطب عام بوده اما با درنظر گرفتن زیبایی شناسی هنری. یه امضای خاص عنصرخان در هر باب استفاده موسیقایی از "و" هست که خودتون برسید متوجه منظورم میشید.
4- خوندن کتاب برای شناخت مغزی که اونو نوشته که غالبا هدف اصلی خودم هست از خوندن کتاب های خاطرات (memoir )، انشا (essay )، سلف هلپ و این بار این کتاب.
و اینم یه توصیه:
ورژن پی دی اف سایت طاقچه افتضاحه. کتاب صوتیش اما بسیار دلچسب بود ولی توضیحات نداشت. در کل مجبور شدم برای اطمینان خاطر همزمان هم پی دی اف، هم آدیو بوک و هم ورژن انگلیسی کتاب رُ دم دست داشته باشم که بهتر متوجه بشم.
هرچه فكر مي كنم دقيقا نمي فهمم چرا دوره دبيرستان و راهنمايي ام را با اين آشفته خوانيِ نسبتا فرهيخته سپري كردم اما گاهي شخصا از چيزهايي كه در دوران دبيرستان با هم خوانده ام متعجب ميشوم. اين هم از همان نمونه است. البته از خود كتاب ها راضي ام نارضايتي ام از اين است كه چون با برنامه و مدون و با استاد نبوده آنچه شايستهي بهره بردن از اين متون است محقق نشده و بعضا پيش ميآيد كتابي را بخوانم و در ميانه اش به ياد بياورم كه سابقا آن را خوانده بودم و يا بدانم كتابي را خوانده ام و ندانم چه نقشي از آنچه در صفحت ذهن من است حاصل اين سفر معنوي بوده است... كاش تمام نوجوانان با راهنمايي بزرگتري، و با يك برنامه ي مبتني بر بينش كتاب بخوانند...
قابوس نامه تصنيف عنصر المعالي كيكاوس همونطور كه همه در كتابهاي دبيرستانشون خونده ن يك پندنامه پدرانه ست و سخت زيباست. بنظرم براي كسي كه ادبياتي نيست هم ساده و قابل فهمه و نهايتا اگه نميخواد اسم بيماريهاي اسب و اصطلاحات پزشكي رو ببينه گزيده ش رو بگيره و حتما بخونه و حتما همه تون بخونيد چون جدا از زيبايي ادبي بسيار پندهاي عملي داره كه نيوشيدنش دنيا رو جاي بهتري براي زندگي ميكنه. گفته بودم چقدر ادبيات تعليمى دوست دارم. خيلي لذت بردم از خوندن قابوسنامه.
تصحیح آقای یوسفی بسیار کارآمد است. یادداشتهای ایشان بسی بیش از خود کتاب است. کتاب با راهنمایی مجتبی مینوی به پایان رسیده که خود ارزش کتاب را بالاتر میبرد. ارج کتاب برای من فارسی روان و واژگان آن است که جایگزین خوبی برای عربی زدگی فارسی کنونی است. اگر کسی کنجکاوی تاریخی و مردمشناسی هم داشته باشد کتاب به کارش میآید. همچون دیگر کتابهای تاریخی نگاه به زنان دردناک و بردهداری پذیرفته بوده است.
از میراث ارزشمند فرهنگ ایران اسلامی که خواندنش هم لذیذ است و هم بسیار قابل تأمل و آموزنده. البته برخی بخشهای کتاب در خصوص مشاغل تخصصی مانند طب و نجوم شاید برای علاقهمندان این مباحث جذاب باشد که برای من نبود و از آنها عبور کردم ولی مباحث میانی در خصوص سبک زندگی شخصی و اجتماعی بسیار جزئی، دقیق و حتی قابل استفاده در زندگی امروز بود. مثلا اینکه چطور غذا بخوریم و حمام کنیم یا چطوربه سفر رویم و مجالست. با تمام این محاسن یکی از مهمترین نکات در خصوص این کتاب مبانی اندیشهای آن است که در فصلهای ابتدایی تبیین میشود. مبانی این کتاب علیرغم توجه ظاهری به مبانی اسلامی، ریشه در فرهنگ و باورهای عامه مردم زمان خود دارد و با مبانی اعتقادی اسلامی در موارد بسیاری مغایر است و همین عاملی است برای مشکوک بودن به تمامی کتاب و تجویزهایش که باید در تمام طول کتاب به آن توجه داشت.
پ.ن: من این کتاب را به صورت صوتی و در مسیرهای رفتآمدم گوش دادم، تجربه خوبی بود.
قطعا یکی از بهترین کتابهاییه که تا حالا خوندم و باید اعتراف کنم که تازگی و جذابیت نکات کتاب بعد از حدود ۱۰۰۰ سال از زمان نویسنده شگفتزدهم کرد. نثر جذاب و در عین حال ساده کتاب یکی از بهترین نمونههای نثر مرسله که مشکلی برای خواننده معمولی ایجاد نمیکنه.
ویراستاری و تصحیح کتاب هم خوب بود. نسخهای که من خوندم تصحیح دکتر امین عبدالمجید بدوی سال ۱۳۳۵ بود که در مقایسه با سایر نسخ و ارائه به موقع توضیحات در پاورقی خوب عمل کرده بود.
غريبة جدا شعوب الأفغان. والأغرب منها تاريخها الواسع الذي اهملناه بشكل كبير. يظهر بانهم في حقبة ما قبل السوفيتي كانت لهم علاقات قوية بالعالم العربي
اسم قابوس ملفت للنظر كنت اعتقد بأنه حصر على سلطان عمان الشهور ولكن اتضح بأنه اسم تكرر اكثر من مرة لدى ملوك وامراء الأفغان الناطقين بالفارسية الدرية
حنين في الكتاب لتلك الايام التي كان الملوك فيها يوصون أبنائهم بجميل القول وغريب هو أن الوصايا كانت حكيمة وفيها دعوة للأخلاق والالتزام. عدا في فصل كيفية اختيار الصبيان الذي جاء شاذا وصادما في كتاب أخلاقي!!!
یک کتاب شیرین و دوست داشتنی با نثری روان و ساده. اگر روزی کسی خواست به سمت ادبیات و نثر قدیم برود و خواست کتابی به او معرفی کنم این کتاب جزء اولین گزینه ها خواهد بود.
قابوس نامه کتابی است که عنصرالمعالی آن را به قصد آموزش برای فرزندش گیلان شاه نوشته است . خواندن این کتاب از هر جهت سودمند است به ویژه برای نسل جوان و جای خالی آن در برنامه درسی مدارس و دانشگاه ها به چشم می خورد. این کتاب در ۴۴ باب گردآوری شده است و در این ابواب از آیین کشور داری تا گرمابه رفتن موجود است و این حکایت از جامع بودن آن دارد. مهم ترین پندی که می توان از این کتاب گرفت شیوه صحیح نصیحت کردن است . چون در جای جای کتاب مشاهده می شود که عنصرالمعالی با صراحت لهجه و بدون هیچ حجابی به نصیحت کردن فرزند خود می پردازد که این عمل باعث می شود نصایح ناصح در جان منصوح بنشیند.
عجب کتاب عجیبی! ببین بازش میکنی و میری سراغ ادبیات کهن و یک فهرست بخش های پند و اندرزی و خسته کننده؛ اما ماجرا به اینجا ختم نمیشه و نویسنده بسیار مارمولک و جالب کلی چیزایی که تو ذهنت نمیاد به پسرش یاد میده. البته که ادبیات کهن ممکن حوصله خیلیا رو سر ببره ولی من دوستش دارم
هذا الكتاب هو نصائح من ال��مير كيكاوس بن إسكندر (من طبرستان) لابنه كيلانشاه الذي تولى الحكم بعد أبيه بين عامي (1069-1078 م). هو كتاب به الكثير والكثير من الحكمة والفهم العميق لأمور الدنيا. به أربعة وأربعين بابا تتضمن نصائح في الدين وحقوق الأهل والوالدين وفي اللهو والراحة وفي الزواج وتربية الأبناء والقيادة والحكم. إلا أنه مع عمق نصائح هذا الأب الحكيم ، يجد القارئ بعض الأمور الغريبة التي تتعلق باقتناء الغلمان وعشقهم أو تعليم البنات أوشرب الخمر. لكن إن تغاضى القارئ عن بعض هذه الأمور وجد فائدة كبيرة في هذا الكتاب.
وهذه بعض الإقتباسات التي اخترتها على سبيل المثال لا الحصر:
"إذا امرؤ صحب التعساء صار تعسا، وإن أحد طلب السعادة والجاه وجب عليه أن يكون متابعا لأصحاب الجاه والثراء"
"أي بني ، لا تستهين بإيلام قلب أبويك فإن الخالق عز اسمه يأخذ بحق الوالدين"
"يجب أن لا تفوت منك ساعة لا تتعلم فيها علما"
"يجب الاجتهاد في أن تقضي أكثر العمر يقظا، لأن أمامك نوم طويل"
"اخجل من الكسل فإن الكسل تلميذ التعاسة"
" أما إذا تزوجت فلا تطلب مال المرأة، وانظر في أمرها ولا تكن في رق جمال وجهها، فإنما تتخذ المعشوقة بسبب جمال الوجه، أما المرأة فيجب أن تكون طاهرة ومتدينة وربة بيت، ومحبة لزوجها وحيية وتقية وقصيرة اللسان واليد ومحافظة على المال لتكون صالحة"
"واجتهد أن تعتاد البرد والحر والجوع والعطش، ولا تسرف في الراحة ، حتى إذا ما حل التعب بالضرورة في وقت ما يسهل عليك"
"البنات أسيرات الآباء والأمهات، وإذا لم يكن للبنين أم وأب فإنهم ماداموا بنين يستطيعون رعاية أنفسهم والقيام بعمل من أي وجه يكون، أما البنت فمسكينة ولا تستطيع القيام بأي عمل، فكل ماتستطيعه اجعله جهاز ابنتك"
كتاب عبارة عن نصائح مختلفة فى الحياة ، العمل، الزواج الخ، مفيد و مسلى الا ان بعض اجزاءه جاءت غير مفيدة بالمرة لعدم تناسبها مع العصر مثل كيف تختار العبيد و الجوارى و آداب العمل لدى الملوك و فى الوزارة. أيضا بعض اجزاءه صادمة خصوصا فيما يتعلق بالمراءة و الغلمان فمن الواضح ان الشذوذ الجنسى كان أمر عادى و طبيعى فالكتاب ينصح بالا يميل قلبك إلى النساء على حساب الغلمان، و كيف تشترى غلام يصلح للمعاشرة و الغناء!!! غالبية النصائح موجة للذكر ، فالنساء لا نصيب لهم فى تلك الفترة و ينصح بعدم تعليم المرأة القراءة و الكتابة حتى لا يفسد عقلها بالإضافة ان دفن النساء من المكرمات. لغة الكتاب غير سلسلة و الحديث عن الخمور و الشذوذ أمر عادى ثم فى الفصل التالى يحث على تعلم القراءن! فى الإجمال كتاب مسلى لاخذ فكرة عن الحياة فى تلك الفترة لكن فى المجمل لا يصلح للعصر الحديث
Okuması zaman alan ve yoran bir eser. Ancak yazılış amacına çok saygı duydum. Diyor ki yazar, insanın evladına bırakacağı en değerli miras nedir? Tecrübesi ve dünyaya dair düşünceleri. Ben de oğluma sahip olduğum birikimlerimi bırakıyorum miras olarak. Kitabın kendisi bir yana, bu düşünce bir anne olarak beni epeyce etkiledi. Kitabın yazılış sebebi, içindekilerin önüne geçti benim için. Kitabın Osmanlıca yazılmış olması Osmanlıca cümle kuruluşuna yabancı olan biri için epey zorlayıcı gelecektir. Sözlük yetmeyebilir çünkü. Kitabın en büyük dezavantajı da bu.
Un libro que a pesar de ser una rareza en español es simplemente curioso por la descripción de la sociedad persa de aquel siglo a través de los consejos del padre al hijo.
Recomiendo leerlo por preferencia de capítulos y con las descripciones del autor sobre las palabras específicas en farsi que dan luz a ideas o conceptos culturales propios.
«قابوسنامه»، که برخی نام ابتدایی آن را نصیحتنامه و یا کابوسنامه خواندهاند، اثری پندگونه از نویسندهای ادیب و شاهزادهای زیاری با نام عنصرالمعالی کیکاووس بن اسکندر بن قابوس بن وُشمگیر بن زیار است که برای پسرش گیلانشاه نگاشته است. این کتاب به اصطلاح اخلاقی از آثار نوشته شده در قرن پنجم هجری است که در چهلوچهار باب از موضوعات مختلفی چون خرید خانه، خرید اسب، خرید برده، عشق، قمار، شراب، ازدواج، تربیت فرزند، دوست گزیدن، طب، نجوم، هندسه و شعر سخن گفته است. کیکاووس در قابوسنامه رویهای مذهبی دارد و باآنکه در عصر حاضر بسیاری از مواعظ کتابش به کار نمیآید و حتی غیراخلاقی و غیرعقلانی مینماید، اما گویی بر نویسندگان بعد از خود بیتأثیر نبوده است. در این کتاب که به تصحیح افراد مختلفی ازجمله رضاقلیخان هدایت، سعید نفیسی، عبدالمجید بدوی و غلامحسین یوسفی رسیده است، با مطالبی آشنا میشویم که شاید در کمتر اثری بتوان آن را مشاهده کرد.
در باب سوم این کتاب آمده است: بیدین را درین جهان جزا کشتن است و بدنامی (عنصرالمعالی، ۱۳۷۱: ۱۷).
باب بیستوسوم هم به آداب خرید و فروش برده پرداخته است:
اگر بندهایخری هشیار باش که آدمی خریدن علمیست دشوار و بسیار بردۀ نیکو بود که چون بعلم در وی نگری بخلاف آن باشد. بیشتر قوم گمان برند که برده خریدن ازجملۀ دیگر بازرگانیهاست و ندانند که برده خریدن و علمِ آن ازجمله فیلسوفیست... و غلامان راستان بخوابان و هردو پهلوی او بمال و بنگر تا هیچ دردی و آماسی دارد، پس اگر دارد درد جگر و سپُرز باشد (همان: ۱۱۱-۱۱۸).
و در باب چهلودوم نیز پیرامون ویژگیهای وزیر خوب (مطابق با نسخۀ کتابخانۀ لَیدِن هلند) میخوانیم:
وزیر باید که بهیروی باشد و پیر باشد یا کهل و تمامقامت و قویترکیب و بزرگشکم که نحیف و کوتاهقامت و سیاهریش را هیچ شکوهی نباشد. وزیر باید بزرگریش بود (همان: ذیل «حاشیه»، ۲۲۸).
منبع:
_ عنصرالمعالی کیکاووس، ۱۳۷۱، قابوسنامه، تصحیح غلامحسین یوسفی، تهران، علمی و فرهنگی.
دوستان چه کتابیه! عالیه. شما فرض کن هزار سال پیش حرفهایی میزده که تا به امروز به دردتون میخوره. عملا جاهایی شما رو تشویق به دورویی میکنه. یک رئالیسم بیرحم درون خودش داره که با شرایط زمانش کاملا جوره. کیکاووس با کولهباری از تجربه سعی میکنه پسرش رو برای یک دنیای بیرحم آماده کنه. همینه که کتاب رو خاص کرده. این فقط یک نصیحت نامهی ساده نیست. یک انعکاس از زندگیه. اینکه یک مرد باید در هر لحظه آماده باشه. چه در زندگی شخصی و چه در هنر و کاری که داره. صفحه به صفحه اخطاری بود در جهت چگونه زندگی کردن.
ازینکه توانستم این کتاب را مطالعه کنم،بسی رضایت دارم و به زبانم و مفاخرم میبالم که چنین گنجی را برای ما به جای گذاشته اند. محتوای کتاب میتواند هنوز به روز باشد. این گنجها را به راحتی از دست میدهیم و جای آن چنگ در بیگانگان می اندازیم. ادبیات و دانش زندگی ایران کهن را در چارچوب صحیح آموزش میتوان تا آسمان به پرواز در آورد. بنده بعنوان که فارسی زبان و ایرانی به همه توصیه میکنم که ازین گنج به راحتی کناره نگیرند.
یکی از بهترین و زیباترین کتاب های منثور قدیمی بود که در عمرم خوانده ام. قبل از اینکه شیفته اش شوم، فکر میکردم با یک کتاب خشک و پر از پند و اندرز مواجه میشوم؛ اما باورتان نمیشود چقدر عنصرالمعالی حکیم دوستانه و صمیمی ست. جدا از مشکلات نسخه و نامفهوم بودن معدودی از سطرها، نثر روان و زیبایی دارد. تصور کنید یک پدر چقدر میتواند مهربان باشد که تمام مسائلی که فرزندش تا آخر عمر میتواند دچارشان شود، توضیح دهد و از هیچ چیز فروگذار نکند. :") پیشنهاد میکنم حتما بخوانید.
توصیه های یکی نوابغ به فرزند خود کارهایی که با انجام آن ها زندگی سیرینی خواهیم داشت . البته برخی از توصیه ها به دلیل تغییر فرهنگ دیگر کاربرد ندارند اما خواند آن ها خالی از لطف نیست. https://taaghche.com/book/95193