Jump to ratings and reviews
Rate this book

خطی ز سرعت و از آتش

Rate this book
مجموعه‌ی اشعار ۱۳۵۲-۱۳۶۰

110 pages

First published April 1, 1982

1 person is currently reading
29 people want to read

About the author

سیمین بهبهانی

40 books105 followers
English profile: Simin Behbahani

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
5 (21%)
4 stars
6 (26%)
3 stars
6 (26%)
2 stars
4 (17%)
1 star
2 (8%)
Displaying 1 - 7 of 7 reviews
Profile Image for Peiman E iran.
1,436 reviews1,092 followers
April 14, 2016
دوستانِ گرانقدر، این کتاب از 138 صفحه و 60 شعر تشکیل شده است
به انتخاب ابیاتی از این کتاب را در زیر برایِ شما بزرگواران مینویسم
------------------------------------------------------------------------------
رازِ «عشقِ» سینه سوزم را، کدامین فاش کرد
لرزشِ گویایِ لب؟ یا خواهشِ خاموشِ چشم؟
روزِ رسوایی مگر در پیش دارم کاینچنین
نقشِ رویایِ تو امشب خفته در آغوشِ چشم
------------------------------------------------------------------------------
ای «عشق» بسوز هستی ام را
با یک نگهش که شعله وار است
خاکسترِ من به راهِ او ریز
برگوی که، بر منش گذار است
برگو که به دولتِ قدمهات
از منّتِ هرچه هست وارست
------------------------------------------------------------------------------
شبی به امنِ حریمِ تو راه خواهم برد
به زینهارِ دوچشمت، پناه خواهم برد
بدین شکوه و نوازش، که دیدگانِ توراست
نیازِ خویش بدان پیشگاه خواهم برد
شبی کنارِ تو تا بامداد خواهم خفت
چنان برهنه که، که شرم از پگاه خواهم برد
------------------------------------------------------------------------------
دوستت میدارم و بیهوده پنهان میکنم
خلق میدانند و من انکارِ ایشان میکنم
عشقِ بی هنگامِ من تا از گریبان سرکشید
از غمِ رسوا شدن، سر در گریبان میکنم
این من و، این دامن و این مستیِ آغوشِ تو
تا چه مستوری، منِ آلوده دامان میکنم
زان نگاهِ کهربائی، چاره فرمان بردن است
هرچه میخواهی بگو، آن میکنم، آن میکنم
------------------------------------------------------------------------------
وان جوجه هایِ بی پرِ پرواز و خانه پای
با چشم، در مسیرِ کرک ها روانه اند
آتش گرفته گوشۀ نیزار و غافلند
آن مغزها که دستخوشِ موریانه اند
این شعله ها که در دلِ نیزار می دوند
ویرانگرِ هزار هزار آشیانه اند
------------------------------------------------------------------------------
با چنین قانونِ سربی، خاموشی را ناگذیرم
هرچه زشتی می پسندم، هرچه خواری می پذیرم
با سکوتی، بی کلامی، گر توان گفتن پیامی
جامِ تلخِ شوکران کو تا به شیرینی بگیرم؟
------------------------------------------------------------------------------
بروید تا بمانم، بروید تا بمانم
که من از وطن جدایی، بخدا نمی توانم
به امیدِ روزِ بهتر، پیِ گام، گامِ دیگر
زده ام به سویِ باور، بروید تا بمانم
------------------------------------------------------------------------------
امیدوارم این انتخاب ها را پسندیده باشید
«پیروز باشید و ایرانی»
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews876 followers
Read
May 30, 2016
خطی ز سرعت و از آتش در آبگینه سرا بشکن!
بانگ بنفش یکی تندر در خواب آبی ما بشکن:
خوابی به نرمی ابریشم، در کوهپایه آرامش -
ای سیل، ضربت سیلی شو، بر چهر این خنکا بشکن!
مرداب خفته ذهنم را پوشانده جلبک غفلتها -
ای سنگپاره آگاهی، در قلب دایره ها بشکن!
ای دل چه کوچک و مسکینی با این تپیدن خاموشت!
طبل تلاطم دریا شو، آرامِ عرش خدا بشکن!
تندیس یخ شده ای، ای جان، بس کن تبلور و جاری شو؛
چون رود، بر سر هر شیبی، آزاد و شاد و رها بشکن!
آواز گرم تحرک را اوجی بساز و، به تحریری،
دُرجی ز گوهر غلتان را در کوچه باغ صدا بشکن!
ای سینه، قوس حقارت را طاق بلند حقیقت کن:
اینجاست جای نماز، ای دل، محراب رنگ و ریا بشکن!¨
من با دو آینه رویارو، تکرار بیهده خویشم:
آغاز قصه به پایان بر، بشکن مرا و مرا بشکن!
Profile Image for Mohammad Ali Shamekhi.
1,096 reviews311 followers
February 4, 2016

* من و اشعار

اشعار همه جذابیتی درشون بود که منو به خوندن وادار می کرد. شاید این جذابیت ریشه در این داشت که در عین غزل بودن حس نمی کردم کشیده می شم به وادی غزل های کهن یا غزل های زورکی امروزی. البته ورای این جذابیت، اشعار، جز اندک مواردی، مسحور کنندگی برای من نداشتن.تا اونجا که الان در ذهن دارم اولین مجموعه ی غزل امروزی ایه که جالب یافتمش

آنها که بهتر یافتمشان: نیزارها، شبی همرهت گذر، شبی به امن حرین تو، هنوز موی بسته را، و کویر بی برگی را


* بار سیاسی اشعار

اشعار دو بخش دارن: "تا جمعه ی سیاه" ( همون 17 شهریور ) و "از جمعه سیاه". پیدا است که با این اسامی باید انتظار دلالات سیاسی در اشعار رو داشت. در بخش دوم صراحتا اشعاری در ترغیب جنگجویان ایرانی جنگ هشت ساله با عراق وجود داره. اما در عین حال دید منفی شاعر نسبت به حکومت بعد از انقلاب رو هم میشه آشکارا مشاهده کرد - تبلور آشکارش در مخالفت با اعدام های انقلابی است. شاعر با خشونت مخالف است و می گوید خشونت فقط تا آنجا باید باشد که حکومت ظالم برانداخته شود بعدش باید از این رفتارها حتی در قبال مسئولان پیشین احتراز کرد. حمایتی اگر از جنگجویان ایرانی هست صرفا برای اینه که اولا جنگ تحمیلیه و ثانیا "ایران" و وطن رو باید حفظ کرد و حتی برای حفظش با مخالفان داخلی هم همراه شد - که یعنی همان حکومت
Profile Image for Amir .
592 reviews38 followers
October 3, 2014
آه این چه پیوند است؟ -ضرب رقم در هیچ
حاصل چه خواهم داشت؟ -یک هیچ و دیگر هیچ
گفتم که دیگر بار، پارم شود پیرار
تا چون برآید کار، با این مکرر هیچ
...
Profile Image for Bahman Bahman.
Author 3 books242 followers
August 26, 2019

وفادار:

بگذار که درحسرت دیدار بمیرم

درحسرت دیدار تو بگذار بمیرم



دشوار بود مردن و روی تو ندیدن

بگذار به دلخواه تو دشوار بمیرم



بگذار که چون ناله ی مرغان شباهنگ

در وحشت و اندوه شب تار بمیرم



بگذارکه چون شمع کنم پیکر خود آب

در بستر اشک افتم و ناچار بمیرم



می میرم از این درد که جان دگرم نیست

تا از غم عشق تو دگر بار بمیرم



تا بوده ام، ای دوست، وفادار تو بودم

بگذار بدانگونه وفادار.... بمیرم .....
Profile Image for Yahya Sarfallah   .
4 reviews1 follower
August 5, 2024
نام ایران بود شناسه من
اینچنینم جهان،  شناسا هست
زنده و مرده ام بدین خاک است
غیر از اینم کجا پذیرا هست؟
استخوان پدر نهان اینجاست
تن مادر، به گور، تنها هست
_____________________________________________
دوستت می‌دارم و بیهوده پنهان میکنم
خلق می‌دانند و من انکار ایشان میکنم
از غم رسوا شدن، سر در گریبان میکنم
_____________________________________________
گویمش که:《نباشد،   غیر کینه عدویم
من نه آتش سربم،      کز کمانه بر آیم
من نه شاخه‌دودم،     کز شراره برویم
جنگ و کینه ندانم،        بلکه بر سر آنم
کز صحیفه گیتی،        این دو واژه بشویم
من نسیم بهشتم،       هر کجا که گذشتم
مهربانی دستی،          در گشوده به‌رویم
تا ز ساغر سیمین،        مست باده عشقم
دیگر از چه فریبی،    با شکسته سبویم؟》

در اول کتاب هم خانمِ بهبهانی ذکر کردند که در اولین برخورد با غزل های این کتاب برای خواننده نا آشنا بنظر میرسند، و غالبا با یک بار خواندن، به معنای دقیق این اشعار پی نمیببریم. و خب این اشعار بی سابقه، کتاب رو خاص تر میکنه. و دفتر دوم، از جمعه سیاه(نصف دیگری از کتاب) باعث شد با شوق بیشتری کتاب رو ادامه بدم. چون شاعر در آن حال و هوای انقلاب و جنگ بوده و از نظرم این هم میتونه دلیلی باشه برای اینکه کتاب رو خواندنی تر کنه.
ولی فعلا که دو آثار از خانمِ بهبهانی خوندم (مرمر و این کتاب) اشعار کتاب مرمر رو ترجیح میدم.
شاید به علت وزن هایی که رعایت شده.
در کل خواندنش خالی از لطف نیست.
Profile Image for Rez.
168 reviews4 followers
Read
March 26, 2021
-چونان که بر ستور- به ما نیز برزدند
داغی، سزاتر آنکه نگویم کجای ما!
با شخم و شیر، ماده و نر، پیر می‌شویم
قصّاب، تا چه تیغ برآرد سزای ما ...
Displaying 1 - 7 of 7 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.