Jump to ratings and reviews
Rate this book

Cambridge Studies in Islamic Civilization

The Idea of Idolatry and the Emergence of Islam: From Polemic to History

Rate this book
Why and under what circumstances did the religion of Islam emerge in a remote part of Arabia at the beginning of the seventh century? Traditional scholarship maintains that Islam developed in opposition to the idolatrous and polytheistic religion of the Arabs of Mecca and the surrounding regions. In this study of pre-Islamic Arabian religion, G. R. Hawting adopts a comparative religious perspective to suggest an alternative view. By examining the various bodies of evidence which survive from this period, the Koran and the vast resources of the Islamic tradition, the author argues that in fact Islam arose out of conflict with other monotheists whose beliefs and practices were judged to fall short of true monotheism and were, in consequence, attacked polemically as idolatry. The author is adept at unravelling the complexities of the source material, and students and scholars will find his argument both engaging and persuasive.

188 pages, Paperback

First published December 8, 1995

5 people are currently reading
132 people want to read

About the author

G.R. Hawting

11 books5 followers

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
8 (27%)
4 stars
18 (62%)
3 stars
3 (10%)
2 stars
0 (0%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 4 of 4 reviews
Profile Image for فؤاد.
1,127 reviews2,361 followers
October 24, 2024
انگارهٔ بت‌پرستی و ظهور اسلام: از جدل تا تاریخ

ما با روایت رسمی ظهور اسلام آشناییم: اسلام در عربستان قرن هفتم میلادی ظهور کرد، جایی که بت‌پرستی به صریح‌ترین شکلش غالب بود و اشکال مختلف یکتاپرستی، مثل یهودیت و مسیحیت و حنفیت، جز به شکل محدود و پراکنده حضور نداشت. در این فضای دور از سنت‌های یکتاپرستی، اسلام ظهور کرد و با مشکلات فراوان بت‌پرست‌های عرب را برای اولین بار با یکتاپرستی آشنا کرد.

تا سال‌ها این تصویر نه فقط در تواریخ سنتی اسلامی، که حتی در مطالعات آکادمیک غربی، تصویر غالب بود. اما بعد اتفاقی افتاد: با شروع کاوش‌های باستان‌شناسی در عربستان، با کشف چند ده هزار کتیبه که افراد مختلف، پادشاه و شتربان و راهزن، در کوه‌ها و صخره‌های عربستان حک کرده‌اند، باستان‌شناسان مشاهده کردند که هرچند تا قرن چهار و پنج میلادی چندگانه‌پرستی به‌واقع در عربستان رایج بود، اما یک قرن پیش از اسلام به شکلی قاطع کتیبه‌های مشرکانه تمام می‌شوند و جای خود را به کتیبه‌های مسیحی می‌دهند. یک قرن پیش از اسلام عربستان مسیحی شده بود.

حالا که این را می‌دانیم، وقتی به عقب برمی‌گردیم، می‌بینیم نشانه‌های مسیحی بودن عرب‌ها حتی در تورایخ تحریف‌شدهٔ سنتی هم اینجا و آنجا وجود داشته، ولی ما چون غرق در دیدگاه بت‌پرست‌انگاری عرب‌ها بودیم، متوجهشان نمی‌شدیم. مثلاً در گزارش‌های فتح مکه، خبر از شکستن بت‌های کعبه داده می‌شود، اما گزارش‌های منفردی هست که بنا به آن‌ها، نه تنها درون کعبه خبری از بت نبود، بلکه تمثال‌هایی از مسیح و مریم و ابراهیم و فرشتگان درون آن بود، که پیامبر دستور به پاک کردن آن‌ها داد. یا اینکه یکی از طوایف مکه، «بنی‌جُرجة» نام داشتند، و یکی از اولین راویان مسلمان که فقیه مکه بود «ابن جُرَیج». جرجة و جریج هر دو شکل عربی اسم قدیس مسیحی، جورج هستند. یا این که قبرستانی مخصوص مسیحیان در مکه وجود داشت. یا اینکه گفته می‌شود عمروعاص با حکومت مسیحی حبشه روابط دوستانه داشت و ابوسفیان با حکومت مسیحی روم. یا این واقعیت که بخش قابل توجهی از سپاه و درباریان اموی مسیحی بودند.

این کتاب اما فقط و فقط بر روی قرآن تمرکز می‌کند، و روایات اسلامی را جز به ندرت، به کار نمی‌گیرد. کتاب با بررسی دقیق قرآن نشان می‌دهد که قرآن نیز اشاره‌ای ندارد که مخالفانش بت‌پرست بوده‌اند، و این تصویری است که تفاسیر بعدی بر قرآن تحمیل کرده‌اند. مطالعهٔ دقیق قرآن نشان می‌دهد که مخالفان قرآن یکتاپرستانی بودند که به باور قرآن از یکتاپرستی خالص منحرف شده، فرشتگان را شفیع خود نزد خداوند قرار می‌دادند:

و گفتند: «خداوند فرزندى اختيار كرده.» منزّه است او. بلكه [فرشتگان‌] بندگانى ارجمندند
كه در سخن بر او پيشى نمى‌گيرند، و خود به دستور او كار مى‌كنند.
آنچه فراروى آنان و آنچه پشت سرشان است مى‌داند، و جز براى كسى كه خداوند رضايت دهد، شفاعت نمى‌كنند و خود از بيم او هراسانند.
و هر كس از آنان بگويد: «من خدايى سوای او هستم»، او را به دوزخ كيفر مى‌دهيم. این گونه سزاى ستمكاران را مى‌دهيم.

انبیاء: ۲۶-۲۹

در نزاع بین فرقه‌های یکتاپرست رایج است که یک فرقه فرقهٔ دیگر را مشرک و کافر بنامد. اما این صرفاً یک توهین است و نباید تحت‌اللفظی فهم شود. مثلاً تمثال‌شکن‌های مسیحی، مسیحیانی که تمثال مسیح و قدیسان را احترام می‌کردند، بت‌پرست می‌دانستند. یا یهودیان قرائی، یهودیان خاخامی را بت‌پرست خطاب می‌کردند چون به گونه‌ای از خاخام‌ها اطاعت می‌کردند که انگار هم‌ارز تورات و خدا هستند (درست شبیه استدلال قرآن علیه یهودیت خاخامی).

قرآن هم به همین ترتیب وقتی از مشرکان و کفار اسم می‌برد، منظورش فرقه‌های یکتاپرست دیگر است که از نظر قرآن، از یکتاپرستی خالص منحرف شده‌اند و عقایدشان به شرک آمیخته شده. صرف این که قرآن مدام از عنوان مشرک برای مخالفان استفاده می‌کند یا از «آلهه» نام می‌برد، نباید ما را به این تصور بیندازد که قرآن در محیط چندگانه‌پرست نازل شده و مخالفانش به معنی واقعی کلمه چندگانه‌پرست بوده‌اند.

لازمهٔ این حرف آن است که به قرآن به چشم یک متن الهیاتی و جدلی نگاه کنیم که هدفش حمله به مخالفان و اثبات دیدگاه خودش است، نه یک سند تاریخی که به دنبال روایت عقاید مخالفان از دیدگاهی بی‌طرف است. و این اصلی‌ترین حرف کتاب است.

برای مثال دقت کنید که در قرآن، متضاد «شرک»، «توحید» نیست. قرآن، برعکس دیدگاه سنتی اسلامی، شرک را در مقابل توحید قرار نمی‌دهد. قرآن شرک را در مقابل «اخلاص» قرار می‌دهد (زمر: ۲-۳، عنکبوت: ۶۵)، یعنی یکتاپرستی خالص و بی آلایش. این نشان می‌دهد شرک را باید در مقابل اخلاص فهمید: یکتاپرستی آلوده به چندگانه‌پرستی یا آلوده به باورهای مردود دیگر.

‏همچنین در قرآن مخالفان هیچ وقت به «صنم‌پرستی» متهم نشده‌اند. هرجا که قرآن «صنم» به کار برده در مورد امت‌های پیشین است.
در مقابل، مخالفان (از جمله یهودی‌ها، ۴: ۵۱، ۵: ۶۰) همیشه به «طاغوت‌پرستی» متهم شده‌اند. البته طاغوت از «طاعوتا»ی آرامی آمده که معنی بت دارد، اما فرق‌گذاری دقیق قرآن در استعمال هر لفظ نشان از تمایز این دو واژه برای قرآن دارد.


اما آیا منبعی داریم که گروهی از یکتاپرستان در طول تاریخ به فرشتگان به عنوان شفیع روی آورده باشند؟ بله.

در قرن‌های آغازین مسیحیت، بین یهودیان فرشته‌شناسی مفصلی شکل گرفته بود و مسیحیان یهودی‌ها را متهم به فرشته‌پرستی می‌کردند (کولسیان ۲: ۱۸). در باور یهودیان فرشته‌ها واسطهٔ بین خدا و انسان‌ها بودند، هر فرشته با یک ستاره و سیاره مرتبط بود و فرشته‌ها در روز قیامت برای بخشش انسان‌ها شفاعت می‌کردند. این تصویر به شکل حیرت‌انگیزی با تصویری که قرآن از مخالفانش ترسیم می‌کند شباهت دارد.

اما قرآن مخالفانش را به جن‌پرستی هم متهم می‌کند و این باور یهودیان نیست.
این کتاب می‌گوید جن در قرآن فرق روشنی با فرشته ندارد و جن و فرشته در قرآن به یک طیف از موجودات اشاره دارد. برای مثال ابلیس گاهی فرشته و گاهی جن نامیده شده. همچنین مشرکان قرآن، جن‌ها را فرزند خدا می‌دانستند، درست همان طور که فرشته‌ها را فرزند خدا می‌دانستند. جن‌پرست‌های قرآن همان فرشته‌پرست‌ها هستند: یهودیان.

این توضیح با سبأ: ۴۰-۴۱ سازگار نیست. در این آیه قرآن می‌گوید روز قیامت خدا از فرشته‌ها می‌پرسد آیا اینان شما را می‌پرستیدند؟ و فرشته‌ها جواب می‌دهند: نه، بلکه جن را می‌پرستیدند. که نشان می‌دهد جن و فرشته برای قرآن دو موجود متمایزند.



اما مهم‌ترین مشکل در برابر نظریهٔ کتاب، نجم: ۱۹ و ۲۰ است. در این آیه از سه معبود نام برده شده: اللات، العُزّیٰ، منٰوة.

به من خبر دهيد از لات و عزّى،
و منات آن سومين ديگر،
آيا براى شما پسر است و براى او دختر؟
در اين صورت، اين تقسيمی نارواست.

نجم: ۱۹-۲۲

کاوش‌های باستان‌شناسی اخیر، نشان داده که لات و منات و عزی به‌واقع نام سه خدای اعراب سوریه و نبط در شمال عربستان بوده است. این عرب‌ها نه یهودی و مسیحی، بلکه به معنای واقعی کلمه، چندگانه‌پرست بودند.

کتاب در فصل مجزایی به این مشکل می‌پردازد و با توجه به آیات بعدی این سوره، می‌گوید این سه اسم در باور مخالفان نام سه فرشته بوده، نه نام سه خدا. بنا به آیات بعدی، مخالفان این سه موجود را دختران خدا می‌دانستند، همان طور که فرشته‌ها را دختر خدا می‌دانستند. همچنین در آیات بعدی قرآن می‌گوید شفاعت فرشتگان کارساز نیست، و اعتراض می‌کند که مخالفان فرشتگان را به نام‌های زنانه نامگذاری می‌کنند. این‌ها نشان می‌دهد که حتی وقتی اسم سه خدای باستانی عرب‌ها آمده، بحث همچنان از فرشتگان است.

اینجا مشکل دیگری پیش می‌آید. درست است که یهودیان و مسیحیان فرشته‌ها را فرزند خدا می‌دانستند، اما فرشته‌ها در باورشان «پسران خدا» بودند نه «دختران خدا». هیچ سندی وجود ندارد که گروهی از یهودی‌ها و مسیحی‌ها در دوره‌ای، فرشته‌ها را مؤنث دانسته باشند. مؤنث‌انگاری فرشتگان بعد از قرآن و در قرون وسطی رایج شد.

کتاب در پاسخ نظریهٔ قابل توجهی مطرح می‌کند. گفتیم که قرآن را نباید به عنوان سند تاریخی در نظر گرفت. قرآن کتاب الهیاتی و جدلی است و قصد ندارد گزارشی بی طرف از باورهای مختلف مردم ارائه کند. قصد دارد یک باور را تثبیت و باورهای مخالف را تخریب کند. کتاب می‌گوید با توجه به آیات سورهٔ نجم، به نظر می‌رسد مخالفان قرآن واقعاً فرشتگان را «دختران خدا» نمی‌دانستند، بلکه فقط از اسامی زنانه (لات مناة عُزّیٰ، طبق دستور زبان عربی اسم‌های مؤنثند) برای نامیدن فرشته‌ها استفاده می‌کردند، اما قرآن همین نامگذاری را دستمایهٔ حمله به مخالفان قرار داده و آن‌ها را به مؤنث جلوه دادن فرشته‌ها متهم کرده است.

کسانی که به آخرت ایمان ندارند، فرشتگان را با نام‌های زنانه نامگذاری می‌کنند.
نجم: ۲۷

حال با نگاه به منابع یهودی می‌بینیم که یهودیان به‌واقع بعضی فرشتگان را با نام‌های مؤنث نامگذاری می‌کردند، مثل «سَتارئیل» که از دو جزء «ایشتار» ایزدبانوی بابلی معادل ونوس، و «ئیل» به معنی خدا تشکیل شده. از قضا عُزّیٰ هم در باور عرب‌ها معادل ستارهٔ زهره یا ونوس بود. و در مورد منات هم احتمال داده شده از «مِنوتوم» اخذ شده باشد که اسم دیگر ایشتار است. چه بسا اسم عُزّی و منات در زمان قرآن، کم کم از الهه‌های باستانی عرب جدا گشته و نام سیارهٔ زهره شده بود، و در نجم: ۱۹-۲۰ هم قرآن اسم سه ستاره را می‌گوید که مخالفان برای نامیدن فرشته‌ها استفاده می‌کردند، نه اسم سه خدا.
Profile Image for Bahram Zaeri.
37 reviews5 followers
November 25, 2024
ایده اصلی این کتاب حول این فرضیه می‌چرخه که مخاطب قرآن در اصل یکتاپرستانی بودن که صرفاً از آیین ابراهیم منحرف شدن و به اون شکلی که سنت اسلامی بیان می‌کنه بت پرست نبودن. شواهدی هم که ارائه میده نشون میده احتمالاً مسیحی یا چیزی شبیهش بودن.
و سعی می‌کنه نشون بده اطلاعاتی که از سنت به ما رسیده وقتی کنار متن قرآن قرار میگیرن اصلاً منسجم نیستن و اکثر اوقات با هم تناقض دارن طوری که امکان صحت سنجی این اطلاعات از بین میره. اگر مطالب این کتاب رو کنار کتاب دیگر انتشارات حکمت یعنی ۱۴۰۰ سال پادشاهی در عربستان قبل از اسلام قرار بدیم تصویر روشنتری از دوران قبل از اسلام در شبه جزیره به دست میده. چون این کتاب با تجزیه و تحلیل کتیبه های پیدا شده در مناطق مختلف عربستان نشون میده دورانی به اسم جاهلیت اساسا وجود نداشته و یهودیت و مسیحیت رواج خیلی زیادی در عربستان داشتن.
Profile Image for Shantia.
114 reviews13 followers
January 17, 2025
این کتاب در مجموعه تاریخ مطالعات اسلامی، انتشارات حکمت چاپ شده است. البته خیلی وجه تاریخی ندارد و نگاه نویسنده بیشتر، تحقیق و جست و جو در منابع تاریخی برای رسیدن به جواب این سوال است که، تا چه میزان می توان به سنت های اسلامی استناد کرد و در این پژوهش خویش به موضوع بت ها پرداخته است.
کتاب شش فصل و قسمت نتیجه گیری دارد. که فصل ششم آن با توجه به موضوع جذابیت زیادی دارد.
23 reviews16 followers
June 9, 2014
Decent, if somewhat dry book exploring the religious milieu from which Islam emerged.

Hawting's main contention here is that the Islamic traditions surrounding the nature of the mushrikun ("idolaters") in the jahiliyya (the pre-Islamic "age of Ignorance") are too late or too ambiguous to be of much value in determining the nature of religious belief in Arabia in the time immediately prior to the emergence of Mohammed. These traditional sources generally suggest that the pre-Islamic religions were crude, centring on the gratuitous worship of stones, various artifacts or a panoply of gods and angels. The trouble with such accounts, Hawting argues, is that they are too late to be of any genuine historical value (the ahadith, for example, can only be reliably dated to the second Islamic century at the very earliest) and that the construction of such traditions was guided by an overly-literal interpretation of the Quranic term shirk ("idolatry") and its related forms. Hawting argues that charges of polytheism and idolatry have been wielded frequently in monotheistic polemic, even used against groups who were ostensibly neither (e.g. the Protestants' denunciation of the Catholics). Hawting maintains that the Quran's use of this terminology sprang from a similarly exaggerated polemic and that it was therefore likely directed against competing monotheistic groups in Arabia, rather then groups we would otherwise recognise as polytheists.

The book has a predominantly negative thesis - arguing against existing theories rather than compiling evidence to establish a new one - but it's still worth reading as a corrective to the scholarship which places too much trust in the veracity of later accounts, at the expense of a close reading of the original Quranic text.
Displaying 1 - 4 of 4 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.