Jump to ratings and reviews
Rate this book

خانگی: مجموعه‌ی اشعار

Rate this book

75 pages, Paperback

First published January 1, 1967

7 people want to read

About the author

سیاوش کسرایی

26 books82 followers
سیاوش کَسرایی (۵ اسفند ۱۳۰۵ هشت بهشت اصفهان - ۱۹ بهمن ۱۳۷۴ وین) از شاعران و فعالان سیاسی معاصر ایران بود.

سیاوش کسرایی در سال ۱۳۰۵ در اصفهان متولد شد. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد.
شاهکار او منظومه آرش کمانگیر است. وی از شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند. ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده فعال بود و در کنار شعر به مسایل سیاسی نیز می‌پرداخت. به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی می‌نامیدند.

بسیار زود به همراه خانواده‌‌اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیت‌های ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران) گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی‌‌اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سال‌های پایانی عمر خویش را دور از کشور خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان) به خاک سپرده شد.

در میان اشعار وی منظومه آرش کمانگیر از لحاظ اجتماعی و به سبک حماسه سرایی و شعر غزل برای درخت از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارند. بخشی از شعر آرش:

آری، آری، زندگی زیباست.
زندگی آتشگهی دیرنده پابرجاست.
گر بیفروزیش، رقص شعله‌‌اش در، هر کران پیداست.
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
5 (29%)
4 stars
3 (17%)
3 stars
8 (47%)
2 stars
1 (5%)
1 star
0 (0%)
Displaying 1 - 3 of 3 reviews
Profile Image for Shahin Ghaeminejad.
40 reviews15 followers
December 14, 2015
نان به یک نرخ نمی ماند در این بازار
آدمی نیز به یک ارج و بها
.....

ذهنیت سیاسی و جامعه‌گرای کسرایی در امتزاج با تسلط قابل توجه اش بر پیشینه ی زبانی مان، عاملی است که اشعار شاعر را مملو از نمادپردازی ها و استعارات مختلف می کند.
صد البته که تنگنای سیاسی زمانه اش هم شدتِ این «در لفافه سخن راندن» را بیشتر کرده.
در هرحال لا به لای این اشعار کماکان پر است از خشم و آزردگی های شاعر نسبت به جامعه اش. نام برگزیده برای این کتاب، خانگی، هم همین را می رساند.
تا جایی که می گوید:


راست این است که ما خانگی او شده ایم
لوس و شکلک ساز و دست آموز
.
.
.
سگ رامی شده ایم
گرگ هاری باید...


..............

:پ.ن
شعر شناس نیستم
دوست داشتم باشم و نیستم
این، نهایت بضاعتم بود
Profile Image for Mohammad Javad Dandesh.
54 reviews23 followers
July 23, 2016
یادش به خیر دلبر روشن ضمیر ما

دلدار ما دلاور ما دلپذیر ما

یاری که در کشکش گردابهای غم

او بود و دست بسته او دستگیر ما

یادش دوید دردلم و چون نسیم خیس

بگذشت و تازه کرد سراسر کویر ما

ما را هوای اوست در این برگ ریز مهر

پر می کشد ز سینه دل دیرگیر ما

صیاد ما که بخت و کمندش بلند باد

پرسیده هیچ گاه که : کو آن اسیر ما ؟

صبح است روی دوست چراغی از آفتاب

او را چه غم ز شمع دل پیش میر ما

بس نقش ها زدند ولی روز آزمون

یک از هزارشان نشد آن بی نظیر ما

تیر دعا رهاست در این آسمان کجاست

مرغ دلی که سینه سپارد به تیر ما ؟

روزی به سر نیامده شامی به پای خاست

بنگر که تا چه زود رسیده است دیر ما

فریاد ما ز دشنه دشمن نبود دوست

خنجر برون کشید و بر آمد نفیر ما

آنان که لاف دایگی و مادری زدند

خوردند خون ما و بریدند شیر ما

آن جا که باغبان کمر سرو می زند

و ز باغ می برد همه عطر و عبیر ما

ای شط ره رونده تو ایینه ای بگیر

بر روی و موی بیدبن سر به زیر ما

می گفت پیر ما که صبوری به روز سخت

حالی بیاورید صبوری به پیر ما

چون عقل را به گوشه میخانهه باختیم

عشق تو ماند در همه حالی دبیر ما
Displaying 1 - 3 of 3 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.