Jump to ratings and reviews
Rate this book

یک بسته سیگار در تبعید

Rate this book
سه زبانه: آلمانی، انگلیسی، فارسی
چاپ چهارم ۱۳۹۸

64 pages, Paperback

First published March 21, 2005

7 people are currently reading
117 people want to read

About the author

غلامرضا بروسان

7 books21 followers
غلامرضا بروسان فرزند اسماعیل بروسان (زاده ۲۲ آذر ۱۳۵۲ در مشهد – درگذشته ۱۵ آذر ۱۳۹۰) شاعر و برگزیده «جایزه شعر نیما» و «جایزه شعر خبرنگاران» بود.

از او در زمان حیاتش مجموعه‌های شعر «احتمال پرنده را گیج می‌کند» (۱۳۷۸) و «یک بسته سیگار در تبعید» (۱۳۸۴) منتشر شده‌بود. چاپ گزیده‌ای از شعر مشهد به نام «به سوی رودخانهٔ استوک» (۱۳۸۵) و «عصارهٔ سوماً» (۱۳۸۷)، گزیده‌ای از ریگ ودا (قدیمی‌ترین کتاب مقدس موجود هندوها)، «مرا ببخش خیابان بلندم» گزیدهٔ شعر شمس لنگرودی، و مجموعه گزیده شعر خراسان به اسم «اسب‌ها روسری نمی‌بندند» از دیگر آثار وی است. اسب‌ها روسری نمی‌بندند، گزیدهٔ شعر خراسان با انتخاب بروسان است که توسط انتشارات شاملو منتشر شد. این مجموعهٔ شعر افزون بر ۶۰۰ صفحه است و سروده‌هایی از ۵۰ شاعر خراسان را شامل می‌شود. در مقدمهٔ این کتاب، گزیده‌هایی از گفتگوهای غلامرضا بروسان با شاعران خراسانی، ارائه شده‌است. دو اثر دیگر او «۵ عاشقانه‌های یک سرباز» (۱۳۸۷) و «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» (۱۳۸۸) هستند که بروسان به خاطر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» برگزیده دومین جایزه شعر نیما شد.

آخرین کتاب بروسان «در آب‌ها دری باز شد»، اشعاری است که اواخر دهه هشتاد (۸۹–۸۷) سروده شده و پس از درگذشت او توسط خانواده‌اش گردآوری و منتشر شد.

بروسان به همراه همسر شاعرش الهام اسلامی و دخترش لیلا در سانحهٔ رانندگی در جاده قوچان، در ۱۴ آذرماه ۱۳۹۰، در سن ۳۸ سالگی؛ درگذشت.

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
28 (25%)
4 stars
26 (23%)
3 stars
43 (38%)
2 stars
10 (9%)
1 star
4 (3%)
Displaying 1 - 23 of 23 reviews
Profile Image for Abas Azimi.
63 reviews37 followers
Read
July 6, 2022
و من
گوزنی که میخواست
با شاخ هایش قطاری را نگه دارد.
Profile Image for Sara Alaee.
206 reviews202 followers
February 17, 2015
...بسیار زیبا و عالی بود


دوست داشتنت پیراهن نازکی ست
که آرام از روی بند
بر می دارم

************************

برای من حیاط مدرسه
استراحت بزرگی است بعد از کار
بچه ها ناخن هاشان را
تا آرنج جویدند
و در سوت ناظم حکمتی نبود
باد با تکه ی روزنامه چه می کند؟

گاهی دلم به اندازه غاری
که آدم هایش به جای دیگری کوچ کرده اند
می گیرد
و تنهایی
.مثل مورچه ای روی دستم راه می رود

گاهی دلم گلی می شود
.که زنبوری در آن مرده است

سردر گمی های زنی را دارم حالا
که شویش را کشته باشند
.مردانی با ابروهای پهن
.سردرگمی های زنی را دارم

درختان مجاور پیرند
.و هیچ کفشی اشاره ای به حرکت نیست
در برف
کلاغی که مرده بود
کفش من بود؟
...
Profile Image for Mohammad Javad Dandesh.
54 reviews23 followers
July 24, 2016

گاهی
به آخرین پیراهنم فکر می‌کنم
که مرگ در آن رخ می‌دهد
پیراهنم بی تو آه
سرم بی تو آه
دستم بی تو آه
دستم در اندیشۀ دست تو از هوش می‌رود
ساعت ده است
و عقربه‌ ها با دو انگشت ، هفتی را نشان می‌دهند
که به سمت چپ قلب فرو می‌افتد

شعرهای بروسان ناب اند
ناب ه ناب
:)
Profile Image for Parisa Soltani.
127 reviews23 followers
February 9, 2022
گاهی دلم به اندازۀ غاری
که آدم‌هایش به جای دیگری کوچ کرده‌اند
می‌گیرد
و تنهایی
مثل مورچه‌ای روی دستم راه می‌رود.
گاهی دلم گُلی می‌شود
که زنبوری در آن مرده است.



|غلامرضا بروسان|
Profile Image for گیل آوا.
66 reviews43 followers
Read
June 27, 2013
تو را دوست دارم
چون صدای اذان در سپیده‌دم
چون راهی که به خواب منتهی می‌شود
تو را دوست دارم
چون آخرین بسته‌ی سیگار در تبعید.
تو نیستی و هنوز مورچه‌ها
شیار گندم را دوست دارند
و چراغ هواپیما در شب دیده می‌شود
عزیزم
هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می‌گیرد
از ریل خارج نمی‌شود.
و من
گوزنی که می‌خواست
با شاخ‌هایش قطاری را نگه دارد
Profile Image for Pooya Kiani.
414 reviews122 followers
December 27, 2017
بروسان حق دارد (داشت) بیشتر از این خوانده شود.

اشعار ساده‌اش شعرهای بهتری‌اند.
Profile Image for Parasto.
9 reviews3 followers
July 27, 2013
حرف که می زنی انگار
سوسنی در صدایت راه می‌رود

حرف بزن
می خواهم صدایت را بشنوم
تو باغبان صدایت بودی
و خنده‌ات
دسته‌ی کبوتران سپیدی
که به یکباره پرواز می‌کنند.

تو را دوست دارم
چون صدای اذان در سپیده‌دم
چون راهی که به خواب منتهی می‌شود
تو را دوست دارم
چون آخرین بسته‌ی سیگار در تبعید.
تو نیستی و هنوز مورچه‌ها
شیار گندم را دوست دارند
و چراغ هواپیما در شب دیده می‌شود
عزیزم
هیچ قطاری وقتی گنجشکی را زیر می‌گیرد
از ریل خارج نمی‌شود.
و من
گوزنی که می‌خواست
با شاخ‌هایش قطاری را نگه دارد.
Profile Image for Sadjad Abedi.
174 reviews60 followers
October 4, 2018
اولین دفتری که از مرحوم بروسان خواندم. یکی از طلایه‌داران جریان ساده‌نویسی. در باب ساده نویسی همین بس که مانند بسیاری دیگر از جریان های ادبی دچار کج فهمی و افراط شده است و نتیجه ی آن شده انشاهایی که از حداقل های لازم برای شعر شدن هم محرومند. بحث من باب تعریف شعر بحث پر دامنه ایست و قصد ورود به آن را ندارم. رویکردم بیشتر شخصی است. در داستان های مصطفی مستور گاهی یک خط شعر در میان نثر آمده و نویسنده ادعایی هم برای شعر بودن و مقطع نویسی ندارد و در دفاتر شعر برخی هم گاهی عبارت مقطع میبینی با ادعای شعر و وابستگی به جریان شعری خاصی در حالیکه اصلا مفهوم نیست شعریت آن کجاست؟ مثالی از همین دفتر:
"همیشه چیزی هست
همیشه چیزی باید باشد."
چرا باید جملات فوق را شعر دانست؟ قبول دارم گاهی یک جمله‌ی ساده با تقطیع مناسب و گاهی جا به جا کردن جایگاه کلمات در جمله میتواند شکل شعری پیدا کند و اصلا شعر خوبی هم باشد ولی عبارت فوق تقطیع خاصی هم ندارد که بتوان برای آن اندک شعریتی قائل بود.
جدای از این، ساده نویسی میخواهد شعر سهل و ممتنع ارائه کند نه اینکه اتفاقا بر پیچیدگی ها بیافزاید. علی الخصوص وقتی صحبت از اشعار کوتاه است، به دلیل ضیق مجال پرداخت مفاهیم، ساده نویسی بیش از حد اتفاقا منجر به پیچیدگی می شود.
اینکه اصلا چرا باید به ساده نویسی روی آورد نیز خود سوال مهمی ست که اگر فرصت شد در ریویوی دیگری بحث خواهد شد.
مسئله بعد، طبیعت گراییست. از آن ژست های روشنفکری نخ نما شده. اینکه همه میخواهند سهراب کوچولویی باشند و گوشه ای از طبیعت را تصویر کنند و بعد بد و بیراهی به مدنیت و شهرنشینی بگویند و در آینه ی طبیعت کشف و شهود کنند. اما تصاویری که ارائه میکنند یا بدیع نیست یا خیال انگیز و دلنیشین نیست یا بی ربط و نامفهوم است!
البته آنچه گفته شد تماما در مورد این دفتر صدق نمی کند. در برخی اشعار بروسان هم ساده نویسی به خوبی اجرا شده هم طبیعت گرایی اما بسامد آنها کم است و در نتیجه اشعار این دفتر چندان لذت بخش نیست.
Profile Image for Farnaz.
360 reviews124 followers
November 9, 2014
به شانه های تو آنقدر خو گرفته ام
که ایگناسیو
به پنج عصر
Profile Image for ZaRi.
2,316 reviews877 followers
Read
September 8, 2015
بی تو
خودم را بیابان غریبی احساس می‌کنم
که باد را به وحشت می‌اندازد
جویبار نازکی
که تنها یک پنجم ماه را دیده ‌است
زیباترین درختان کاج را حتا
زنان غمگینی احساس می‌کنم
که بر گوری گمنام مویه می‌کنند
آه
غربت با من همان کار را می‌کند
که موریانه با سقف
که ماه با کتان
که سکته قلبی با ناظم حکمت

گاهی به آخرین پیراهنم فکر می‌کنم
که مرگ در آن رخ می‌دهد
پیراهنم بی تو آه
سرم بی تو آه
دستم بی تو آه
دستم در اندیشۀ دست تو از هوش می‌رود
ساعت ده است
و عقربه‌ها با دو انگشت هفتی را نشان می‌دهند
که به سمت چپ قلب فرو می‌افتد
Profile Image for Saeid soheili.
44 reviews1 follower
March 29, 2020
احساس گنجانده شده درشعرهای کوتاه و ساده بروسان بنده را جذب کرد تا کتاب شعری از او بخوانم. این کتاب چند شعر زیبا دارد که تمامی آن‌ها در همین کامنت‌ها به لطف دوستان نوشته شده است و جز این‌ها بنظرم شعری «جون دار»‌ در کتاب دیده نمی‌شود

آیا
دریا در بهار سبز است؟
و پاییز دریا را سبز می‌کند؟
آیا
ترانه‌ها در باد تکان می‌خورند؟
و حباب‌ها، با اولین ترانه به اندوه می‌رسند؟
آیا
هنوز خاک می‌تواند چیزی را بپوشاند؟
Profile Image for Moien Nayebi.
120 reviews4 followers
March 8, 2022
اگه یکروز تو کتاب‌فروشی حوصله‌تون سر رفت کتاب بدی نیست.
1 review
February 10, 2017
به سلیقه حرف می زنم:
اتفاق های خوبی در شعر های بروسان میافتد. اتفاقاتی که کمتر جایی موجود است که شاهدش باشید. کتاب را اگر از حیث معنا نگاه نکنید(که به نظر من می بایست به زیبایی و اتفاق های شعری نگاه کرد)به طرز عجیبی میشود ارتباط برقرار کرد. چرا که اگر چه اشعاری هم در این کتاب موجودند که اندیشه ای در پشت آن به چشم می خورد، ولی این زیبایی در عین عدم تکلف است که در تقریبا همه ی کتاب ، جلب توجه می کند.

اگر تو بخواهی
مورچه‌ای را از خانه‌اش دور می‌کنم
و گرسنگی را به دنیا برمی‌گردانم
دستم را تا آرنج در دهانم فرو می‌برم
و خودم را
چون پیراهنی پشت رو می‌کنم...

#غلامرضا_بروسان
Profile Image for Sepanta.
68 reviews2 followers
July 27, 2022
"گفتی بیا"


کجا بیایم
با دلم که به لولای در گیر کرده است
با سرم که سنگین است، با برفی که می‌بارد
باران به تماشای خال گونه‌ام می‌آید.

سنگینم
انگار زنانی آبستن
در دلم زعفران پاک می‌کنند.

پاییز ۸۰
#یک_بسته_سیگار_در_تبعید
Profile Image for Rojin dastbaz.
18 reviews4 followers
July 30, 2017
بعد مدت ها مجموعه شعری خوندم که جان نشین بود برام و واقعا لذت بردم :)
Profile Image for Pardis.
707 reviews
October 5, 2017
اینکه آسمان همه جا آبی است برای من طبیعی نیست
من هر شب کنار تفنگم میخوابم
Profile Image for Shiva.
50 reviews4 followers
April 27, 2019
چون بیابانی
دور افتادم از خودم
و پوسیدم
چون پایه های پلی
در آب .
Profile Image for Tirdad.
101 reviews47 followers
March 14, 2020
بهترین مجموعه‌شعر بروسان است، نه به این خاطر که تعداد شعرهای خوب‌اش بیشتر است، بلکه چون شعرهای خوب‌اش خیلی خوب‌اند.
2 reviews
July 26, 2018
واقعا درست میگن که غلامرضا بروسان شاعر زلالیه
خیلی دوستداشتنیه
Profile Image for Sedmorteza.
57 reviews21 followers
October 7, 2021
سنگینم
انگار زنانی آبستن
در دلم زعفران پاک می‌کنند.
Displaying 1 - 23 of 23 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.