Jump to ratings and reviews
Rate this book

ظل‌الله: شعرهای زندان

Rate this book
و مگر انسان امید و ادامه انسان نیست؟

172 pages, Paperback

First published April 1, 1975

9 people are currently reading
191 people want to read

About the author

رضا براهنی

50 books421 followers
See also: Reza Baraheni

رضا براهنی در ۲۱ آذر ۱۳۱۴ خورشیدی در تبریز به دنیا آمد. خانواده‌اش زندگی فقیرانه‌ای داشتند و وی در ضمن آموزش‌های دبستانی و دبیرستانی به ناگزیر کار می‌کرد. در ۲۲ سالگی ازدانشگاه تبریز لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت، سپس به ترکیه رفت و پس از دریافت درجه دکتری در رشته خود به ایران بازگشت و در دانشگاه به تدریس مشغول شد

اشعار

آهوان باغ (۱۳۴۱)، جنگل و شهر (۱۳۴۳)، شبی از نیمروز(۱۳۴۴)، مصیبتی زیر آفتاب(۱۳۴۹)، گل بر گسترده ماه(۱۳۴۹)، ظل الله(۱۳۵۸)، نقاب‌ها و بندها (انگلیسی)(۱۳۵۶)، غم‌های بزرگ(۱۳۶۳)، بیا کنار پنجره(۱۳۶۷)، خطاب به پروانه‌ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟، اسماعیل(۱۳۶۶)

رمان

آواز کشتگان، رازهای سرزمین من، آزاده خانم و نویسنده‌اش، ناشر: انتشارات کاروان، الیاس در نیویورک، روزگار دوزخی آقای ایاز، چاه به چاه، بعد از عروسی چه گذشت

نقد ادبی

طلا در مس، قصه‌نویسی، کیمیا و خاک، تاریخ مذکر، در انقلاب ایران، خطاب به پروانه‌ها و چرا من دیگر شاعر نیمایی نیستم؟، گزارش به نسل بی سن فردا (سخنرانیهاومصاحبه‌ها)

جوایز
برنده جایزه ادبی یلدا (۱۳۸۴)، برای یک عمر فعالیت فرهنگی در زمینه نقد ادبی

Ratings & Reviews

What do you think?
Rate this book

Friends & Following

Create a free account to discover what your friends think of this book!

Community Reviews

5 stars
39 (23%)
4 stars
53 (31%)
3 stars
45 (26%)
2 stars
23 (13%)
1 star
8 (4%)
Displaying 1 - 30 of 35 reviews
Profile Image for KamRun .
398 reviews1,621 followers
April 16, 2019
برقراری ارتباط با اشعار این کتاب در گروی آگاهی از فضای اتاق‌های بازجویی و انفرادی و شکنجه‌ها و برخورد کارشناس‌های مربوطه‌ست. و اما شما! از یک دفتر شعر زندان چه انتظاری دارید؟ امید به رهایی؟ مژده برافتادن ستم؟ تجسم دوران پساآزادی؟ آه چه زیباست اوای بلبل و تاریکی‌ها می‌روند و نور می‌آید و بیب‌بیب‌هورا؟ خیر. این کتاب هیچ‌کدام نیست. بلکه صدای مکتوب دندان‌قروچه‌های یک انسان است، آغشته به بوی ادرار و خون در زمینه‌ی نعره‌های تجاوزگر
یک نمونه از اشعار این کتاب را در ادامه می‌آورم. صریح نوشته شده و تلخ، با کلماتی رکیک از جنس ادبیات بازداشت و سیاهچال. ممکن است به مذاقتان خوش نیاید یا بی‌ادبی محسوب شود. پیشاپیش عذرخواهی می‌کنم که واقعیت زندان و اتاق تمشیت با حقیقت برساخته‌ی ذهن شما تفاوت دارد و این قطعا تقصیر من نیست

وقتی که
مامور گردن کلفتی بر گردن آدم سوار شده
و شلوار زندانی تا زانوهایش پایین کشیده شده
وقتی که
دو امیر، تجاوز کون آدم را به یکدیگر تعارف می‌کنند
آدم
به یاد مورچه‌های بلندی نمی‌افتد که
یک پایشان شکسته و پای دیگرشان
یارای کشیدن مورچه را ندارد
و یاد حرف مادر بزرگ مرحومش نمی‌افتد که
می‌گفت پشتکار را از مورچه یاد بگیر که
بی‌محابا پیش می‌تازد و پیش می‌رود
حتی اگر سرش یا کونش را بریده باشند
آدم به یاد مظفر‌الدین شاه که از بواسیر مرد
و رضا شاه که اط سفلیس مرد
نمی‌افتد
آدم
به یاد زن موبوری که شاه
جدیدا شکمش را بالا آورده نمی‌افتد
آدم به یاد عمه مسلولش نمی‌افتد
آدم اصلا به یاد هیج جیز نمی‌افتد
بلکه می‌بیند
حیوانی درشت‌تر از خودش
در اعماق استخوان‌هایش فرو می‌رود
و ظلسم تحقیر بر سوراخ خونین مقعدش کوبیده می‌شود
انگار
با میخی در ماتحتش
حکم مرده یا زنده‌اش را خواهانیم، می‌کوبند
و بعد آدم در مغزش خطاب به مادرش
می‌گوید
چرا مرا همانظور که بیرون دادی، بالا نمی‌کشی؟
چرا؟


پی‌نوشت: کتاب را از کجا تهیه کنم؟ دو راه برای تهیه کتاب هست. اول- جستجوی نام کتاب بهمراه کلیدواژه‌ی دانلود و دریافت نسخه رایگان دوم- خریدن افست به قیمت نه چندان ارزان از دست‌فروش‌های شریف و مغازه‌های دست‌دوم‌فروش خیابان انقلاب
Profile Image for Adib Barari.
65 reviews10 followers
October 31, 2022
« از سیم خاردار تاجی برایت خواهم ساخت تا دانتهٔ غربی بداند که تو پیش از او از دوزخ عبور کرده ای. »

- سلام بر تو ای رفیق!



#کومار_درافتاده
#ژن_ژیان_ئازادی
Profile Image for پیمان عَلُو.
346 reviews290 followers
July 25, 2020
پیغام‌های خود را با دست‌های لرزان
بر دیوار‌های مستراح دانشگاه نوشتیم
دور از چشم «ابوالقاسمی»کفتار مادر‌زاد دستگاه امنیت!
بیش از این چه می‌توانستیم کرد ؟
باید به راه‌رَوی خود ادامه میدادیم
به پایان راهی که انتخاب کرده بودیم می‌رسیدیم.

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

آن سوی میله، شب،همه‌جا،چون‌روز !
این سوی میله،روز،چنان، چون شب !



_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-


آقای پیکاسو !
حالا که به خواب این زندانی آمده اید
اگر می‌توانید، بفرمایید بکشید !
از هر دورهٔ هنریتان که خواستید ، استفاده کنید !

زن یک زندانی ،
بسیار زیباتر از اینهاست آقای پیکاسو !

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_—_—_

جهان ما
به دو چیز زنده است
اولی شاعر
و دومی شاعر
و شما
هردو را کشته‌اید
اول:خسرو گلسرخی را
دوم:خسرو گلسرخی را

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

دادگاه‌های نظامی ما شبیه کاروانسراهای سر‌راه
است
مسافر هرچه پیدا کند میخورد
کاروانسرادار
هرچه گیر بیاورد می‌پذیرد

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-


تمدن دوهزار و پانصد سالهٔ ما
برای خواندن یک کتاب
دو هزار و پانصد روز محمدعلی را زندانی
کرده


_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

از زندان که بیرون بیایم
_البته اگر بیرون بیایم_
خواهم ترسید که از زنم جدا باشم
خواهم ترسید که از دوستانم جدا باشم
خواهم ترسید که از کودکانه جدا باشم
خواهم ترسید که بیرون نیز زندان دیگری باشد


_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-

جسد کفن پوش پدر را بلند کرده
بودیم و آهسته آهسته در
یکی از گورهای گود« وادی‌الاسلام»چال‌میکردیم
آیا پاهای پدر از آن سوی نیمکره_شاید
نیمکره‌ای روشن_خواهد رویید؟

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-


سربازخانه‌ها نجاست خود را در آفتاب پهن
کرده‌اند
نجاست دانشگاه‌ها بدتر از این است زیرا که
نجاست در مغز استادان رسوب کرده

_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-__-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-_-
Profile Image for Dina.
111 reviews54 followers
April 14, 2023
«مرگ فانوسی بود که از میان مِهِ روبرو نزدیک می‌شد
ما برگزیدگان مرگ بودیم»
Profile Image for مهسا.
246 reviews27 followers
August 2, 2017
اگه به هر دلیلی کتاب رو نمی‌خونید،مقدمه‌ش رو بخونید.

اشعار:

چراست ملت من پشت پرده،ناپیدا؟
و قرن‌هاست که سردارهای خون‌آشام
به‌جای ملت من،طبل و سِنج می‌کوبند؟
چراست ملت من پشت پرده ناپیدا؟
چراست دربه‌دری اعتیاد دائمی‌اش؟
...

شما خسرو گلسرخی را کشته‌اید
حتی پیش از آنکه بکشید کشته‌اید
شما دوهزاروپانصد سال پیش ازین
خسرو گلسرخی را کشته‌اید
...

آه که دوستان ما چه زود ما را ترک می‌کنند!
نزدیک‌ترینشان تیرباران می‌شود
قدری دورتر از آنان حبس ابد می‌گیرند
و قدری دورتر از آنان
ماهها و سالها در زندان می‌مانند
و دورترینشان کسانی هستند
که در خیابانها وانمود می‌کنند
کسی را که تازه از زندان بیرون آمده،نمی‌شناسند
Profile Image for Yegane.
131 reviews154 followers
October 9, 2022
توان ریویو نوشتن ندارم اما نخونیدش، یعنی فعلا نخونید.
باهاش همذات‌پنداری خواهید کرد و دردناکه‌...

مهرماه هزار و چهارصد و یک


شعر اشتیاق/ از کتاب

آه اگر انسان از اینجا
بیرون بخرد، چون مار یا سوسماری، و برود، نه!
بال در آورد، بال
و پرواز کند، پرواز
به جایی که دیگر جهان به شایعهٔ پلیدی نمی‌ماند
به جایی که سفره‌ٔ برشتهٔ شنها گسترده
باشد. و انسان بدون دست و پا، بدون سر، و بدون کیر
باشد
و دریا مدام بشویدش
مثل هستیِ درخشان سنگی صاف
و دایره‌ای
دریا مدام بشویدش
Profile Image for Miss Ravi.
Author 1 book1,174 followers
November 8, 2020
مرا ازین‌جا اگر می‌توانی به بیرون هدایت کن. که دخمه جای انسان نیست. به جایی ببر که در آن بتوانم عاشق همه باشم و در میان همه چرخ‌زنان به رقص درآیم، مرا ازین نشستن در تاریکی، ازین گوش دادن به صدای درهایی که باز و بسته می‌شوند، مرا ازین برزخ صداها نجات بده. ما را از تمام سنت‌های فرسوده، از تمام خدایان دروغین، از تمام شعارهای کثیف‌تر از استفراغ سگ، رهایی بده. مرا و تمام رفیقانم را آرامش، یک آرامش صبح بهاری تازه بده. این بختک سیاه نومیدی را که بر سینه من نشسته، بلند کن. تمام خدایان عینی و مجرد را از تخیل من به‌دور نگه دار و به من تساوی با آدم‌ها، برگ‌ها، درخت‌ها و رودها عطا کن. آمین به خدایی که جز خود انسان نیست.

Profile Image for Satar Mahmoudi.
136 reviews29 followers
March 25, 2022
فکر میکنم خود براهنی این دفتر/شاعرش و عصابنیتش را خوب توصیف کرده است آنجا که می نویسد:
حالا من موجودی زیرزمینی هستم
هرگز به روی زمین نخواهم آمد
خدا, ادبیات, شعر به روی زمین تعلق دارند
زبان من برای داستان های کودکان و قصه های بزرگان ساخته نشده
من سرطان تاریخ هستم
مرا می کوبند, می زنند, لعنم می کنند, و آخر سر
شرَم را کم می کنند
ریشم را در اعماق دوزخ گرو گذاشته ام
خارهای سمی قلمم, دستی را که به سویم دراز شود خواهد گزید
من برای کتاب های درسی مدارس و دانشگاهها
ساخته نشده ام
اگر آرزوی دیدن مرا دارید
از بالای "اورست"در اعماق یک چاه نفت نگاه کنید
کبریت را پایین بیندازید
تا دنیا را به آتش بکشم
من موجودی زیرزمینی هستم
تنها آتشم بر روی زمین ظاهر خواهد شد

و قطعا نا گفته پیداست که به عکس آنچه حافظ می گوید: آه از این مدح به انواع عتاب الوده" براهنی اینجا عتابی به انواع مدح مزین را شعر نموده است.
Profile Image for Navid Jahanshir.
8 reviews3 followers
July 29, 2016

زندگی خصوصی ف.م.

نوزده سال دارم
در سه سالگی مادرم کتکم می‌زد
در شش سالگی پدرم
از پنج سالگی کار می‌کردم
در هشت سالگی پسر شانزده سالهٔ صاحبخانه خواست به من تجاوز کند
موفق نشد
چون هر چیز اندازه‌ای دارد
درخت توت بار هندوانه را نمی‌تواند بکشد
و مورچه برای حمل الوار آفریده نشده
کیرِ پسر شانزده‌ساله‌ای که شبانه‌روز کره و عسل و تخم مرغ و کباب و جوجه و بوقلمون می‌خورد
در کون پسر کارگری که هیچکدام از اینها را نمی‌ریند فرو نمی‌رود
در دوازده‌سالگی مالکی موفق شد انتقام پسر صاحبخانه را از من بگیرد
پدرم خود را حلق آویز کرد
سالها بود که
می‌خواست خود را بکشد
حالا بی‌آبرو شدن را بهانه قرار می‌داد
Profile Image for Dena.
117 reviews
July 19, 2024
۲.۵/۵
شعرها یا فوق‌العاده بودند یا غیرقابل تحمل، حد وسط هم نداشت. یک مقدمه‌ی بدون دلیل طولانی هم داشت که ظلمی بود در حق آن شعرهای فوق‌العاده. حالا پشت سر مرده نباید حرف زد و من هم وقت داشتم ۳ سال پیش، قبل فوت مرحوم، همه‌ی این‌ها را بگویم ولی جدی نگذارید براهنی نثر بنویسد. همان شعرها کفافند، پیام را می‌رسانند.
راستی کتاب ۴ تابستان ۴۰۳.
Profile Image for Ali.
163 reviews23 followers
January 28, 2017
کتاب دارای یک مقدمه در مورد جنایات دوره شاه ذر زندان های ایرانه . از براهنی خوشم میاد چون نمیگه سیاسی نیستم . چون مث گلشیری و چند تای دیگه تو این مملکت جنم اینو داره که بیاد بگه من فرق دارم . میگه من با شاه محالفم چون آدمکشه ، هنر کشه و حیلی چیزای دیگه و البته فک نمی کنم با جمهوری اسلامی هم آبش تو یه جوب بره چون اینجا زندان نرفت . البته تبعید تقریبا حودحواسته رو انتخاب کرد . به هر حال ، در ادامه نثر ها ، شعر ها و ترانه ها و حتی فولکلور های براهنی در این کتاب منتشر شده . گرچه از لحاظ سبک من هیچوقت زیاد با براهنی یک کاسه نبودم و زیاد از کارای شعرش حوشم نمیاد برعکس رمان نوشتنش و نقد کردنش حصوصا در طلا در مس
Profile Image for Ehsan.
234 reviews80 followers
June 5, 2025
«تو چه دوست‌داشتنی هستی ای زن!
علی‌الخصوص
زمانی که در فاصله‌ی دو شکنجه به خوابم می‌آیی.»

و در سه ساعت انسان مسخ می‌شود.

«آقای پیکاسو!
حالا که به خواب این زندانی آمده‌اید
اگر می‌توانید بفرمایید بکشید!
از هر دوره‌ی هنریتان که خواستید، استفاده کنید!»

و ما می‌دیدیم که زن یک زندانی بسیار زیباتر از اینهاست _به‌ویژه موقعی که نداند [...]
Profile Image for Hana Hmp.
134 reviews38 followers
December 5, 2022
و بعد آدم در مغزش خطاب به مادرش
می‌گوید
چرا
مرا همانطور که بیرون دادی بالا نمی‌کشی چرا؟
Profile Image for Fateme Beygi.
348 reviews135 followers
February 3, 2023
تلخ‌ترین نسخه‌ی براهنی رو توی این کتاب می‌خونین.
روایت زندان‌های دوره‌ی پهلوی دوم.
Profile Image for Mia.
150 reviews5 followers
Read
June 17, 2025
«چه بکنیم که پیش از خشک شدن چاه های نفت شما از اینجا بروید»
Profile Image for Dana Safian.
43 reviews5 followers
Read
November 16, 2025
سه تا شعر خیلی به‌یاد موندنی داره؛
و مقدمه‌ای که کاش موخره بود!
Profile Image for Mandana..
78 reviews26 followers
August 30, 2018
لالم کرد. فقط می‌تونم بگم که من هم اگر براهنی بودم، تنها چیزی که دلم می‌خواست برام بمونه نسیان بود.
136 reviews5 followers
November 10, 2018
کتاب رو دوست نداشتم .
به نظرم هیچکسی بهتر از آقای براهنی نمیتواند خودش را معرفی کند و این اتفاق در مقدمه به بهترین شکل ممکن افتاده است
Profile Image for Tintarella.
304 reviews7 followers
Read
January 24, 2020
براهنی تو مقدمه ی کتاب گفته: معاصران من به دلیل سانسور شدید همه چیز را شدیدا در استعاره و سمبل می پیچانند و در نتیجه باری مضاعف بر واقعیت تحمیل می کنند. به همین دلیل آنان از طریق شکل خرد شده و دچار خفقان شده ی شعر خود خفقان را نشان می دهند و در نتیجه شعرشان مظهر خفقان است؛ اما من شکل شعر را در آزاد شده ترین صورتش به کار می گیرم تا واقعیت خفقان را در منتهای سماجت و وقاحتش ارائه داده باشم.
.
سرنیزه ای
از پشت سر مردم می گوید: تعظیم
قومی می افتد بر خاک
و بدین سان شب طولانی تر از
ابدیت می گردد
و قومی بعدا بالا
می خزد بالا از پلکان مرطوب کهنه
و تاجی را که چون کاسه ی بی ته
خالی ست
از دست مرد فرتوتی می گرد
خود را می اندازد پایین از پنجره های باز مشرف به تنهایی
مثل بازی در پرواز
اما چون برده
یک برده ی مطلق در پرده ی نقاشی
می چرخد در بی نهایت های ممتد
همچون دایره ای در تنهایی

گریه حتی تسکین هم نیست!
ای خواهر خاموش بیابانی!
.
پی نوشت: برای من هر تجربه ی براهنی خوانی همیشه به چیزی بیش تر و بزرگ تر تبدیل می شه. هر شعر براهنی یه تجربه ی عجیب برای ایجاد هماهنگی بین اون چیزهایی هست که ما اصطلاحاً بهشون می گیم فرم و محتوا.
با این همه، هم چنان خطاب به پروانه ها و اسماعیل، بهترین شعرهای براهنی و جزو مهیب ترین تجربه های شعر خوانی زندگی ام بودند
.
مرده باد شاعری که راز عشق و مرگ را نداند
زنده باشی تو که راز نیزه و خون را هم می دانستی
Profile Image for بهار.
22 reviews6 followers
March 27, 2023
حالا من موجودی زیرزمینی هستم. هرگز به روی زمین نخواهم آمد. خدا، ادبیات، شعر به روی زمین تعلق دارند. زبان من برای داستان‌های کودکان و قصه‌‌های بزرگان ساخته نشده. من سرطان تاریخ هستم. مرا می‌کوبند، می‌زنند، لعنم می‌کنند، و آخرسر شرّم را کم می‌کنند.


-وطن کجاست؟
وطن، تداعی عینیتی‌ست در اعماق
وطن، تداعی زنجیر و خون و زندان است
چراغ خانه‌ی من این چراغ زندان نیست!
چراغ خانه‌ کجاست؟
Profile Image for آرش میراحمدیان.
Author 1 book22 followers
January 18, 2025
یکی از بهترین کارهای براهنی رو توی این مجموعه خوندم «موجود زیرزمینی» و این‌که مقدمه کتاب هم بسیار مهمه به‌نظرم. ایده‌های خوبی درباره وضعیت ادبیات در دوران پهلوی و فعالیت‌های خود براهنی می‌ده.
Profile Image for Kamand.
23 reviews
April 6, 2020
چهل سال از زمان چاپ این کتاب میگذره و برای من، یه کمند بیست و شش ساله، فضای کتاب بسیار آشناست و این باعث میشه همش به این مسئله فک کنم که چند نسل طول میکشه تا حس و حال این کتاب برای یه آدم هم سن و سال من غریبه و خوف انگیز تر از واقعیت باشه؟ تا کِی این حلقه پرتکرار تاریخ ادامه داره؟
Profile Image for Morteza.
13 reviews
April 26, 2021
براهنی در سال 1352 بعد از انتشار مقاله‌ای توسط ساواک دستگیر و زندانی می‌شود. پس از سه ماه و دوازده روز آزاد می‌شود و به آمریکا مهاجرت می‌کند.

ـ«کتاب شعر ظل‌الله تجربه‌ای از نوشتن شعر با هدف بیان دقیق واقعیت است. این کتاب برای نخستین بار در سال ۱۳۵۴ خورشیدی در خارج از کشور منتشر شد و به همین علت از آزادی کامل بیان برخوردار است؛ رها از قانون و عرف و به دنبال رهایی شعر از تعریف‌های مرسوم زمان خودش. شعرها می‌کوشند از آرایه‌های زبانی تا حد امکان فاصله بگیرند یا جایی که به آن می‌رسند، زبان در خدمت بیان قرار گیرد و آرایه‌ها مسیر حرکتش را تعیین نکنند.» (از مقالۀ جهان ما به دو چیز زنده است، محمد آزرم)

همچنین در این اشعار، براهنی بدون محدودیت کلمات را به کار می‌برد، چرا که با کلمات زیبا نمی‌توان به توصیف جهنم پرداخت.

بخشی از «شعر چیست» از همین کتاب:
شعر/ پرتگاهی است که از فراز آن دژخیمان، شاعران را به اعماق دره‌ها پرتاب می‌کنند/ شعر/ درمان نیست/ درد مردی است که با سرعت دویست فرسخ در ساعت فاصلهٔ هلی‌کوپتر ارتش و دریاچهٔ حوض‌سلطان را عمودی طی می‌کند/ شعر/ فرود عمودی ماهواره‌ای از گوشت است در میان آبشن‌های شوراب حوض‌سلطان/ شعر/ مردابی ست لبالب از جسدهای شاعران حماسی/ شعر/ تیرباران هزار شاعر است در صلات ظهر بر دروازه الله‌اکبر و بر روی مصلای شیراز/ شعر/ سقوط شاعر از ارک تبریز است/ شعر/ فشار عظیم چهار دست از پشت سر بر گردن شاعر است/ وقتی که شکم و دهان شاعر از آب پر می‌شود/ و روزنامه نامش را خودکشی یا اشتباه می‌گذارد/ شعر/ چشم‌بندی است که زندانبانان ایران مثل استعاره‌ای بر حقیقت چشمان تو می‌پوشند/ …/ شعر / سوزنی ست که برای دوختن لب‌های فرخی یزدی تعبیه شده/شعر همین است جزین نیست جزین نیست
Profile Image for Sepanta.
68 reviews3 followers
July 31, 2023
تا اینکه شبی زنش به خوابش آمد
چشمانش
مثل دو بهار سبز، تازه
تازه روییده
مثل دو بهارِ ناگهان
مثلِ
شعری که به ناگهان بگوید شاعر
و گفت:
بازی
تا کی؟
از کی
تا کی؟
کی برده که بازد در این بازی؟
او گفت: فقط بدان کمی پاهایم،
زخمی است
قدری قلبم، قلبم
اما
دیوار سفید ساده‌ای در مغزم هست
انگار شبیه آهنی مصقول
آنگاه بقیه‌اش سراپا معقول
یک روز اگر برای من فرصت شد
و حوصله‌ی شنیدنش را هم
تو
پیدا کردی
شاید
خواهم گفت
و بعد کسی نبود در خوابش
مغزش
ویرانه‌ی شهرهای شرقی بود
چون بلخ و چو نیشابور
یا ری
مغزش
ویرانه‌ی شهرهای شرقی بود

• رضا براهنی
از دفتر ظل الله
24 reviews1 follower
April 21, 2022
نقل قول معروفی از آدورنو هست که میگوید "پس از آشویتس شعر گفتن بربریت است " فکر میکنم یا این اشعار به آن معنا شعر نیستند یا شعرگفتن از بربریتِ زمانه، دیگر بربریت نباشد...
هولناک و قدرتمند با واژگان بی‌پرده، براهنی در مقابله با سنت خودسانسوری و استعارهٔ شاعران پیشین در مواجهه با قدرت حاکم، حرفش را مستقیم و مخرب میگوید. شاید همین عریانی است که زیبایی مخوفش را خلق میکند.
گاهی تقلای شاعر برای "متعهد" بودن و به‌اصطلاح در میان مردم بودن به شعاری شدن نزدیک میشود ولی درمجموع اصالت خودش را در تضاد با
Profile Image for Bwo.
1 review
August 23, 2020
تو دیده ای که چگونه
بلندی نوکِ شلاق را
چو تیغ آخته بر گوشت میزند جلاد
تو دیده ای که چگونه..
.
.
Profile Image for Sara.
28 reviews11 followers
November 1, 2022
آه و وای... و اینکه انگار پریروز نوشته..
آبان ماه ۱۴۰۱
Displaying 1 - 30 of 35 reviews

Can't find what you're looking for?

Get help and learn more about the design.