قصّۀ حسینِ کردِ شبستری یکیاز شاهکارهای ادبیاتِ عامیانۀ ایران بهسَبکِ نقّالی استکه از کشمکشهای دولت و مردمِ ایران درعهدِ صفوی با ازبکان و عثمانیها سخن میگوید. شرحِ پهلوانیها و عیّاریهای قهرمانان، به قصّۀ حسینِ کرد جذّابیّتیخاص بخشیده و سالها در ایران از کتابهای پُرخواننده و مردمپسند بهشمار میآمده است. آنچه تاپیشازین از حسینِ کرد منتشر شده، بخشیکوچک از روایتِ اصلیِ آن است؛ و اکنون برای نخستینبار متنِ جامع و کاملِ حسینِ کرد براساسِ نسخۀ خطّیِ موسومبه "حسیننامه" با تصحیحِ دقیق و عالمانۀ "ایرج افشار" و "مهران افشاری" همراهبا فهرستهای کارآمد منتشر میشود. کتابِ حاضر یکیاز منابعِ مهم برای بررسیِ فرهنگِ عامّهی ایران، لغات و اصطلاحاتِ عامیانۀ فارسی و تاریخِ اجتماعیِ ایران در دورانِ صفوی است.
ایرج افشار یزدی (زادهٔ ۱۶ مهر ۱۳۰۴، تهران - درگذشتهٔ ۱۸ اسفند ۱۳۸۹، تهران) پژوهشگر فرهنگ و تاریخ ایران و ادبیات فارسی، ایرانشناس، کتابشناس، نسخه پژوه، نویسنده و استاد دانشگاه ایرانی بود. افشار سابقهٔ تدریس در دانشگاههای داخل و خارج کشور ازجمله: دانشگاه برن (سوئیس)، دانشگاه ساپورو (ژاپن)، و دانشگاه تهران را داشت. وی پایه گذار کتابخانهٔ مرکزی دانشگاه تهران و معروف به پدر کتابشناسی ایران است. محمود افشار یزدی پدر اوست. ایرج افشار نزدیک به ۶۵ سال کوششهای پژوهشی بیش از ۳۰۰ کتاب و ۳۰۰۰ مقاله در زمینههای کتابشناسی،کتابداری، تاریخ، جغرافیا، جغرافیای تاریخی، فرهنگ مردم و موضوعهای دیگر تألیف، تصنیف و تصحیح کرده است. کتابخانهٔ بزرگ و گرانبهای ایرج افشار در مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی محفوظ است.
"هرکه داند داند و هرکه نئداند بگویم تا بداند، منم خاک قدم قچاقان ایران پیاده دهنه جلو شاه عباس حسین کرد شبستری"
کتاب به جز توضیحات و تفسیرات اول و آخرش دو قسمت داستانی داره، قسمت اول که با دلاوریهای(!) میرباقر آجرپز و جمع کردن دلاوران ایران توسط اون زیر پرچم شاه عباس شروع میشه و اکثرا جنگهاییه بین ایران و عثمانی و بلخ، و قسمت دوم که پسر میرباقر میراسمعیل قهرمان اونه و تحت عنوان ایرانیان در فرنگ اومده. بصورت نکته ای میگم
قسمت اول زبان روایت خیلی شیرین و گیراست و شما رو میکشونه دنبال خودش، ولی تا نیمه های کتاب، از یه جایی سیر اتفاقات و مبارزات تکراری میشه و ضعف داستانی حس میشه، از طرفی منطق داستانی بشدت زیر سواله در طول کتاب (فک کنم اصلا نباید منطق داستانی رو در نظر آورد البته) ولی کتاب انقدر از نفس نمیوفته که بخواید ولش کنید. اسیر شدن و آزاد شدن مدام دلاوران به طرق مختلف نقش جالب زنان در داستان که خیلی جاها قهرمانان اصلی رو نجات میدن ولی به خودشون زیاد پرداخته نمیشه خود حسین کرد از نیمه های کتاب ظاهر میشه و قهرمان چند حکایته ولی در کل کتاب نقش زیاد پررنگی نیست بنظرم بلند پروازی ها و آرزوهایی که در قالب داستان و حکایتها بیان میشه قابل تامله به لحاظ تاریخی تقریبا بیشتر داستان جنگ بین شیعه و سنیه... نامردی ها و ناحق بودن کردار سنی ها و برحق بودن شیعیان خیلی توی چشم میزنه خشونت بسیار زیادی که توی داستان هست، شاید تو طول کتاب 30-40 هزار نفر میمیرن، عیاران ایرانی خودشون ید طولایی تو سر بریدن مردم و دزدی و شقه کردن دشمن دارند و جالب اینه که به صورت ارزش بهش پرداخته میشه. به اسم انتقام کشی خانه ها آتیش میزنن و سرها میبرن!
قسمت دوم که این قسمت حدود سی صفحه س شروع داستانش که زیاد جالب نیست ایرانیان به فرنگ میروند که دختری را آزاد کنند و طی سفر اتفاقاتی واسشون میوفته اینجا هم برحق بودن شیعیان و کشتن و مسلمون کردن کافرهاس که به وفور بهش پرداخته میشه سودای جهانگشایی (شاید شاه عباس) که در قالب میراسمعیل تقریبا هرجارو وارد میشه شکست میده و اونهارو مسلمون میکنه و دختر پادشاهی رو به عقد خودش درمیاره در کل قسمت دوم بیشتر به افسانه سرایی گرایش داره و حتی پای جادو رو هم وسط میکشه فک کنم این سی صفحه رو بدید دست پیتر جکسون یه فیلم فانتزی از توش دربیاره - بخصوص 4-5 صفحه آخر :))
در کل کتاب خوبیه، سرگرم کننده س، درباره تاریخ و اجتماع و فرهنگ میشه چیزهایی ازش یاد گرفت دوستش داشتم ، ولی نمره خوبی بهش نمیدم!
قصه حسین کرد (یا حسین گرد) در دوران صفویه جریان داره و در دسته داستان های عامیانه قرار میگیره، قصه ها به صورت قسمت های جدا ولی مرتبط به هم روایت میشن و حکایت قهرمانی ها و پهلوانی های شخصیت های اصلی رو روایت میکنن . در کل کتاب به پنج قسمت تقسیم میشه، مقدمه و معرفی شخصیت ها، قصه حسین کرد، ایرانیان در فرنگ، پیوست ها و بررسی متن کتاب و در آخر فهرست نام ها. داستان در ابتدا خیلی جذاب شروع میشه، اما هرچقدر که جلو میریم دچار تکرار میشه و این تکرار تا پایان ادامه داره، پهلوانانی که مدام در فکر ادب کردن حریف خودشون هستن، بیشتر وقت ها به نامردی گرفتار میشن و بعد از آزادی به حریف پیروز میشن! (قبلا کتاب سمک عیار رو خوانده بودم، با این که اون داستان هم دچار تکرار بود، اما بنظرم خیلی جذاب تر روایت میشد) . در کل اگه از داستان های عامیانه و پهلوانی خوشتون میاد، احتمالا از این کتاب هم لذت میبرید. (یک نسخه دیگه از این کتاب دارم که در ظاهر تفاوت هایی با این نسخه داره، باید اون رو هم بخونم)
داستان حسین کرد شبستری که از داستانهای قدیمی ایرانی و به شیوه نقالی گفته شده. بعد تاریخی داستان در زمان صفویان و درگیری های اعتقادی بین مذاهب اسلامی رو میگه که پر از تعصباته شیوه نقالی سرگرم کننده ست. با همه اون بزرگ نمایی ها و لاف هایی که زده میشه. انتظار یه داستان رئال رو نباید داشته باشیم.
نکات قابل توجه توی داستان اصلا نه منطق رواییه نه جریان داستان و آداب و رسوم اون دوران داخلش. یکی فرهنگ فحاشی داخلش به شدت جالبه. یکی اون جنبه استفاده پروپاگاندایی قضیه در بزرگ کردن صفویه و اقتدار شیعی. خیلی بامزست این موارد. داستان شاهد بازی و عاشق جمال پسرا شدن هم نکته خیلی جالبیه که توی یه داستان با این شدت از عامیانه بودن نشون میده که داستان چقدر گسترده بوده توی اون دوره و چقدر پذیرفته و عادی یوده براشون. درست مث دزدی و کشتنی که خودی انجام بده و توجیه درست داره ولی اگه از طرف مقابل باشه نه.
"هرکه داند داند و هرکه نئداند بگویم تا بداند، منم خاک قدم قچاقان ایران پیاده دهنه جلو شاه عباس حسین کرد شبستری"
کتاب به جز توضیحات و تفسیرات اول و آخرش دو قسمت داستانی داره، قسمت اول که با دلاوریهای(!) میرباقر آجرپز و جمع کردن دلاوران ایران توسط اون زیر پرچم شاه عباس شروع میشه و اکثرا جنگهاییه بین ایران و عثمانی و بلخ، و قسمت دوم که پسر میرباقر میراسمعیل قهرمان اونه و تحت عنوان ایرانیان در فرنگ اومده. بصورت نکته ای میگم
قسمت اول زبان روایت خیلی شیرین و گیراست و شما رو میکشونه دنبال خودش، ولی تا نیمه های کتاب، از یه جایی سیر اتفاقات و مبارزات تکراری میشه و ضعف داستانی حس میشه، از طرفی منطق داستانی بشدت زیر سواله در طول کتاب (فک کنم اصلا نباید منطق داستانی رو در نظر آورد البته) ولی کتاب انقدر از نفس نمیوفته که بخواید ولش کنید. اسیر شدن و آزاد شدن مدام دلاوران به طرق مختلف نقش جالب زنان در داستان که خیلی جاها قهرمانان اصلی رو نجات میدن ولی به خودشون زیاد پرداخته نمیشه خود حسین کرد از نیمه های کتاب ظاهر میشه و قهرمان چند حکایته ولی در کل کتاب نقش زیاد پررنگی نیست بنظرم بلند پروازی ها و آرزوهایی که در قالب داستان و حکایتها بیان میشه قابل تامله به لحاظ تاریخی تقریبا بیشتر داستان جنگ بین شیعه و سنیه... نامردی ها و ناحق بودن کردار سنی ها و برحق بودن شیعیان خیلی توی چشم میزنه خشونت بسیار زیادی که توی داستان هست، شاید تو طول کتاب 30-40 هزار نفر میمیرن، عیاران ایرانی خودشون ید طولایی تو سر بریدن مردم و دزدی و شقه کردن دشمن دارند و جالب اینه که به صورت ارزش بهش پرداخته میشه. به اسم انتقام کشی خانه ها آتیش میزنن و سرها میبرن!
قسمت دوم که این قسمت حدود سی صفحه س شروع داستانش که زیاد جالب نیست ایرانیان به فرنگ میروند که دختری را آزاد کنند و طی سفر اتفاقاتی واسشون میوفته اینجا هم برحق بودن شیعیان و کشتن و مسلمون کردن کافرهاس که به وفور بهش پرداخته میشه سودای جهانگشایی (شاید شاه عباس) که در قالب میراسمعیل تقریبا هرجارو وارد میشه شکست میده و اونهارو مسلمون میکنه و دختر پادشاهی رو به عقد خودش درمیاره در کل قسمت دوم بیشتر به افسانه سرایی گرایش داره و حتی پای جادو رو هم وسط میکشه فک کنم این سی صفحه رو بدید دست پیتر جکسون یه فیلم فانتزی از توش دربیاره - بخصوص 4-5 صفحه آخر :))
در کل کتاب خوبیه، سرگرم کننده س، درباره تاریخ و اجتماع و فرهنگ میشه چیزهایی ازش یاد گرفت دوستش داشتم ، ولی نمره خوبی بهش نمیدم!
ماجرای حسین کرد شبستری در اصفهان و زمان شاه عباس میگذرد و خود شاه عباس هم در داستان حضور دارد. داستانهای در واقعیت و تخیل سیر میکنند و حضور آدمهای واقعی ماجرا را هیجانانگیزتر میکند. اصل ماجرا از این قرار است که اصفهان (مسلمانان) مدام به شهر و کشورهای غیرمسلمان میروند تا به معنای واقعی «حالشان را بگیرند» و از آنور دوباره غیرمسلمانان میآیند تا حساب ایرانیان (مسلمانان) را کف دستشان بگذارند. دین نقش مهمی در دعوا و قلدریها دارد. حسین کرد و دارودستۀ شاه عباس شبیه لاتها هستند؛ نه به معنی منفی امروز. شبیه معنی قدیمی آن و دقیقتر «لاتمسلک». در این آمدوشدها مدام آدمها برای هم رجز میخوانند و الدرم الدرم میکنند. گاهی خود حسین کرد هم شکست میخورد و زندانی میشود. پس ماجراها یک آدم قوی بدن آسیبپذیری را نشان نمیدهد. آدمهای شاه عباس کمی از رفتارهای عیاران را دارند: تغییر لباس و چهره، مخفیکاری، شبروی، دارو دادن (بیهوشی) و ... ولی با عیاری که در «سمک عیار» میشناسیم بسیار فرق دارند. حسین کرد و دیگران خیلی راحت آدم میکشند، تجاوز و تعدی میکنند و هر بلایی که بگویی سر دیگران درمی���آورند. ماجراها یک تم تکراری دارند که همین رفتوآمد قهرمانان از شهری به شهر دیگر است اما در جزییات تفاوت دارند و این قدر رجز خواندن و زدوخوردها و بگیروببندها جذاب است که دوست داری بدانی این دفعه چه بلایی سر هم میآورند. یکی دیگر از ویژگیهای کتاب فحشها است که متاسفانه حذف شدند اما میشود بعضی را حدس زد و برای همین زبان کتاب خیلی به زبان مردم نزدیک است. حتی گهه نقال هم وسط ماجرا میآید و چیزی میگوید. تفاوتهای روزگار و زندگی مردم با زمانۀ ما هم از ویژگیها و شیرینیهای دیگر کتاب است.
الحق که ضرب المثل "قصه ی حسین کرد" کاملا درسته، طولانیه و درگیر داستان های جانبی میشه،جدا از قسمت های تخیلی که یه نفره به جنگ ان نفر میره که میشه به اسطوره ای بودنش بخشید،اما داستان پیوسته و منسجمی نداره این که سرنوشت این جناب حسین کرد شبستری درنهایت چی میشه،صرفا قصه ی خراج گرفتن یک نفر از یک کشوره! با این حال به عنوان داستان اساطیری جاش رو در ادبیات و فرهنگ فارسی جا کرده و از این نظر قابل توجه و بررسیه.در نمایش نقش مذهب در دوره ی صفوی و آشنا شدن با ادبیات و تاریخ نویسی مردم در اون دوره موفقه.
نتونستم کاملش کنم، چون برای من مثل هزار و یک شب بود که داستان ها تکرار میشدند. عیاری، عشق بازی با پسر یا دختر، فرار کردن با معشوق/ه و دزدی از برای امرار معاش. در عین جالب و قشنگ بودن خسته کننده بود برام. به عنوان یک اثر تاریخی قابل احترامه و میشه از خواندنش به نتیجه برسی که قدیم مردم چه طور زندگی میکردند و چه چیزهایی ایده آل زندگیشون بوده
در ۶ماه گذشته کتاب را سهبار خوانده یا گوش دادم اما فرصت نشد در اینجا ثبت کنم. نکات بسیاره اما حوصلۀ نوشتن نیست! :)) چند نکتۀ مهم و درست را نیما و بقیه اشاره کردند. حالا شاید بعداً مروری نوشتم.