What's the Point of Revolution if We Can't Dance? brings us the experiences of more than 100 activists from around the world. Their fears. Hopes. Exhaustion. Exaltation. Grief and pleasure. Pain and loss and wicked black humour. Spirituality. Funding crunches. Backbiting and burnout. Self-worth, desire, selfishness, and selflessness. In Revolution activists from all walks of life talk about the intensely personal and inextricably important side of activism that leaves so many of us fatigued, isolated and ill. Together, we name a culture of activism that sometimes celebrates dying for the cause as a necessary and acceptable part of the activist bargain. We also talked about what keeps us strong the love and passion for the work, and for each other. The simple and complex strategies that activists use to stay well and safe. The book concludes with a call for a revolution within activism that will ensure that we can sustain ourselves and our movements.
اول فکر میکردم کتاب راجع به انقلاب باشه، بعد فکر کردم شاید راجع به وضعیت زنان در انقلابها باشه اما اشتباهم بابت ترجمه بود. هرچند فرناز سیفی رو بسیار دوست دارم اما ترجمهی این کتاب خوب نبود و کاش حوصله داشتم زبان اصلی میخوندمش. هرچند که کتاب راجع به وضعیت کنشگران مدنیه اما خیلی برای احساس کردن همدردی توی این روزها خوب بود. کاش زودتر میخوندمش. اون روزهایی که استوری نذاشتن/گذاشتن، توی خیابون رفتن/نرفتن، روسری از سر برداشتن/برنداشتن و... برامون عذاب وجدان، خشم، ناراحتی و فشار روانی در بر داشت، انگار همهی ما یه کنشگر مدنی بودیم. منظور از revolution اینجا نه انقلاب، بلکه تحول و تغییره! کتاب دربارهی مشکلات کنشگران اجتماعی میگه؛ از واقعیت اینکه پول گرفتن از حامی مالی چقدر سخته تا اینکه کنشگر خودش رو لایق استراحت نمیبینه. و راهکار میده. کتاب ساده و کوچیکیه. توی یه روز میتونید تمومش کنید:)
فعالان مدنی و کنشگران سالها تلاش می کنند تا صدای افراد به حاشیه رانده شده باشند. بدون هیچ چشم داشت شخصی، سخت کار می کنند (که تفکر قابل همین است). اما چه کسی میتواند تصور کند کسی که یاریگر دیگران است خود نیز به کمک احتیاج دارد. بله! یک کنشگر به عنوان یک انسان بیمار، خسته، نگران، یا بی پول می شود. مسائلی که سالهاست نادیده گرفته شده است. این کتاب صدای فعالان اجتماعی است و به مساله کنشگری پایدار و ارائه راهکار برای مسائل شخصی فعالان میپردازد. به نظر من این کتاب و راهکارها یک حلقه گمشده و البته مهم کنشگری است. من در خلال فعالیتهای اندکی که داشتم بارها در روراهی فعالیتهای اجتماعیم و کارم، خانواده ام، سلامتی و نشاطم و ... گیر افتادم. من پذیرفتم کنشگری بخشی از زندگی من است و دوست ندارم متوقفش کنم. اما چطور کنشگری پایدار باشم!؟ پاسخ سوالم را در این کتاب پیدا کردم. اگر شما هم فعال اجتماعی هستید یا با فعالان اجتماعی در ارتباط هستید برای درک دنیای کنشگری این کتاب را بخوانید!
کتابی راجع به زنانی که فعال و کنشگر اجتماعی هستند. کتاب واقعیت های تلخی را بیان میکند،اما لازم است که به این واقعیت ها بیشتر پرداخته شود تا ارزش کار بزرگی که فعالان اجتماعی انجام میدهند مشخص شود. ((انقلاب چه فایده ای دارد اگر نتوانم به آنچه باور دارم عمل کنم؟! اگر به دلیل رنگ پوستم حقوق نابرابر داشته باشم،اگر به خاطر معلولیتم نتوانم در شهر رفت و آمد کنم، اگر به دلیل تفاوت با بقیه کنار گذاشته شوم، اگر به دلیل جنسیتم ارزش کمتری داشته باشم و...اگر نتوانم برقصم؟؟!! ))
This entire review has been hidden because of spoilers.
Well, that's a very interesting piece of writing, it's scary, inspiring, eye-opening and more. Thanks to Urgent Action Fund who took the initiative in adding to the feminist literature of Self-care and wellbeing. My interest in the whole topic of wellbeing and mental health started after a cruel experience with burn out and depression. Within my circles, I know that there's a need to talk more about that and find resources that can help us develop collective self-care strategies. On the other hand, very few writings are available in Arabic and fewer are available from a feminist perspective. This book helped me feel that I'm not alone, that I'm connected to other women from different generations and areas, that the struggle is real, yet, it's possible to handle. Thank you, Jane Barry, Thanks to all the courageous women whom voices are present in the book.
این بازخورد نیست، خلاصهنویسی و برداشت من است از کتاب:
۱. اصولا نقض حقوق بشر، سوء استفاده از قدرت است. بنابراین کنشگر همواره با قدرت طرف است.
این دو جمله به ظاهر ساده که از کتاب وام گرفتهام، تکلیف ما را با خیلی چیزها روشن میکند. اولیش این که اگر کسی اسم کنشگر را یدک میکشد اما قدرتی پشت او ایستاده و حمایت مالی-رسانهایش میکند یک جای کارش میلنگد. کنشگری در تقابل با قدرت است نه در کنار آن. دوم این که روشن میکند کنشگری مسیر آسانی نیست چون دارد قدرت را به چالش میکشد. آنها از هر وسیلهای مثل فشار امنیتی و خشونت و اتهام و بهتان علیه تو استفاده میکنند. پس در مواجهه اتهاماتی که به کنشگران زده میشود باید همیشه محتاط بود و دنبال سند و مدرک.
۲. روابط قدرت گاه بین خود کنشگران وجود دارد. بین قدیمیترها و جوانترها. ارثبردن که قاعده مردسالاری است به کنشگران فمینیست هم سرایت کرده. گاهی جوانها تا وقتی هزینهای مثل زندان رفتن ندهند برای باسابقهها اعتبار پیدا نمیکنند. شخصی که با چنین دشواری این اعتبار را یافته، خودش نسبت به کسانی که بعدتر وارد گود میشوند ممکن است همینقدر سختگیر و بدبین باشد. از طرفی با تغییر تکنولوژی و شیوههای نوی کنشگری که نسل جوان به آن مسلط است، نسل قدیمی احساس ترس از بیفایدگی و تاریخمصرفگذشتگی پیدا میکند. مشکل دیگر این است که کنشگران بازنشسته نمیشوند. آنها فداکاری زیادی برای جنبش و بنیانگذاری سازمانها کردهاند و گاه غیر از کار کنشگری شیوه زندگی دیگری بلد نیستند. طبیعی است سخت است از جایگاهشان دل بکنند. اما از طرف دیگر نسل میانی که حالا در دهه سی و چهل زندگی هستند آماده بدست گرفتن سکان مدیریتند با انرژی بیشتر و ایدههای بهتر، و از این که فضای رشدشان مسدود باشد سرخورده میشوند.
۳. کنشگری کار پرتنشی است. اما از کنشگر انتظار میرود که همیشه آرام و قدرتمند باشد تا بتواند از دیگران حمایت کند. همچنین به واکنشها و احساسات طبیعی همچون خستگی، استیصال، بریدن، ترس، از سوی کنشگران در سازمانهای غیرانتفاعی و جامعه به چشم ضعف نگاه میشود. کنشگر در تجربه این احساسات طبیعی عذاب وجدان و فشار اجتماع را هم متحمل میشود. دو راه حل پیشنهاد شده، یکی روشهای مراقبت از خود. نیایش و مراقبه خصوصا گروهی، پناه بردن به نوشتن احساسات و وقایع، مصاحبت و درددل با دوستان و خانواده، رقصیدن، از جمله روشهای رایج مراقبت از خود میان کنشگران است. گروهی دیگر از کنشگران اما به دنبال این هستند که کنشگری به مانند یک شغل تعریف شود، نه یک اقدام فداکارانه. یعنی همانطور که از حقوق کارگر دفاع میشود، ساعتهای طولانی کار کنشگران یا نداشتن بیمه و مرخصی و اضافه کاری و بازنشستگی و غیره به چشم استثمار نگاه شود و سازمانهای حقوق بشری موظف شوند با کنشگران مثل هر کارمند دیگر برخورد کنند. (من شخصا مخالف این هستم. شغلشدن کنشگری یعنی به رسمیت شناختن تجاریشدن حقوق بشر. یعنی سرمایه سمت و سوی کنشگری را تعیین کند. متوجه فشار بر کنشگران هستم، اما مثلا تعداد بیشتر افرادی که درکنار شغلشان ساعاتی فعالیت داوطلبانه کنشگری دارند بهتر از داشتن «کنشگران تماموقت حرفهای» است که به مشوقهای مالی نیاز دارند. گرچه در عمل شاید سخت باشد که ساعاتی در روز قسمت کنشگر مغزت را خاموش کنی و به کارت بپردازی، ولی گمانم اگر موفق شوی همین امر نجاتدهندهات از آسیبهای روحی روانی خواهد بود. البته این نظر من است در ژانویه ۲۰۲۰، شاید تجربه تغییرش دهد. در مواردی که کنشگری نیاز به نقل مکان به مناطق آسیبدیده دارد هم مسلما صادق نیست.) یکی از مشکلات هم از طرف کسانی است که بودجه نهادها را فراهم میکنند. همیشه هرچه در پروپوزالها سهم بودجه منابع انسانی کسر کمتری از کل هزینههای پروژه باشد، خیران و سرمایهگذاران نگاه بهتری به آن نهاد و پروپوزال دارند. این به ضرر کنشگران است و گاه حتی نیازهای اساسی آنها مثل تامین اجتماعی و بیمه سلامت و کمینه دستمزد را درنظر نمیگیرد. باید این فرهنگ عوض شود.
Delve into a life of sustainable activism and download this free publication! What’s the Point of Revolution if We Can’t Dance? furthers the currently sparse dialogue about activists’ self-care. Its simple, personal, and emotional tone makes it an accessible resource (and one deserving of translation into a variety of languages). It culls the words of over 100 human rights activists from around the globe. Topics include activist burnout, martyrdom mindsets, security, leadership transitions, strings-attached funding, career/family/life balance, and spirituality and holistic health. It outlines several steps forward. We can continue the discussion; create activist resources, retreats, and “experimental initiatives to support well-being”; and shift “our relationships with donors and the way we fund ourselves.” Share this resource with an activist friend, and continue the dialogue and dancing! —Review by Julie Fiandt