انجمن شعر discussion
شعر و شاعر
>
وقتی دنبال ِ عکس تو می گشتم!_ یغما گلرويی
date
newest »
newest »
واقعا نمي داني مرور ديدارهاي پشت سر چه كيفي دارد...
البته يغما گلرويي از شاعران مورد علاقهء من نيست اما هميشه لطافت شاعر رو در شعرهاش تحسين كردم...
ممنون ايمان عزيز
البته يغما گلرويي از شاعران مورد علاقهء من نيست اما هميشه لطافت شاعر رو در شعرهاش تحسين كردم...
ممنون ايمان عزيز
Azade wrote: " واقعا نمي داني مرور ديدارهاي پشت سر چه كيفي دارد...
پس چرا اين مرور براي من عذاب آوره
در كل اين قسمت شعرو ترجيح مي دم
حالا، بعضی از آن ترانه ها،
دیگر همسن و سال ِ سفر کردن ِ تواند!
می بینی؟ عزیز!
برگِ تانخورده ِ آن چرکنویس قدیمی,
دوباره از شکستن ِ شیشه ی پر اشک ِ بغش ِ من تر شد!
پس چرا اين مرور براي من عذاب آوره
در كل اين قسمت شعرو ترجيح مي دم
حالا، بعضی از آن ترانه ها،
دیگر همسن و سال ِ سفر کردن ِ تواند!
می بینی؟ عزیز!
برگِ تانخورده ِ آن چرکنویس قدیمی,
دوباره از شکستن ِ شیشه ی پر اشک ِ بغش ِ من تر شد!





پیدا کردم!
کاغذش هنوز،
از آواز ِ آن همه واژه بی دریغ
سنگین بود!
از باران ِ آن همه دریا!
از اشتیاق ِ آن همه اشک
چقدر ساده برایت ترانه می خواندم!
چقدر لبهای تو
در رعایت ِ تبسم بی ریا بودند!
چقدر جوانه رؤیا
در باغچه ی بیداریمان سبز می شد!
هنوز هم سرحال که باشم،
کسی را پیدا می کنم
و از آن روزهای بی برگشت برایش می گویم!
نمی دانی مرور دیداردهای پشتِ سر چه کیفی دارد!
به خاطر آوردن ِ خوابهای هر دم ِ رؤیا...
همیشه قدمهای تو را
تا حوالی همان شمشادهای سبز ِ سر ِ کوچه می شمردم،
بعد بر می گشتم
و به یاد ترانه ی تازه ای می افتادم!
حالا، بعضی از آن ترانه ها،
دیگر همسن و سال ِ سفر کردن ِ تواند!
می بینی؟ عزیز!
برگِ تانخورده ِ آن چرکنویس قدیمی,
دوباره از شکستن ِ شیشه ی پر اشک ِ بغش ِ من تر شد!
می بینی!؟