Ali Khomāmi P. > Recent Status Updates

مبانیِ نظری (مرورِ سریعِ مسائلِ صرفی، خطی، ریشه- و واج‌شناختی) تمام شد. بریم فصل ۳ که نتایجِ عملی رو بیان می‌کنه.
کلِ حرفِ نویسنده اینه که به‌جای روش‌های مرسوم مثلِ هجی کردن بیایم املا رو با آموزشِ تاریخچه‌ی کلمات و بخش‌های معنی‌دار و تکواژهاش آموزش بدیم.

مقدمه‌ی ترجمه برای سالِ ۸۶‍ه. بسیار جالْبْ.

نکاتِ عملیش درباره‌ی تعیینِ تکالیف رو دوست داشتم:
۱-تعیینِ تکلیف رو نذار برای آخرِسر
۲-حکمت و چراییِ تعیینِ تکلیف رو بگو
۳-براش نمره‌ی اثرگذار بر معدل در نظر بگیر
۴-به‌جای تعیینِ کمیت برای تکلیف، بگو مثلاً دقیقه فلان تکلیف رو انجام بده.
۵-زیاد حرصِ تقلب کردن رو نخور.
۶-از ابزارهای آنلاین برای گردآوری و تصحیحِ تکلیف استفاده کن.
۷-برای کلاس‌های پرجمعیت هم گاهی می‌شه گزینشی مثلاً تکالیفِ یک‌سومِ کلاس رو تصحیح کرد.

بخش‌های
pause for thought
اش رو دوست دارم

دارم به‌شدت با وسواسِ همه‌چیز رو یادداشت کردن و بارِ اول فهمیدن مقابله می‌کنم. باید فقط بخونم و اجازه بدم مغزم هرچیزی رو جذب کرد و پسندید انتخاب کنه و بعد یادداشت کنم. این وسواس برای کتابخوانیِ من مثلِ سمّه

تازه داره جالب می‌شه.

اومدم بلند شم برم به کارام برسم که دختره شروع کرد داستانِ زندگیش رو تعریف کردن، دیگه تا آخرِ شبِ اول موندیم :)))

می‌گویند کتابِ زیاد مخِ آدم را معیوب می‌کند.

کاترینا 🤝 مامانِ من

- خیلی ناراحتی؟
+ مثلِ همیشه!
- می‌خواهی کمی تریاکت بدهم؟

به من تریاک بدهید 😭😭

تا حالا روشن بود و یک‌دفعه تاریکی می‌آید. تا حالا این‌جا بودم اما می‌روم آن‌جا. ولی کجا؟
لرزه‌ی سرمایی سراپایش را فرا گرفت.

فاتحه.
بریم این ترجمه هم ختم کنیم :))
پانویس‌های ترجمه‌ایش از اون صنف چیزهایی‌ست که ما می‌پْسنیدم ☝️

آره، ولی نه

دردِدل ملا قربانعلی: تهش چقدر به‌اصطلاح دارک بود :)))) پرگست، پناه بر خدا! تو این داستانم پرگویی مشاهده می‌شد، به‌ویژه اون دعاهای که درباره‌ی زنِ مرحومش می‌کرد، بس کن مَرد، عه! یه شعرِ قشنگم توش بود البته: عجب از چشمِ تو دارم که شبانگه تا روز / خواب می‌گیرد و خَلقی ز غمش بیدارند

۱. فارسی شکر است: پر از روده‌درازی.
البته بخشی که شیخ عربی درمی‌کرد و فرنگی‌مآبْ فرانسوی، بامزه بود. امروزم نمونه‌هاشو می‌بینیم.