هوشنگ ایرانی

هوشنگ ایرانی’s Followers (5)

member photo
member photo
member photo
member photo
member photo

هوشنگ ایرانی



Average rating: 3.42 · 50 ratings · 13 reviews · 6 distinct works
ناله هایی از زندان ریدینگ

by
4.28 avg rating — 7,497 ratings — published 1898 — 631 editions
Rate this book
Clear rating
بنفش تند بر خاکستری

3.38 avg rating — 21 ratings — published 1951
Rate this book
Clear rating
جیغ بنفش

3.44 avg rating — 9 ratings
Rate this book
Clear rating
از بنفش تند تا به تو می‌اندیشم

3.44 avg rating — 9 ratings
Rate this book
Clear rating
شعله‌ای پرده را برگرفت و اب...

3.50 avg rating — 6 ratings — published 1952
Rate this book
Clear rating
اکنون به تو می‌اندیشم به تو...

3.50 avg rating — 4 ratings
Rate this book
Clear rating
More books by هوشنگ ایرانی…
Quotes by هوشنگ ایرانی  (?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)

“من از سرزمین خورشیدم

من پرتو جام جهان نمایم

منم،مهر، پرتو راستیها

خروشی شگفت مغرور برآرامش جاودانم فراز آمد

و سرود نیرومندترین مردان و درخشانترین نیزه ها را بر من فرو

خواند.

بخود نگریستم:

این خروش من بودم.

برارابهء تجلی برنشستم و فروغ بشریت از چهره ام بتافت

جایگاه روز را برگزیدم

و بر سرای برف فرود آمدم،

از خشم ناتوانیها فرا گذاشتم

و، اینسان پاک و پرشکوه، در آنجا که هرگز پیمانی شکسته

نشد، آفریده شدم

من پیام حیاتم

من بخشندهء پیروزیهایم

منم، مهر، پرتو راستیها

در کنار آن بیدار بزرگ...

بر بام دنیا درخشیدم ،

بآرمگاه اژدهای کهن درون شدم،

بر نخستین قدمگاه خورشید آشکار گردیدم.

در آذرخش سپید جامگان...

شب ان آفریدگان ریا را درهم شکستم،

و پوشیده در خاکسترشان ، برجای همه: همه شدم.

من ، رویای بشریتم

منم مهر، پرتو راستیها،

_

چشمان خدائیم...

در جستجوی هم پیمانی عظیم جهان را در نبردید و بر همه فرا

گذشت

و مگر در سکوت سنگین انان که هرگز پیمان نشکستند ،

که شنهای روان طنین پای استوارشان را همچنان باز می گوید،

جستجو شده را نیافت

و من، مهر پاک، مهر بزرگ،

در یاد پرشور آنان به خورشید ابدیت باز گشتم

و پرتو راستی ها را در کاخهائی که ان هم - پیمان ها بر ساختند

مدفون کردم

و آتش خدائیرا آنجا ، در گذرگاه آن قهرمانان جاوید بر افروختم:

آنها که با خود راه و پایان بودند

که سخن را بشکستند وکلام را بچیزی نگرفتند

که خدا آفریدند و خود نا افریده بگذشتند

آنها که داستان پیروزیهایشانرا برسیمرغها درنیامیختند

انها، آن سپاه جاوید ،هم پیمانان منند

من ، مهر، پرتو راستیها ،

سرگذشت شما را ،ای فرمانروایان بزرگ،

بر اعماق خاموش اقیانوسها و سینۀ بی آرام طوفانها بنوشتنم

و مگر در یاد پرافتخار شما ،تجلی خود را بر گرفتم،

باشد که آیندگان قرنها نور مهر را در آتش ابدی شما بازیابند!

باشد که پیمان مهر هرگز نگسلد!

_”
هوشنگ ایرانی

“هنگامیکه کوششها بر آرامش پیشی گرفت

و سنگینی بایدها از توان تحمل فراگذشت

و گمان می کردم نیمی از راه پیموده شده است

به پشت نگریستم و .....

خود را در آغاز راه یافتم.”
هوشنگ ایرانی



Is this you? Let us know. If not, help out and invite هوشنگ to Goodreads.