محسن رنانی
Born
Isfahan, Iran
Website
|
سرمایه در قرن بیست و یکم
by
—
published
2013
|
|
|
Behavioral Economics for Dummies
by
—
published
2012
—
9 editions
|
|
|
اقتصاد سیاسی مناقشه اتمی جلد اول
|
|
|
اقتصادِ سیاسیِ مناقشه اتمی ایران: درآمدی بر عبور تمدنها
—
published
2008
—
2 editions
|
|
|
بازار یا نابازار
—
published
2007
—
2 editions
|
|
|
توسعه به معنای پرورش نخبگان معمولی
—
published
2020
|
|
|
درک دموکراسی
by |
|
|
چرخه های افول اخلاق و اقتصاد
by |
|
|
گفت و گوهای توسعه: روایت مقصود فراستخواه از مسأله توسعه در ایران
|
|
|
گفت و گوهای توسعه: روایت بایزید مردوخی از مسأله توسعه در ایران
|
|
“زمانی که بخواهید همه را آدم دیندار و اخلاقی بار بیاورید، نخستین نتیجهاش از دست رفتن همان دینداری نرمال موجود در جامعه است.”
― توسعه به معنای پرورش نخبگان معمولی
― توسعه به معنای پرورش نخبگان معمولی
“در کشور ما، که گرفتار اقتصادی بحرانزده، جامعهای سرشار از مشکل، نظام اداری ناکارآمد و فاسد، و نظام سیاسی بسیار بسته و متصلب و انعطافناپذیر است، نخبگان زودتر از دیگران خسته و فرسوده میشوند، و چون توان تحمل این شرایط را ندارند، معمولا یکی از این وضعیتها را انتخاب میکنند: یا در مسیرهای غیراخلاقی و غیرعادی میافتند، مثلا قاچاقچی میشوند یا اسکناس جعل میکنند، یا تمام سرمایه دانش و تجربه خود را برمیدارند و از کشور میروند، یا افسرده، خانهنشین، و منزوی میشوند.”
― توسعه به معنای پرورش نخبگان معمولی
― توسعه به معنای پرورش نخبگان معمولی
“وقتی مقامات ما بحث تربیت جنسی را از سرفصل دروس مدارس حذف میکنند و برگزاری کارگاههای تربیت جنسی را ممنوع میکنند، و دختران و پسران را از مهدکودک جدا میکنند؛ دختران ما از کجا به اخلاق و رفتار و ویژگیهای پسران و مردان پی ببرند؟ کجا یاد بگیرند که در برابر آزار جنسی چگونه برخورد کنند؟ کجا یاد بگیرند که اگر کسی به بدن آنها دست زد چه واکنشی نشان بدهند؟ کجا یاد بگیرند که صحبتکردن درباره کدامیک از بخشهای بدنشان مجاز است و اگر کسی درباره بخشهای ممنوع سخن گفت یا به آنها دست زد چه واکنشی باید نشان بدهند؟ باور کنید دختران ما در مورد نحوه برخورد با آزار جنسی بسیار علیل و ناتوان هستند؛ و مقصر این وضعیت، آن نابخردانی هستند که وقتی صحبت از تربیت جنسی کودکان شد، آن را به معنی آموزش جنسی ترجمه کردند، و گفتند میخواهند دختران ما را فاسد کنند.
روزی در دفتر کارم در دانشگاه اصفهان نشسته بودم، که یکی از دختران دانشجوی دوره دکتری، که برای موضوع پایاننامهاش با من قرار دیدار داشت، سراسیمه و نفسزنان وارد شد. پرسیدم: «چه شده؟» اول اکراه داشت بگوید، [اما] بعد زد زیر گریه و با حالتی شرمگینانه گفت: «در مسیر که میآمدم، مردی به من متلک گفت و با دستش بدن مرا لمس کرد...» گفتم: «خُب، تو چه کردی؟» گفت: «دست به فرار زدم و به سرعت از آن محل دور شدم.» گفتم: «تو داری دکتری میگیری، پس فرق تو با مادربزرگت چیست؟ تو که همان رفتار مادربزرگ بیسوادت را کردهای. آیا هیچ اقدام مؤثرتر دیگری نبود که انجام بدهی؟»
آری؛ ما دخترانمان را به دانشگاه فرستادیم و دانشمند کردیم، اما آنها را توانمند نکردیم. ما به آنها مهارت یک برخورد ساده اجتماعی در دفاع از حقوقشان را نیاموختیم. در عوض، به صورت بیمارگونه، بر نوع خاصی از حجاب حکومتی پافشاری، و آن را به دخترانمان تحمیل کردیم. اگر امروز «خوشحجابی»، یعنی همین حجاب عرفی که در کوچه و بازار میبینیم، یک ارزش شده است، برای این است که ما بیش از حد بر حجاب حکومتی تأکید کردهایم؛ و اگر امروز درصد کمی از جوانان نماز میخواند، برای این است که در مدارسمان به زور آنها را به نمازخانه بردیم و فرصت ایمان آزادانه و مختارانه را از آنان گرفتیم.”
―
روزی در دفتر کارم در دانشگاه اصفهان نشسته بودم، که یکی از دختران دانشجوی دوره دکتری، که برای موضوع پایاننامهاش با من قرار دیدار داشت، سراسیمه و نفسزنان وارد شد. پرسیدم: «چه شده؟» اول اکراه داشت بگوید، [اما] بعد زد زیر گریه و با حالتی شرمگینانه گفت: «در مسیر که میآمدم، مردی به من متلک گفت و با دستش بدن مرا لمس کرد...» گفتم: «خُب، تو چه کردی؟» گفت: «دست به فرار زدم و به سرعت از آن محل دور شدم.» گفتم: «تو داری دکتری میگیری، پس فرق تو با مادربزرگت چیست؟ تو که همان رفتار مادربزرگ بیسوادت را کردهای. آیا هیچ اقدام مؤثرتر دیگری نبود که انجام بدهی؟»
آری؛ ما دخترانمان را به دانشگاه فرستادیم و دانشمند کردیم، اما آنها را توانمند نکردیم. ما به آنها مهارت یک برخورد ساده اجتماعی در دفاع از حقوقشان را نیاموختیم. در عوض، به صورت بیمارگونه، بر نوع خاصی از حجاب حکومتی پافشاری، و آن را به دخترانمان تحمیل کردیم. اگر امروز «خوشحجابی»، یعنی همین حجاب عرفی که در کوچه و بازار میبینیم، یک ارزش شده است، برای این است که ما بیش از حد بر حجاب حکومتی تأکید کردهایم؛ و اگر امروز درصد کمی از جوانان نماز میخواند، برای این است که در مدارسمان به زور آنها را به نمازخانه بردیم و فرصت ایمان آزادانه و مختارانه را از آنان گرفتیم.”
―
Is this you? Let us know. If not, help out and invite محسن to Goodreads.

















