Reshad’s Comments (group member since Aug 27, 2019)

Reshad’s comments from the گروه کتابخوانی ققنوس group.

" متعالی ترین ارزش ها_رحم و نوع دوستی_ از دل نفرت و میل به انتقام سر بر می آورند. اخلاق امر ثابتی در جهان نیست که مکشوف گردد بلکه آفریده ی ذهن آدمی تست" از کتاب تبارشناسی اخلاق؛ به قلم فردریش نیچه
غرض نیچه از تبارشناسی اخلاق، جایگزین نوع جدید اخلاق نیست بلکه او اعتبار و ارزش اخلاق را زیر سوال میبرد. به عبارتی نیچه با منشا یابی اخلاقیات و تحولاتی که در طول زمان داشته اند، نتیجه گیری میکند که اخلاق امری ثابت و ماوراء الطبیعی نیست. اخلاق بسته به سیاق و شرایط میتواند متغیر باشد و ای بسا شاید اصلا لزومی به رعایت اخلاق نباشد. قانون مداری باید جایگزین اخلاق مداری بگردد.

جان کلام ای. جی. ایر این بود که اگر مطلبی تحقیق پذیر نیست (صدق یا کذب بودن آن قابل بررسی نیست.) ، آنرا به شعله های آتش بسپار چراکه مهمل است و به کار ما نمی آید. ای. جی. ایر ۳ نوع گزاره را تشخیص داد. گزاره هایی که معنا دار هستند و صادق هستند. گزاره های معناداری که کذب هستند. گزاره هایی که مهمل و پوچ هستند و قابل تحقیق نیستند.
رویکرد ای. جی. ایر تشخیص گزاره های مهمل و حذف آن از ساحت اندیشه برای سبک بار کردن کردن کار ذهن بود. او معتقد بود که گزاره های معنادار کذب را نمیتوانیم کنار بگذاریم چون با ناچار هنگام راستی آزمایی گزاره های معنی دارقسمی از گزاره ها صادق و از طرفی قسمی کاذب خواهند بود. ولی آن دست از گزاره ها که مهمل و بی معنا هستند به واقع مشکلی از ما حل نمیکنند و چیزی به دانش ما نمی افزایند. پس شایستگی اصراف زمان را ندارند‌. به عنوان نمونه مساله ی استقرا، مساله ی خدا، مساله ی مابعدالطبیعه، و مسائل احکام اخلاقی ناظر به واقع ، به زعم ایر، نمونه های بحث مهمل و بیهوده و پوچ هستند و باید کنار گذاشته شوند.
آزمون معنا داری ایر از دو سال تشکیل شده. سوال اول" آیا گزاره ی مزبور بنا به تعریف خودش صادق است؟" و سوال دوم" آیا علی الاصول تحقیق پدیر است؟"
عبارت " علی اصول" برای اشاره به ممکن بودن تحقیق پذیری گزاره حتی در آینده یا در شرایط فرضی دارد. همچنین تلویحا به معنی حداقلی تحقیق پذیری اشاره میکند. بنابراین میتوان چنین برداشت کرد که این باب بر روی فلسفه گشوده است که موضوعاتی که امروز شاید غیر قابل تحقیق در نظر گرفته میشوند در آینده با پیشرفت علم و دانش تحقیق پذیر شوند.

کتاب `` ایدیولوژی المانی`` به قلم مارکس و انگلس در ۲۷ سالگی کارل مارکس به تحریر در آمد. این اثر یکی از مناقشه انگیزترین کتاب ها در تمام ادوار بوده است. کتابی که سرمنشا و الهام بخش انقلاب های بسیار بوده و هوادارانی دوآتشه و البته مخالفانی سرسخت و قسم خورده داشته.
امروزه روز که حدود ۲ قرن از زمانه ی مارکس و انگلس و کتاب‌شان میگذرد کمتر از ایشان میشنویم یا حتی یادآوری می‌کنیم. عبارات بورژووا، پرولتاریا، ماتریالیسم تاریخی، انقلاب ها، ایدیولوژی و... همگی در گورستان کتب تاریخی دفن شده اند و هر از گاه در صومعه ی کلاس درسی دربرابر چشمان خسته و بی رمق دانشجویان مرثیه ای از آن خوانده میشود و در آخر نیز فاتحه مع الصلواتی گفته میشود و پشت بند آن نسیم افسوس می آید و میرود.
با تمام ایرادات اساسی وارد بر ایدیولوژی آلمانی نظیر امکان پذیر نبودن رفع انحصار و نیز صبغه ی بیش از حد خوش بینانه برای برچیدن تقسیم کار و نیز علارغم شکست حتمی مارکسیسم و نیز سوسیالیسم در برابر سرمایه داری؛ علارغم موارد فوق باز کتاب حایز اهمیت است.
در درجه ی نخست نواقص و کاستی های نظام سرمایه داری به درستی تشخیص داده شده‌اند که نیازمند درمان هستند. مهمتر از ان، اینکه برای درک و توضیح وقایع تاریخی بعد از انتشار این کتاب، داشتن درک و فهم درستی از اندیشه های مارکس و انگلس ضروری است. مارکسیسم سر منشا بسیاری از اتفاقات تاریخی بعد از خود شد. به عنوان نمونه توضیح جنگ جهانی، ماوویسم، کمونیسم، و نیز جنگ سرد ، و حتی تیرگی روابط کنونی روس و آمریکا ، ظهور طالبان را باید در مارکسیسم جست و جو کرد. سوم اینکه این کتاب هنوز خالی از محتوا و جانمایه نشده و ابزارهای تحلیلی خوبی را بدست میدهد. بررسی ساز و کار انقلاب ها و پیش بینی آنها از جمله ابزار های است که هنوز کاربرد دارد.

من زنده هستم. من سرشار از زندگی و خالی از هر چیز دیگر هستم. زندگانی تنها ویژگی من و شامل تمام صفات، خصوصیات و امور مربوط به من است. جزییات زندگانی من ماهیت وجود مرا تشکیل داده. اینکه چه کسی هستم را باید در چگونه زیستن خود جست و جو کنم.
من کی هستم؟ یا این یا آن
یا این یا آن رمان فلسفی به قلم سورن کی یورکگور به تحریر درآمده است. که در آن یورکگور با چیره دستی و ظرافت؛ آرا و نظرات خود درمورد چگونه زیستن را با نمایش وجوهی از زندگانی انسان ها ارائه میکند. سبکی که کتاب به تحریر درآمده قالبی بسیار نامعمول و عجیب دارد. کتاب با پیشگفتاری از فردی بنام ویکتور ارمیتا آغاز میشود. آنطور که او ادعا کرده محتوای کتاب حاصل کار او نیست و به طور اتفاقی نوشته ها را که در یک میز تحریر دست دوم مخفی شده بود؛ پیدا کرده. در ادامه ارمیتا خاطرنشان میشود که نوشته ها خود با توجه به سبک و سیاق نوشتن و محتوا کار دو نویسنده ی ۱ و ۲ هست. که هویت نویسنده ی ۱ مشخص نبوده ولی نویسنده ی ۲ قاضی ویللهلم است. بخش اول "یا این" کتاب نوشته های نویسنده ی۱ را در بر میگیرد که شامل اندیشه، لحظات و جستارهایی پراکنده از نویسنده ی ۱ است. او طرفدار رویکرد استحسانی است. بخش دوم که "یا آن" نام دارد، سبکی خشک و غامضتر دارد. این بخش هم رویکرد استحسانی را به تفصیل تشریح و حتی در بخش هایی جانبداری میکند. و همینطور شرح شقه ی دوم رویکرد به زندگی یعنی رویکرد اخلاقی است.
نکته ی جالب آنکه شخصی بنام ویکتور ارمیتا، قاضی ویللهلم وجود ندارند. در بخشی از کتاب یک رمان کوچکتر بنام "اغواگر" درون کتاب اصلی دفن شده‌. که خود حاصل نوشته ی نویسنده ای مستعار بنام"اغواگر" است که نوشته ی او توسط قاضی ویللهلم جمع آوری که خود نوشته های او توسط ویکتور اریتما گردآوری شده و بنا به دلایلی می دانیم که کلا شخصیت ها واقعی نیستند و نویسنده ی اصلی خود سورن کی یورکگور میباشد. این شخصیت پردازی درون داستان شخصیت خیالی دیگر را به "جعبه های چینی" تشبیه کرده اند. که هر جعبه که باز میشود درون آن جعبه ی کوچکتر دیگری است و معما پشت معما مطرح میشود.
اینکه سورن کدام یک از دو رویکرد را برمی گزیند مورد مناقشه هست و بر همین سبیل عده ای عنوان کرده اند که در جایگاه نخست اصلا کتاب برای تبلیغ هیچکدام از دو دیدگاه نیامده و فقط اهتمام به معرفی و ارزیابی جنبه های مختلف آن میکند. این نوع تفسیر؛ تفسیر اگزیستانسیالیستی مینامند چرا که اگزیستانسیالیست ها قائل به حقایق مختلف و یا حداقل وجوه مختلف برای یک‌حقیقت واحد هستند. بدین سبیل هر کس بنا به شرایط و اقتضائات مخصوص به خود میتواند یکی را انتخاب کند که لزوما نه غلط است نه درست.

پژوهش جان استوارت میل به مسائل اجتماعی نظیر تعریف آزادی، دامنه ی آزادی ‌و نیز بازطراحی قوانین ناظر بر آزادی اختصاص دارد. از آنجا که مقوله ی آزادی با مفاهیم اخلاق و نیز قوانین حاکم رابطه ی تنگاتنگ دارد؛ میل برای تبیین مفاهیم آزادی به تفریق و استدلال در حوزه ی اخلاق و قوانین اقدام کرد. به عبارتی میل قوانین و اخلاق را سنگ بنای آزادی میداند و به این ترتیب قرائت خود را از الزامات کم و کیف قواتین و اخلاقیت عرضه میکند‌.
بدین قرار میل را فیلسوفی با نگاه به جامعه و فیلسوف جامعه شناس میدانند. با این حال نسبت به ژان ژاک روسو، لاک و افلاطون که به مفاهیم بسیط تر جامعه نظیر خواستگاه مشروعیت حکومت، کارکرد مدنیت و انواع حکومت میپردازند؛ نسبت به اینها رویکرد جان استوارت میل گرایش به ساحت انفرادی افراد دارد. اخلاق فردی، آزادی بیان، قوانین ناظر عمده مباحث مطروحه از جانب میل را به خود اختصاص داده اند.

فیلسوفانی نظیر دکارت، لاک، هیوم و شوپنهاور هر یک به طریقی عنوان نموده اند آنچه از طریق تجربه، هستی می نامیم، واقعی نیست. دکارت که با شک های بنیاد افکن و نیز طرح مسأله ی روح خبیث به کلی بنیاد هستی را به چالش میکشد. لاک و هیوم معتقد بودند که تجربیات ما آلوده به صور و مقولات می‌باشد. شوپنهاور نیز با ایهام اعلام داشته که جهان در پس حجاب محجوب است و تنها از طریق هنر اصیل و نیز ریاضت نفس میتوان به آن نگاهی اجمالی انداخت.
سنگ بنای استدلال این فلاسفه برمبنای این صورت استدلالی است که ما برای قیاس میان دو قسم نیاز به دسترسی بی واسطه به هر دو داریم. و چون تنها به تصورات خود دسترسی ناب داریم عملا ماهیت هستی بر ما لزوما پوشیده خواهد ماند.

پایه ی درست همان هست که مستقیم به آن اشاره شد و آن این است برای قیاس باید به هر دو دسترسی داشت.ارتور شوپنهاور با واکاوی درون خویش به درستی نوعی آگاهی از هویت را درون خویش بازشناخته است. و از آنجا که این تجربه در سایر دانش و تصورات ما حضور ندارد مدعی هست که جهان در پس حجابی پنهان است. شناخت ما از خود با نوعی آگاهی از هویت آمیخته است. اینکه من چه و کی هستم و تا کجا هستم. این آگاهی از خویشتن خویش ماهیت متفاوتی از آگاهی ما از دنیای پیرامون ما دارد. ولی به هیچ وجه اسباب دانش و مقایسه را نمی‌دهد. جوهر هویت تنها امکان این قیاس را فراهم میکند که تا کجا من هستم و از کجا به بعد نیستم. بنابراین با رد این رای که اساسا دسترسی بیواسطه نظیر آنچه که شوپنهاور در اراده کردن حرکت دست خویش برای آن قایل بود، میتوان چنین استدلال کرد که ما به عنوان جز از کل بر کل محیط نیستیم و طبیعتاً کل در معنای هویت جز نمی‌گنجد. با این حال ما به طریق حصول دانش و علم آنچه را که درباره ی مختصات دنیای ما هست میتوانیم کسب کنیم.

گذشته از انتقاد فوق که شالوده نظام استدلالی شوپنهاور را رد میکند، در رابطه با هنر باید خاطر نشان شد که هنر، اعجاز و احساسات همگی از خلا منطق و استدلال سرچشمه می‌گیرند. به طور مثال آنکه متضرر مال شده میبایست چنین استدلال کند که ما به عنوان جز دامنه ی اختیار محدودی داریم ما همچون کودکی هستیم که در کنار ساحل با شن خانه ی خود را بنا میکنیم و گهگاه با راه حل های کودکانه مانع تخریب آن با جلو و عقب آمدن آب میشویم. ولی از بخت بد گاهی موج بزرگی میآید هر آنچه بافته ایم رشته میکند و می شورد و میبرد. این خارج از تسلط ماست و ما محکوم به تسلیم هستیم. بنابراین سوگ معنا ندارد. شاید یک نفر چنین استدلال کند که غفلت کرده و متضرر شده. و بنابراین سوگ به خاطر این رای هست که منطق حکم میکند از ضرر جلوگیری شود. و در نهایت ادعای ما مبنی بر اینکه احساسات از نبود منطق نشات میگیرد، ایراد وارد کند. در جواب میتوان توضیح داد در اینجا خلا استدلالی که سبب سوگ شده مربوط به زمانی است که فرد استدلال و منطق پیشه نکرده و غفلت ورزیده و در نهایت متضرر شده. بنابراین در این مثال غم ماحصل فقدان منطق در گذشته است.
خلاف دیدگاه هنر از منظر شوپنهاور, هنر را نباید با خلاقیت اشتباه گرفت. موسیقی نیز به کلی ارتباطی به شهود و ماهیت هستی ندارد. موسیقی نوعی ریتم منظم اصوات است که به علت همراه شدن آن با تجربیاتی که در گذشته داشته ایم، اکنون خاطراتی در ما القا میکند. شرایطی را فرض کنید که فردی از بدو تولد در یک اتاق بدنیا آمده و بسته است. آیا این فرد درکی از موسیقی تسخیر بهشت و قلیان حماسی که در ما ایجاد میکند، خواهد داشت؟
با تمام این اوصاف اگر با یک جمله از شوپنهاور هم رای باشم، آن این رای است که هنر مجالی برای گریز از چنگ اراده بی امان است.

به نظر من رویکرد امانوئل کانت و رنه دکارت برای پاسخ به مسائل فلسفی رویکرد هوشمندانه ای است. بر این اساس اندیشه های موجود پالایش میشوند و تنها آنها که ار غربال و محک منطق سربلند بیرون میآیند به سنگ بنایی برای پی ریزی ساختمان و نظام فلسفه، اندیشه، اعتقادی و یا اخلاقی تبدیل می شوند.
آراء دکارت در این زمینه سخت و سختگیرانه تر از کانت بود‌. به گونه ای که دکارت در ماهیت هستی شک کرد. شک وی حتی به ماهیت خودش "انسان" تسری پیدا کرد. تا آنجا که دکارت تنها به موجودیت خودش قایل شد " من چون می اندیشم پس هستم". با این حال او پا را از این فراتر نگذاشت و تردید وی در باره ی جزئیات ماهیت انسان باقی ماند. بر این سبیل نظرات وی در تئوری "روح خبیث" آشکار میشود.
کانت از این منظر نسبت به دکارت میانه تر اظهار نظر کرده. او موجودیت هستی را آنگونه که دکارت زیر سوال برد، مورد تردید قرار نمیدهد. با این حال معتقد است که تصورات ما از شهود، تجربیاتی آغشته و آلوده به صور شهود که همان مختصات زمان و مکان است و و نیز آلوده به مقولات که در واقع مفاهیمی هستند که ما تجربیات خود را طبقه بندی میکنید؛ می باشد.
بر این سبیل سوالی که از نظر کانت هم غافل نماند این "جهان شهود" چگونه است. او برای پاسخ به این سوال از یکسری استتگدلال فلسفی موسوم به "استدلال استعلایی" امداد می جوید‌. اینکه بر اساس تجربیات ما، حتی آلوده، دنیا درواقع چگونه باید باشد.

عمده اهتمام آرام فلسفی دیوید هیوم ایجاد یک رویکرد ساختارمند در حوزه ی اندیشه ی فلسفی بود. رویکرد هیوم برگرفته از روش شناسی جان لاک است. هیوم معتقد بود که برای پاسخ به مسائل فلسفی یا بر سبیل استنتاج یا استقرا به مسائل ورود کرد یا براساس مشاهده و قرائن حقیقی. بر مبنای همین اصول وی در زمره فیلسوفان تجربه گرا قرار دارد‌.
مسائلی قابل پرداخت با این رویکرد شامل نظراتی در باب فلسفه ی خداشناسی، معجزات، و تبیین و حدود اختیار میباشد.
در رساله ی "مکالمات در باب دین" وی مستقیما آرام خود را بیان نمیکند. بلکه نظرات و دیدگاه های مختلف در خلال بحث میان ۳ نفر مطرح و به چالش کشیده میشوند. کلئانتس مدافع "برهان نظم" است‌. ام را مدافع "برهان پیشین". و فیلون یک شکاک محتاط که بر آرای دو نفر قبل ایراد وارد میکند.
هر چند هیوم هیچگاه از هیچ یک جانبداری نکرد اما از خلال جریانات فکری مطروحه تا حدودی مشخص میشود که آرام وی به فیلون نزدیک تر باشد.

تاملات حاصل اهتمام رنه دکارت برای تبیین محدوده ی معرفت شناسی و سپس کشف آنچه که به آن یقین داریم و بازسازی معرفت تنها برپایه ی حقایقی که از آنها مطلع هستیم. به تعبیری دکارت بعد از مشخص نمودن مرز و حدود آنچه میتوانیم بدان دست بیازیم، تمام افکار و باور هایی که کوچکترین شکی به آنها وارد بود را از نظر حذف کرد. او در باره ی مفاهیمی نظیر دین ، ماهیت هستی و ادراک و حواس خود نیز شک کرد.
شک دکارتی تقریبا هر چیزی را از تیغ گذراند تنها چیزی که در پایان برای وی باقی ماند مفهوم "وجود خودش بود" . او معتقد بود صرف نظر از این که "قضیه ی روح خبیث" ادراک وی را دستکاری کند یا خیر، به هر حال او می اندیشد، هر چند دستکاری شده یا نشده، وچون هر اندیشه در گرو اندیشنده ای هست بنابراین
هر اندیشیده، اندیشنده ای دارد.
حال اندیشه صادق است.
بنابراین اندیشنده ای وجود دارد
( وضع مقدم)
در این مرحله به نظر میرسد جز از این سطح فراتر نخواهد رفت ولی با استناد به دو برهان "وجود خداوند" را اثبات میکند
"برهان مهر و نشان"
من درباره ی تصور خداوند می اندیشم که وجود دارد یا نه. و این تصور از هیچ پیدا نمیشود و علتی دارد. در اینجا تصور معلول و علت، "خداوند" فرض میشود. و از طرفی چون در هر معلولی همان اندازه واقعیت است که در علت، بنابراین چون تصورخداوند وجود دارد پس خدا نیز وجود دارد.
"برهان وجودی"
خداوند کامل است و چون هر وجود کاملی میبایست برای اتم و تمام بودن، وجود داشته باشد پس خداوند کامل است.

بعد از اثبات خداوند و گرفتن فرض بر این که خداوند کامل بری از دروغ و فریب است پس "قضیه ی روح خبیث" صادق نیست و باری از این مرحله به بعد وی شروع به بازسازی مبانی و مبادی ارزشی و فلسفی خویش میکند.

شهریار کتابی است که توسط نیکولو ماکیاولی به رشته ی تحریر در آمده است. در این کتاب، ماکیاولی نظام ارزشی و اخلاقی جدیدی لااقل در مقام سیاستگذاری و حکومت داری را معرفی میکند. نظام ارزشی که منافع و بقای حکومت را بر هر چیزی ارجح میداند. با این استدلال از هیچ خدئه ای ، خیانتی، نقض عهدی، خونریزی یا سرکوبی اجتناب نمیکند. و همه با توجیه اینکه جلوگیری از شر بیشتر در مقایسه با شر کمتر، طریق صواب است، انجام میشوند.
در این کتاب ماکیاولی بین وحشی گری صرف و ویرتو _همان خصوصیت چالاکی شهریار که در بالا توضیح داده شد_ تمایز قائل است.
با این وجود سوالات مهمی از این دست همچنان باقی هستند.
اولا، حفظ منفعت و بقای حکومت همیشه با بهانه ی کشتار کم برای جلوکیری از انقلاب خونین توجیه پذیر نیست. فی المثل ممکن بود در صورت کناره گیری حاکم، اصلا انقلابی در کار نباشد تا چه رسد به اینکه حاکم دستور هر گونه سرکوب گری را به بهانه ی حفظ منافع ملی بدهد.
ثانیا شهریاری که به اخلاقیات ماکیاولی پایبند است، پیش از در نظر گرفتن منافع ملی، منافع خوبیش را در نظر میگیرد.
ثالثا حتی اگر قول دوم هم درست نباشد، چه کسی صلاحیت و قدرت قضاوت در مورد آینده را دارد تا بتواند دست به هر عملی بزند. شاید لازم به تشکیل یک سنای مشاوران و یا خبرگان باشد.

به نظر میآید شهریار تنها سعی در محدود نمودن جنایات در عالم سیاست و حکومت داری را دارد با این پیش فرض که این دست از امور اجتناب ناپذیرند. ولی اگر راهی برای حکومت صالح باشد، آیا در آنصورت آموزه های شهریار منطقی خواهند بود؟

کتاب در تسلای فلسفه نوشته ی آنیکیوس سورینوس بوئیتوس حاصل ترکیب بدون بدیعی از افکار و اندیشه های افلاطون و ارسطو است. درواقع پاسخ بوئیتوس به یودایمونیا تفکر فلسفی است. نگرشی که اندیشمند رو از جهان نمود که ذاتا در چرخش و دگر دیسی است فارغ میدارد و توجه وی را به آنچه که پایدار است یعنی صور معطوف میکند.
اندیشه ها ی مطرح شده بی بدیع نیستند ولی جیزی که این اثر را جذاب و خواندنی کرده پرسش و پاسخ بوئیتوس در حالی که زندانی است با هیبتی از فلسفه که به شکلی زنی درآمده. فلسفه به بوئیتوس یادآور میشود گرچه بخت و زمانه اکنون علیه توست ولی چه غم که این پایدار نیست و تنها ظاهر امر است و تو باید متوجه جهان صور باشی.

ارسطو همانند افلاطون سعی در پاسخ به این سوال داشت که غایت زندگی انسان چیست؟
نظریات ارسطو برخلاف افلاطون در واحد هر انسان مطرح میشوند. به عبارت دیگر نسخه ی فلسفی ارسطو برای جامعه نیست بلکه برای زندگی شخصی افراد است.
در پاسخ به غایت زندگی اتسان، ارسطو از واژه ی یودایمونیا استفاده میکند. و در تعریف آن، سبک زندگی ای مطرح میشود که غایت هر انسانی هست. ارسطو معتقد است انسان ها بالذات بدنبال این نوع از زندگی هستند و تمام تلاش ایشان متوجه یودایمونیا است. به طور مثال فردی پول را برای خرید لباس فاخر میخواد و لباس فاخر برای جلب نظر کسی طلب میکند. و طلب آن فرد از این رو است که قرار هست با آن فرد به یودایمونیا برسد. د
دیگر این پرسش که یودایمونیا را برای چه میخواهد ، معنی ندارد‌. معنی ندارد که بپرسیم هدف از کسب یودایمونیا چیست.
در ادامه برای تعریف و مصادیق زندگی یودایمون، ارسطو میگوید که از آنجا که وجه متمایز کننده ی انسان تفکر است و فکر کردن هست که در واقع عالی ترین فعالیت نوع بشر میباشد، زندگی یودایمون زندگی قرین با تفکر و تامل است.
تفکر و تامل خود نیز سطوحی دارد. از تفکر در نحوه ی کنش و عمل در من است های روزانه تا تاملات عمیق تر فلسفی.
نمود تفکر در عمل، با فضایل رفتاری مشخص میشود.
فضیلت یعنی انجام عمل خاص متناسب با موقعیت. عمل فضیلانه تاکی از تفکر و عمل غیر فضیلانه مغایر با ز ندگی یودایمون است.
عمل فضیلانه منجر به نسخه ی بهتر زندگی فرد میشود. عین بازی شطرنج. هر چه شما پیش بینی دقیق تری از مسیر های پیش روی زندگانی داشته باشید و متناسب تر عمل کنید، فضیلانه تر عمل کرده اید‌‌.
علو تفکر، در تفکر و تعاملات فلسفی میباشد. شاید در این نوع تفکر، اندیشیدن از مقام مصلحت اندیشی برای خود فرد بالاتر رفته و نگاهی جامع تر به ماهیت و چیستی هستی بیاتدازد. ‌
مفاهیم بنیادین که در اخلاق نیکوماخوس مطرح میشوند، عناوینشان از قرار زیر است.
یودایمونیا
ارگون
فضیلت
حد وسط
عمل
رفتار
عمل ناگریز
رفتار ناخواسته


نقد؛ به نظرم یکی از نقد های وارده بر این طرز تفکر ، این است که خود ارسطو دایره ی گسترده ای از تاملات فلسفی را رها کرده و به روش زندگی یودایمون پرداخته است. به عبارتی تعاملات در مسائل بزرگتر از نظر وی افتاده و خود در دام سطح پایین تر تفکر که همانا انتخاب عمل متناسب با شرایط است، به تله افتاده. از طرفی تمامی قرین ها ی یودایمونیا، معادل شکوفایی بالندگی سعادتمندی گذشته از این که مبهم هستند و نیازمند قیاس با یک معیار هستند. به عبارتی یودایمونیا را نمیتوان به طور واحد و مستقل تعریف کرد. تعریف یودایمونیا وام دار به جهان بینی تعریف کننده دارد. شایسته تر بود که ابتدا یک حقیقت کلی و مستقل و متقن به عنوان مثال وجود خالق یا عدم وجود، یا سمت و سوی نظام مدنی مشخص میکردید و بر اساس آن نسخه ای برای افراد پیچیده و یا یودایمونیا پیچیده میشد. تعریف ارسطو از یودایمونیا انسان را به فکر مصلحت اندیشی در انتخابات روزمره که نهایتا منجر به بهروزی و راحت طلبی و یا لذت طلبی میکشد.

کتاب جمهوری افلاطون

به نظر میرسد کتاب جمهوری افلاطون یکی از ابتدایی ترین تلاش های جدی برای سامان دادن به قوانین اخلاقی و مدنی باشد. در جمهوری، افلاطون معتقد است که جزء و کل ناگریز به داشتن ویژگی ها و خصایص مشترک هستند. و هر قانونی و اصلی که بر یکی مترتب هست بر دیگری نیز استوار میباشد. در همین راستا ۳ طبقه برای اقشار جامعه، ۳ قسمت برای نفس انسان قائل میشود.
طبقه ی حاکمان که قرین نفسانی آن عقل است. طبقه ی پاسداران و پشتیبانان که قرین آن خشم و شجاعت است. و طبقه ی کارگر که قرین آن امیال و غرایض است.
حاکم و عقل وظیفه ی هدایت جامعه به سمت اصلح را دارند. پاسداران و خشم در حالت ایده آل یاور حاکم و عقل هستند. و امیال همواره در تضاد با عقل خواهند بود.
سمت اصلح همان بسیج نیرو ها و منابع برای یافتن حقیقت میباشد. و در این حین برقراری عدالت نیز به عنوان یکی از ارکان و لوازم این بسیج مطرح میشود.
در این معنا که عدالت یعنی حفظ ساختار و وضع ذکر شده. هر گونه تلاش برای برهم زدن نظم مذکور باید خاموش شود.

پایه ریزی برای این طرز تفکر، با ارائه ی تمثیل معروف افلاطون بنام غار انجام میشود. بدین شرح که هر چه رو به سیلان و دگرگونی دارد مربوط به عالم پندار و نمود دارد. و برای تمام این نمود ها، صورت ی هست در عالم واقعیت.
بر مبنای همین تمثیل است که وی معتقد به بسیج منابع برای شناخت صورت هست. فیلسوفان بهترین گزینه برای اداره ی حکومت هستند. و در اینجاست که وی با هنر تقلیدی و هنر ناکارامد نیزبه ستیز می خیزد. هنر تقلیدی ، هنری هست که در خدمت کشف حقیقت نباشد. به طور مثال نقاشی یک طرح خیال انگیز از تخت خواب کشیده، در واقع نمودی ناقص از تخت خواب ساخته ی نجار که خود نمودی از صورت واقعی تخت خواب هست، رسم کرده و پرده ای به پرده های مانع حقیقت افزوده هست.

سارا میدونستی که علت کم آبی ، نیوتون، فیزیکدان معروف هست؟ چون اگه این قانون رو کشف نمیکرد، آب به خاطر جاذبه داخل زمین نمی رفت. پس علت این همه کم آبی ها و خشکسالی، نیوتون هست
:))

دقیقا! مساله ی تورم رو حل کردیم
:))

میدانیم که طبق مشاهدات ستاره شناسی و البته با پشتوانه ی تئوری انفجار بزرگ big bang جهان رو به انبساط است. ازطرفی قیمت گوجه فرنگی نیز سالانه افزایش پیدا میکند. بنابراین میتوان استدلال کرد که انبساط کیهان سبب تورم قیمت گوجه فرنگی میشود!

کتاب برادران کارامازوف رو خوندی؟ فکر میکنی چند سوال رو از 12 سوال زیر میتونی پاسخ بدی؟.پاسخ خود را یه صورت کامنت و با فرمت" سوال فلان- گزینه ی فلان " در همین زیر در همین زیر کامنت کنید. پاسخ و نتایج متعاقبا اعلام میشود.
دوستانی هم که در چالش این دوره ی گروه کتابخوانی ققنوس شرکت کردند، پس از پاسخدهی به سوالات نام کاربری انتخابی خود- که پیشتر تعیین کرده اند- را در انتهای کامنت ، در انتها ذکر بکنند.

جهت آگاهی از جوایز و قوانین بر روی همین لینک کلیک کنید
برای شرکت در مسابقه از طریق گروه تلگرامی مون اینجا کلیک کنید_فیلتر شکن یادتون نره!


1.این داستان دیدگاه سنتی…… را تضعیف می کند
a. مدرسه
b. تمایلات جنسی
c. دوستی
d. خانواده
e. تجارت

2.مفهوم گناه این است که همه ما به خاطر...... مقصر هستیم
a. خانواده
b. دوستان
c. برادر و خواهر
d. خود ما
e. هر کس

3.یک فرشته نگهبان سعی می کند کسی را با یک .......از آتش جهنم نجات بدهد
a. پیاز
b. فلفل
c. گوجه فرنگی
d. نارنجی
e. بادمجان

4.ایوان چرا به خدا اعتقاد نداشت؟
a. نوزادان گرسنه هستند
b. خونریزی سربازان
c. کودکان رنج می برند
d. پیرمردها می میرند
e. زنان صدمه دیده است

5.دمیتری ، ایوان و آلیوشا چند مادر دارند؟
a. دو
b. ناشناس
c. سه
d. یکی

6.دمیتری به کاترینا چند روبل بدهکار است ؟
a. سه هزار
b. چهار هزار
c. یک هزار
d. دو هزار

7. اسمیردیاکوف با سه برادر کارامازوف چه نسبتی دارد؟
a. او برادر ناتنی آنها است
b. او پدر بزرگ آنها است
c. او پسردایی آنها است
d. او پسر عموی آنها است

8.آلیوشا از مصرف کدام در دوران صیام/روزه باید برحذر باشد ولی در نهایت از آنها تناول میکند؟
a. آبجو و نان
b. ودکا و سوسیس
c. آب و نان
d. شراب و پنیر

9.مادر لیز کیست؟
a. خانم خوخولاکوف
b. کاترین
c. گروچنگا
d. صوفی

10.اسردمیاکوف چه بیماری دارد؟
a. صرع
b. فراموشی
c. بی خوابی
d. افسردگی

11.پدر زوزسیما از آلیوشا می خواهد که وقت خود را در کجا بگذراند؟
a. در فرانسه
b. در صومعه
c. در جنگل
d. در جهان

12.چه اتفاقی می افتد وقتی پدر زوسیما می میرد؟
a. پرنده ها در اتاق جمع میشوند
b. بدن وی دچار فساد زودتر از موعد میشود
c. رعد و برق میزند
d. باران می آید

برای یادآوری به خودم و البته دوستانی که ریویوو های منو دنبال میکنند، اگر دنبال کتابی ماجراجویی و احساسی برای کوه نوردی میگردید، شاید این کتاب زندگی و مرگ در کی 2، کتاب زیاد مناسبی نباشه. چون کتاب مربوط به یک اکسپدیشن و اتفاقات داخل اون نیست. کتاب تحلیل بیش از 5 اکسپدیشن با نگاه تحلیلی و رویکرد فنی و سعی در توضیح علل شکست اون ها داره و اون حس همذات پنداری رو با شخصیت ها و اتفاقات از خواننده میگیرد. الته ناگفته نماند که همانطور که در ادامه عرض میکنم ، جنبه های بسیار قدرتمند و خواندنی دیگری دارد.
بگذارید واضح عرض کنم خدمتتون؛ هیچ وقت فکرشم نمیکردم که ممکنه رقابت برای اول رسیدن به قله منجر به قتل ناخواستهو یا درنگاه بدبیناننهريال قتل عمد کوهنورد دیگری بشه. و یا اینکه صعود به اورست بلندترن کوه دنیا مربوط به مشتری های پولدار و کوهنورد های کم تجربه باشه! و یا اینکه افرادی که زمانی دوست یکدیگر بودند بعد از یک ماجراجویی به دشمنان خونی هم تا آخر عمرشان تبدیل شوند
نقش آفرینی سیاست، پول، اختراعات علمی، جامعه شناسی، و مدیریت رو بسیار کمتر از اون چیزی تصور میکردم که در کتاب به تصویر کشیده و مایه ی حیرت زدگی من بود
من متوجه شدم که کوهنوردی و تلاش برای فتح قله بی شباهت به تلاش های ما در شهر برای نیل به اهداف والا و رسیدن به قله های موفقیت نیست. فقط جنس قله ها ممکن هست فرق کنه. ولی ماهیتشان یکی هست.
اما در مورد اطلاعات عمومی در مورد کوهنوردی
1. اینکه K2 در واقع نام نیست و چون کوهنوردان نتونستند نامی مناسب و درخور برای دومین کوه بلند دنیا پیدا کنند، از علامتی که اولین بار یک نقشه بردار برای مشخص کردن کوه های قره قوروم (kharakoroom) با حرف اول k و متاعقبا شماره گذاری بعد حرف k استفاده کرده. از آن زمان همچنان به این صورت باقی مانده و نام نیست. و در عین همین بینامی، نامی عجیب در عالم و دنیای نام های انتخاب شده برای کوه هاست. نامی به عجیبی ویژگی های خود کوه K2!
2. اینکه در گذشته میله هایی که کوهنوردان برای ایجاد کارگاه در صخره ایجاد میکردند، نسبتا مقاومت کمی داشته و به راحتی خم میشده و ولی با پیشرفت تکنولوژی ساخت آلیاژ، تقریبا این مشکل بر طرف شده. فقط فرض کنید کوه نورد جایی بین زمین و هوا هست و میخ هاش خم میشن و وارد صخره نمیشن. خدای من!
3. اینکه طناب های کوه نوردی در گذشته کتانی و یا کنافی بودند، کلفت و سنگین بودند و با این حال مقاومت و کشسانی پایینی داشتند. الان طناب های پلاستیک ظریف و 7 برابر مقاوم تر اومده
4. در گذشته گوشت گاو و حیوانات رو بصورت شقه بالا میبردند. الان از پودر های مکمل استفاده میکنند
5. انواع گره هایی که الان استفاده میشه اختراع محسوب میشوند. چیزی که باربرهای پاکستانی بلد نبودند و آمریکایی ها باید یادشون میدادند!
6. اینکه حتی در ارتفاع چند هزار متری، غربی ها کتاب میخونن و دفتر خاطرات مینویسن و ما در خونه هامون اندر خم یک کوچه باقی موندیم
7. اینکه کبریت های معمولی در ارتفاع بالای 6000 متری کار نمیکنه و ژله هم نمیتونید بخورید
خواندن این کتاب تجربه ی نابی و تازه ای رو برایم در برداشت. محتوای ناب که درباره ی اکسپدیشن های واقعی در دنیای ماست، قطعا وزنه ی سنگینی برای این تجربه ی تازه است. همچنین سبک نوشتار نویسنده، جزییاتی که بیان میکند و برداشت های وی از وقایع اکسپدیشن های مختلفی که در طول قرن 20 انجام شده به گیرایی کتاب اضافه میکند.
کتاب های زیر به گفته ی نویسنده، احساسی تر هستند و شما را در مسیر اتفاقات قرار میدن
کتاب کی2: کوه وحشی
کتاب "آناپورنا" نوشته ی موریس هرزاگ
کتاب " در اتاق سلطنتی خدایان کوه ها" نوشته ی گالن روول
کتاب" آخرین گام" نوشته ی ریج وی
کلمه ها و عباراتی که دوست داشتم رو بعدا در گروهم میارم. ولی این سه تا رو داشته باشید
"کی2 کوه وحشی"
"کی2 جام مقدس"
"برادری طناب"

خوشحال میشم با من دوست بشید و کامنت بگذارید
رشاد حسن نژاد

سلام به همراهان عزیز

در نظرسنجی انجام شده برای دور 4ام کتابخوانی گروهی، دو کتاب "برادران کارامازوف" و "مرشد و مارگاریتا" مشترکا جایگاه نخست رو کسب کردند. بنابراین هر دو کتاب برای خوانش در این دوره، انتخاب شدند



در صورت تمایل بعد از مطالعه ی راهنمایی و قوانین مسابقه، در زیر همین پست کامنت بگذارید

لینک مشاهده ی نتایج نظرسنجی خرداد ماه 99 در سایت گودریدز (قسمت 1)

لینک مشاهده ی نتیج نظرسنجی خردادماه 99 در گروه تلگرامی. فیلتر شکن یادتون نره (قسمت2)
جزییات مسابقه:
شروع گروهخوانی دور4: اول تیر99
پایان گروهخوانی دور4: پایان مرداد99
جوایز
نفر اول: 25 هزار تومان کارت هدیه ی فیدیو
نفر دوم: 10 هزار تومان کارت هدیه ی فیدیبو
قوانین:
1. هر شرکت کننده برای شروع شرکت در مسابقه، یک هشتگ با فرم زیر میسازد و در گروه پست میکند. هشتگ گذاری امکان جست و جوی سریع و دقیق برای طبقه بندی پست ها و فعالیت های مربوط به مسابقه را فراهم میکند
#username_4
کلمه ی username میتواند هر کلمه ای باشد. ولی حتما از حروف انگلیسی استفاده شود. نقطه و فاصله گذاری مجاز نیست.کد مسابقه ی این دوره یعنی کاراکتر(_4) در انتهای هشتگ ضروری است.
نمونه هایی از هشتگ گذاری صحیح:
#morteza_4 #Forest_wild_4
2. هر شرکت کننده میبایست تا نیمه ی دوره ی مسابقه یعنی اول مرداد، نصف کتاب را خوانده باشد. برای مشخص ساختن این موضوع در اول مرداد چند سوال از کتاب انتخابی، مطرح میشود. نمره ی قبولی با جواب دادن به حداقل 50% سوالات احراز میشود
3. پس از سپری شدن سه چهارم زمان تعیین شده برای مسابقه، یعنی بعد از نیمه ی اول مرداد، شرکت کنندگان میبایست یک متن بین 500 کلمه تا 1000 کلمه درباره ی کتاب خوانده شده آماده و در گروه ارسال کنند
4. ارسال متن نهایی و همچنین پاسخ گویی به حداقل 50% سوالات الزامی است. عدم موفقیت و یا عدم ارسال متن به منزله ی خروج از مسابقه هست
5. کیفیت متن نهایی در خروج از مسابقه نقش ندارد با این حال در امتیاز بندی نقش ایفا میکند. برای جزییات به ادامه توجه کنید

امتیاز بندی:
1. متن های نهایی ارسال شده، توسط کاربران مورد رای گیری قرار داده میشوند. متن اول 50 امتیاز، متن دوم 40 امتیاز، متن سوم 30 امتیاز میگیرد
2. متن های نهایی همچنین توسط ادمین ها مورد بررسی قرار میگیرند و به سه متن برتر اینبار به انتخاب ادمین به ترتیب 20، 15 و 10 امتیاز داده میشود
3. پاسخ گویی به 100% سوالات میان دوره، امتیاز 20 را به همراه دارد
4. شرکت کنندگان میتوانند خود سوالاتی را در پی وی(چت خصوصی) با ادمین ها مطرح کنند تا در گروه گذاشته بشود. این دسته از سوالات میتواند تحلیلی یا بسیار دشوار یا بسیار خلاقانه باشند. البته ابتدا ادمین امکان اشتراک گذاری را بررسی میکند و در صورت موافقت در گروه گذاشته خواهد شد.
طراحی سوالات این چنینی امتیاز 30 برای طراح سوال و 20 برای پاسخ دهندگان خواهد داشت

مرشد و مارگاریتا
برادران کارامازوف

در نهایت نفرات اول و دوم کد کارت هدیه را دریافت خواهند کرد


در صورت تمایل برای شرکت در مسابقه، زیر همین پست هشتگ انتخابی خود را کامنت بکنید


باتشکر

دوستان عزیز سلام
نظرسنجی این دوره برای انتخاب ژانر به پایان رسید. دقت کنید که نظرسنجی در گروهمون در گودریدز و نیز گروهمون در تلگرام به طور همزمان انجام شد. دقت بفرمایید که نتیجه ی نهایی، حاصل تجمیع نتایج حاصله در نظرسنجی در تلگرام و سایت گودریدز میباشد.

ژانر گروه خوانی این دوره ادبیات کلاسیک ملل انتخاب شد. لطفا در صورت تمایل، حداکثر دو کتاب از این ژانر را به دلخواه خود در کامنتی معرفی بکنید. در نهایت کتاب های پیشنهادی شما عزیزان مجددا به رای گذاشته میشوند و یک کتاب برای گروه خوانی انتخاب خواهد شد.

یادتون نره تنها کسانی وارد مسابقه خواهند شد که حداقل یک کتاب معرفی کرده باشند.
جزییات مسابقه، زمان بندی، نحوه ی امتیاز گیری، و جوایز متعاقبا اعلام میشوند.

#1
ادبیات کلاسیک ملل. 8 رای از 30 رای
#2
فلسفه و منطق. 7 رای از 30 رایی
#3
ادبیات کلاسیک ایران. 4 رای از 30 رای
روانشناسی. 4 رای از 30 رای

برای مشاهده ی جزییات بر روی لینک های زیر کلیک کنید.

لینک مشاهده ی نتایج نظرسنجی خرداد ماه 99 در سایت گودریدز (قسمت 1)

لینک مشاهده ی نتیج نظرسنجی خردادماه 99 در گروه تلگرامی. فیلتر شکن یادتون نره (قسمت2)