میلاد’s
Comments
(group member since Jul 13, 2008)
Showing 1-20 of 142
مرد خودش را از پلهها بالا کشید. نفس نفس میزد. خون از گوشهی لبش راه افتاده بود؛ تهریش چند روزهاش را دور زده بود و لک سرخی بر تار و پود نخی یقهی پیرهن سبزش انداخته بود. راهپله سرد بود. کمنور بود. تنها نور، نور پنجرهی کوچک پاگرد بود که سایهای بلند و کشیده از تن مرد رو دیوار زرد روبرو میانداخت. کلش... کلش... یکی دو قدم برداشت و به دیوار تکیه داد. دست برد سمت در چوبی روبروش. صبر کرد. دودل بود انگار. چشمهاش را چند بار بست و باز کرد. نفس عمیقی کشید و در زد. صدایی از داخل پرسید: «کیه؟»چیزی نگفت. تقهای به در خورد و لای در قدر یک «کیه» باز شد. زنی دوباره گفت: «کیه؟»
کسی از بیرون داد زد: «رفت تو این ساختمون...»
«منم...»
در جیررری کرد و بیشتر باز شد و نیمرخ زن جوان از چارچوب بیرون زد.
«منم خانوم... همسایهی بالاییتون...»
صدای قدمهای تند چند نفر از پنجره ریخت تو.
نگاه زن یکی دوبار سرتاپای مرد را بالا و پایین کرد و باز پشت در قایم شد: «ما همسایهی بالایی نداریم»
در بسته شد و تن مرد رو کف سرامیکی راهپله لغزید.
هفتمین نشست گروه گواش امروز با داستان خوانی میلاد و مهدی و صحبت درباره ی مجموعه داستان کافه پری دریایی برگزار شد. شرکت کنندگان در این نشست: مصطفا، کاوه، آوا (که راه دوری را آمده بود) و عاطفه، مهدی (زبل خان) و فهیمه، زهرا، الهام، میلاد، محمد، رضا، ناصر، مهدی فراتی و ساریه بودند.از کسانی که آمدند کمال تشکر را دارم.
نشست هفتم گروه گواش روز جمعه 1/9/87 ساعت 3 در کافه سیاه و سپید واقع در میدان انقلاب، جنب سینما سپیده برگزار می شود.در این نشست دو داستان، یکی از میلاد و دیگری از مهدی فراتی خوانده می شود و نیز اعضا در مورد کافه پری دریایی میترا الیاتی صحبت خواهند کرد.
در صورت تغییر مکان جلسه که در نشست تعیین اساسنامه مطرح شد به اعضا خبررسانی خواهیم کرد.
داستان ها را می توانید در وبلاگ گروه ببینید.
www.guash.wordpress.com
گزارش این نشست را به همراه موارد تایید شده و نیز یشنهادی به زودی می توانیم در وبلاگ گروه ببینیم.البته اگر این دبیر گروه عزیزمان خواب نمانده باشد:)
مهدی عزیز این داستان را در وبلاگ گروه می گذارم تا چند روز دیگر. در جلسه ی آتی گروه این داستان را می خوانیم و نقد می کنیم و نتیجه اش را در وبلاگ می گذاریم. ممنونم.
آوای عزیز، درگذشت دخترخاله و همسر جوان شما و فرزند کوچکشان را به شما و خانواده ی محترمتان تسلیت می گوییم. امیدواریم همدردی و تأسف دوستانتان را در گروه گواش بپذیرید.با امید سعادت و سلامت پایدار شما.
اعضای گروه گواش
روز جمعه 24 آبان ماه ساعت 3 در کافه سیاه و سپید واقع در خیابان انقلاب جلسه ی هماهنگی و تعیین اساسنامه ی گروه برگزار می شود. حضور تمامی اعضا در این نشست الزامی است و عدم حضور آن ها به منزله ی لغو عضویت شان تلقی خواهد شد. اعضا می توانند موارد پیشنهادی خود را کامنت گذاشته یا به ایمیل:
shortstory2002@yahoo.com
بفرستند.
با سلام. آدرس جدید وبلاگ جمعی گروه:www.guash.wordpress.com
است. دعوتنامه به ایمیل اعضا فرستاده خواهد شد.
سلام. ابتدا خبر اینکه وبلاگ گروه با داستان زیبای ناصر به روز شده و این هم آدرس:http://guash-group.blogsky.com/
درضمن از کسانی که قرار است داستان بخوانند در این جلسه (مثل محمد) خواهش دارم داستان شان را بگذارند در وبلاگ.
با صحبتی که اعضا با هم داشتند قطعن از جلسه ی آتی نشست ها را به صورت چرخشی در منازل و یا کافه ها برگزار خواهیم کرد و حتا چندان مشخص نیست با توجه به این وضع هوا بتوانیم همین جلسه را هم در پاتوق خودمان برگزار کنیم. شاید همان کافه ی خانه هنرمندان بد نباشد.
پیشنهاد شما چیست؟
دیروز بعد از ظهر پنجمین نشست گروه گواش هم انجام شد. در این نشست که حدود 4 ساعت طول کشید 4 داستان خواندیم که می توانید آن ها را در وبلاگ گروه ببینید. صحبت در مورد در رویای بابل ریچارد براتیگان به علت کمبود وقت یک جلسه ی دیگر هم عقب افتاد. کورش، مصطفا عزیزی، آذین، خزر، مریم، ناصر، رضا، میلاد، محمد، محمد علی، مهدی فراتی و مصطفا انصافی در این نشست حضور داشتند.جلسه ی آتی گروه دو هفته ی دیگر یعنی 17 آبان ساعت 3 در آلاچیق پارک هنرمندان برگزار می شود.
با سلام. دوستانی که در جلسات آتی قصد داستان خوانی دارند در صورت تمایل ایمیل خود را در ادامه بنویسند تا برای آن ها دعوت نامه ارسال کنیم.آدرس وبلاگ هست:
www.guash-group.blogsky.com
سومین نشست گروه گواش روز پیش در دارآباد برگزار شد. در این نشست داستان نگاهم می کند هنوز میلاد صادقی و نیز داستان سان شاین کورش اسدی خوانده و نقد شد.دوستانی که آمدند: ناصر، مهدی، فهیمه، مریم، رویا، مینا، ژولین، محمد، رضا و میلاد.
برنامه ی بعدی همان طور که گفتیم (خصوصی است!!!) روز چهارشنبه برگزار می شود.
فقط دوستان لطف کنند از مینا خبر بگیرند چون من احتمال دارد که نتوانم در آن برنامه شرکت کنم.
نشست عمومی آتی به زودی به اطلاع خواهد رسید.
عکس ها را نیز به زودی در وبلاگ می گذاریم.
تو قسمت کارگاه داستان بگذارید. اگر در نشست ها شرکت دارید و تصمیم به نقد حضوری داشته باشید ایمیلتان را برای ما بگذارید تا برایتان دعوتنامه بفرستیم.
