(?)
Quotes are added by the Goodreads community and are not verified by Goodreads. (Learn more)
J.L. Witterick

“با اینکه خیلی خطرناک است اما کاسمیر برای دیدن من سفری ترتیب می دهد. وقتی چهره اش را مقابل در می بینم، چهره ای که هر بار چشم هایم را می بستم آن را می دیدم، به سختی می توانم باور کنم. به طرفش می دوم و هم زمان می خندم و گریه می کنم.

در آغوشش احساس شادی، رهایی و امنیت دارم، دست هایم را دور کمرش محکم می گیرم، نمی خواهم از من جدا شود. به آرامی با هر دو دسش صورتش را بلند می کند به من نگاه می کند و می گوید: (( کجاست اون لبخند فوق العاده ای که تو اولین ملاقاتمون دیدم؟))
من عاشق این صدا هستم و اینکه این صدا همه چیز را جادویی می کند.”

J.L. Witterick, My Mother's Secret
Read more quotes from J.L. Witterick


Share this quote:
Share on Twitter

Friends Who Liked This Quote

To see what your friends thought of this quote, please sign up!

0 likes
All Members Who Liked This Quote

None yet!


This Quote Is From

My Mother's Secret My Mother's Secret by J.L. Witterick
19,648 ratings, average rating, 1,917 reviews
Open Preview

Browse By Tag