Negar > Negar's Quotes

Showing 1-2 of 2
sort by

  • #1
    احمد شاملو
    “آن‌که می‌گوید دوستت دارم
    خُـنـیـاگر غمگینی‌ست
    که آوازش را از دست داده است

    ای کاش عشق را
    زبان ِ سخن بود

    هزار کاکلی شاد
    در چشمان توست
    هزار قناری خاموش
    در گلوی من

    عشق را
    ای کاش زبان ِ سخن بود

    آن‌که می‌گوید دوستت دارم
    دل اندُه گین شبی ست
    که مهتابش را می جوید

    ای کاش عشق را
    زبان ِ سخن بود

    هزار آفتاب خندان در خرام ِ توست
    هزار ستاره‌ی گریان
    در تمنای من

    عشق را
    ای کاش زبان ِ سخن بود”
    احمد شاملو

  • #2
    “وقتي چمدانش را به قصد رفتن بست،
    نگفتم : عزيزم ، اين كار را نكن .
    نگفتم : برگرد
    و يك بار ديگر به من فرصت بده .
    وقتي پرسيد دوستش دارم يا نه ،
    رويم را برگرداندم.
    حالا او رفته
    و من
    تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
    نگفتم : عزيزم متاسفم ،
    چون من هم مقّصر بودم.
    نگفتم : اختلاف ها را كنار بگذاريم ،
    چون تمام آنچه مي خواهيم عشق و وفاداري و مهلت است.
    گفتم : اگر راهت را انتخاب كرده اي ،
    من آن را سد نخواهم كرد.
    حالا او رفته
    و من
    تمام چيزهايي را كه نگفتم ، مي شنوم.
    او را در آغوش نگرفتم و اشك هايش را پاك نكردم
    نگفتم : اگر تو نباشي زندگي ام بي معني خواهد بود.
    فكر مي كردم از تمامي آن بازي ها خلاص خواهم شد.
    اما حالا ، تنها كاري كه مي كنم
    گوش دادن به چيزهايي است كه نگفتم.
    نگفتم :باراني ات را درآر...
    قهوه درست مي كنم و با هم حرف مي زنيم.
    نگفتم :جاده بيرون خانه
    طولاني و خلوت و بي انتهاست.
    گفتم : خدانگهدار ، موفق باشي ، خدا به همراهت .
    او رفت
    و مرا تنها گذاشت
    تا با تمام چيزهايي كه نگفتم ، زندگي كنم.”
    شل سیلوراستاین



Rss