هادی امینی > هادی's Quotes

“اگر من در زمان خلقت حضور داشتم، حتما تذکرات مفیدی را برای چیدمان بهتر جهان می‌دادم”
― آلفونس عاقل

“در همین جهان است که دست کم می توانی امیدوار باشی که روزی کلک خودت را بکنی، امیدی که در آن جهان نمی تواند وجود داشته باشد.”
― صادق هدایت / Sadegh Hedayat

“جا پای مردم که لازم نیس باقی بمونه. جا پای مردم بایس راه رو واز کنه. مهم اینه که راه واز شه. که جاده‌ی رو برف ها کوبیده بشه. جاده که واز شد دیگه جا پا به چه درد می‌خوره؟”
― جلال آل‌احمد (Jalal Al-e-Ahmad)

“در عشق ورزی جانوران، بوی مخصوص آنها خیلی اهمیت دارد. برای همین است که گربه های لوس خانگی و پاکیزه در نزد ماده خودشان جلوه ای ندارند. برعکس گربه های روی تیغه دیوارها، گربه های دزد لاغر ولگرد و گرسنه که پوست آنها بوی اصلی نژادشان را می دهد طرف توجه ماده خودشان هستند.”
― صادق هدایت

“جایی که بودن و نبودنت هیچ فرقی ندارد
نبودنت را انتخاب کن.
اینگونه، به بودنت احترام گذاشته ای”
― هاروکی موراکامی

“در مملکت آدم های مفنگی ، یکی دکترها کار و بارشان خوب است یکی هم مرده شورها .”
― جلال آل‌احمد, زن زیادی

“Above all else, guard your heart for it affects everything else you do.”
― Anonymous, Holy Bible: New International Version

“هرکس آنچه را دوست دارد نابود می کند”
― Oscar Wilde

“دوش می‌گفت که فردا بدهم کام دلت / سببی ساز خدایا که پشیمان نشود”
― حافظ شیرازی

“The Revelation of Sonmi 451 To be is to be perceived, and so to know thyself is only possible through the eyes of the other. The nature of our immortal lives is in the consequences of our words and deeds, that go on and are pushing themselves throughout all time.

- Our lives are not our own. From womb to tomb, we are bound to others, past and present, and by each crime and every kindness, we birth our future.”
― David Mitchell

“So many books, so little time.”
― Frank Zappa

“فلسفه اینک مرده است. فلسفه نتوانست پیشرفتهای جدید در علم مخصوصا فیزیک را تاب بیاورد. به این ترتیب دانشمندان در تلاش برای آگاهی بیشتر حامل مشعل اکتشافات شدند.”
― استیون هاوکینگ

“بزرگترین دشمن دانش جهل نیست، بلکه توهم دانستن است...”
― استیون هاوکینگ

“درگذشته نسبت دادن رویدادهای خشن طبیعت به شیاطین و یا خدایان بدذات امری رایج بود.”
― استیون هاوکینگ

“فشردن دست، کتک زدن،تیراندازی کردن، امضای چکهای غیرنقدی، کارهایی به حساب میآیند که دست یک مرد توانایی انجام آن را دارد و البته کارکردن. اما به دستان زنان در مقایسه با دستهای مردان باید به گونه ای دیگر نگاه کرد: چه موقعی که کره بر روی نان میمالند و چه موقعی که موها را از پیشانی کنار میزنند.”
― Heinrich Böll

“یک چیز بسیار زیبا وجود دارد. هیچ . به هیچ فکر کن”
― Heinrich Böll

“I don't trust Catholics," I said, "because they take advantage of you."
"And Protestants?" he asked with a laugh.
"I loathe the way they fumble around with their consciences."
"And atheists?" He was still laughing.
"They bore me because all they ever talk about is God.”
― Heinrich Böll, The Clown

“هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت، باید آنها را همانگونه که یک بار اتفاق افتاده‌اند، فقط تنها به خاطر آورد.”
― Heinrich Böll, The Clown

“وقتی توی حمام , در گنجه کوچک سفید دیواری را باز کردم , دیگر دیر شده بود. باید فکرش را قبلا میکردم چه چیزهای احساساتی مرگ آوری توی آن است. لوله ها و قوطی ها و شیشه ها و ماتیک های ماری ؛ هیچ چیز از آنها دیگر توی گنجه نبود , و اینکه به طور آشکار هیچ چیز از آنها آنجا نبود , همانقدر ناراحت کننده بود که من یک لوله یا یک قوطی از او می یافتم.”
― Heinrich Böll, The Clown

“تو فاقد آن خصلتی هستی که انسان را تبدیل به یک مرد می کند و آن همانا تحمل کردن و درک شرایط است.”
― Heinrich Böll, The Clown

“دیگران علیرغم واقع گرا بودنشان، به ابلهی عروسم های خیمه شب بازی می مانند که هزاران بار دست هایشان را به گردنشان می رسانند، اما قادر به کشف نخ هایی که به وسیله آن ها آویزان شده اند نیستند”
― Heinrich Böll, The Clown

“از نظر آن ها، یک هنرمند همچون زنی است که غیر از ابراز محبت نسبت به مردان کار دیگری بلد نیست و برای رسیدن به هدفش حاضر به انجام هرکار غیر اخلاقی است. بنابراین،هنرمند و زن مناسب ترین وسیله برای استثمار هستند.”
― Heinrich Böll

“چون آخرین اسکناس
در جیب یک ملوان پیر
مچاله ام”
― حسین پناهی, گزیده اشعار حسین پناهی

“من بنده خاص خدا هستم، چون که خدا اون بندهای رو که دوست داره امتحان میکنه. ولی انگار دوستیش رو یک جور عجیبی به آدم حالی میکنه.”
― William Faulkner, As I Lay Dying

“It is better to remain silent at the risk of being thought a fool, than to talk and remove all doubt of it.”
― Maurice Switzer, Mrs. Goose, Her Book

“زندگی من مثل یک شمع آب می شود، نه اشتباه می کنم-مثل یک کنده ی هیزم تر است که گوشه ی دیگدان افتاده و به آتش هیزم های دیگر برشته و زغال شده، ولی نه سوخته و نه تر و تازه مانده، فقط از دود و دم دیگران خفه شده”
― صادق هدایت / Sadegh Hedayat, The Blind Owl

“The moral of this story is that sometimes, you can attempt to make all the difference in the world, and it still is like trying to stem the tide with a sieve. The moral of this story is that no matter how much we try, no matter how much we want it … some stories just don’t have a happy ending.”
― Jodi Picoult, Leaving Time

“فقط در ممالکی که
جهل جای علم
زور جای حق و
اوهام جای حقايق را گرفته است؛
سلطنت موهبتی است الهی”
― علی‌اکبر دهخدا

“آیا هیچ می‌دانید که اگر شما گیوتین را به جلو صحنه آورده‌اید
و آن را با این شادمانی و افتخار برافراشته و به آسمان رسانده‌اید
فقط برای این است که بریدن سر از همه کار آسان‌تر است
...و پروردن اندیشه در سر از همه کار دشوارتر”
― Fyodor Dostoyevsky

“آدم باید در طول زندگی هر روز
کمی موسیقی گوش کند، کمی شعر بخواند و روزی یک تصویر زیبا ببیند
تا علایق دنیوی نتوانند حس زیبایی شناسی را خداوند در روح او قرار داده است، نابود کند”
― گوته