reza > reza's Quotes

Showing 1-2 of 2
sort by

  • #1
    قیصر امین‌پور
    “شهیدی که برخاک می‌خفت

    سرانگشت در خون خود می‌زد و می‌نوشت

    به امید پیروزی واقعی

    نه در جنگ

    که بر جنگ”
    قیصر امین پور

  • #2
    مهدی اخوان ثالث
    “ما چون دو دریچه روبروی هم
    آگاه ز هر بگو مگوی هم
    هر روز سلام و پرسش و خنده
    هر روز قرار روز آینده

    عمر آیینه بهشت اما آه
    بیش از شب و روز تیر و دی کوتاه

    اکنون دل من شکسته و خسته ست
    زیرا یکی از دریچه ها بسته ست
    نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
    نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد
    نفرین به سفر که هرچه کرد او کرد”
    مهدی اخوان ثالث



Rss