صابر > صابر's Quotes

Showing 1-5 of 5
sort by

  • #1
    Sohrab Sepehri
    “و ما ... برای خوردن یک سیب

    چقدر تنها ماندیم...”
    سهراب سپهری

  • #2
    Sohrab Sepehri
    “… مدرسه خواب‌های مرا قیچی کرده بود؛
    نماز مرا شکسته بود
    مدرسه عروسک مرا رنجانده بود

    روز ورود، یادم نخواهد رفت:
    مرا از میان بازی‌هایم ربودند و به کابوس مدرسه بردند. خودم را تنها دیدم و غریب …

    از آن پس و هربار دلهره بود که بجای من راهی مدرسه می‌شد…
    … در دبستان ما را برای نماز به مسجد می‌بردند.
    روزی در مسجد بسته بود.
    بقال سر گذر گفت: "نماز را روی بام مسجد بخوانید تا چند متر به خدا نزدیک‌تر باشید."

    مذهب شوخی سنگینی بود که محیط با من کرد و من سال‌ها مذهبی ماندم
    ...بی آن که خدایی داشته باشم”
    سهراب سپهری

  • #3
    Sohrab Sepehri
    “نفس آدم ها سر به سر افسردست
    روزگاریست در این گوشه بژمرده هوا
    هر نشاطی مردست”
    سهراب سپهری / Sohrab Sepehri

  • #4
    Sohrab Sepehri
    “روزی خواهم آمد،و پیامی خواهم آورد
    در رگها ،نور خواهم ریخت.
    و صدا خواهم در داد:ای سبدهاتان پر خواب!سیب آوردم
    سیب سرخ خورشید”
    سهراب سپهری, گزیده یی از اشعار سهراب

  • #5
    Elizabeth Goudge
    “In times of storm and tempest, of indecision and desolation, a book already known and loved makes better reading than something new and untried ... nothing is so warming and companionable.”
    Elizabeth Goudge



Rss
All Quotes



Tags From صابر’s Quotes