“تنهایی یک جور سنگینی است. مثل لاشهی خرگوش. گاهی هم سنگینتر. مثل وزن شغالی که دور گردن افتاده باشد. روشنک می گفت آدم عادت نمی کند هر روز صبح بعد از بیدار شدن فقط خودش را ببیند. باید کسی دور و بر آدم باشد. توی زندان لااقل آدم تنها نیست”
―
پیمان اسماعیلی,
نگهبان