مشاعره discussion

19 views
یکم اردیبهشت 1359...

Comments Showing 1-2 of 2 (2 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by ArEzO.... (last edited Apr 21, 2009 03:25AM) (new)

ArEzO.... Es غروب همین روز بود که سهراب سپهری پرنده ای شد رو به آسمانی
که می خواند:
باد می رفت به سر وقت چنار
من به سر وقت خدا می رفتم ..
.
.
واگر مرگ نبود دست ما در پی چیزی می گشت
.
.
.
خوش به حال آنهایی که امشب در صحن امامزاده سلطان علی شمع روشن می کنند و شعر سهراب می خوانند


message 2: by ماهور (new)

ماهور (mahoor) | 96 comments Mod
رنگي كنار شب
بي حرف مرده است
مرغي سياه آمده از راه هاي دور
مي خواند از بلندي بام شب شكست
سرمست فتح آمده از راه
اين مرغ غم پرست
در اين
شكست رنگ
از هم گسسته رشته ي هر آهنگ
تنها صداي مرغك بي باك
گوش سكوت ساده مي آرايد
با گوشوار پژواك
مرغ سياه آمده از راههاي دور
بنشسته روي بام بلند شب شكست
چون سنگ ‚ بي تكان
لغزانده چشم را
بر شكل هاي در هم پندارش
خوابي شگفت مي دهد
آزارش
گلهاي رنگ سرزده از خاك هاي شب
در جاده اي عطر
پاي نسيم مانده ز رفتار
هر دم پي فريبي اين مرغ غم پرست
نقشي كشد به ياري منقار
بندي گسسته است
خوابي شكسته است
روياي سرزمين
افسانه شكفتن گلهاي رنگ را
از ياد برده است
بي حرف
بايد از خم اين ره عبور كرد
رنگي كنار اين شب بي مرز مرده است


روحش شاد


back to top