عاشقانه ها discussion
جملات عاشقانه
>
ای کاش اندکی احساس داشتی
date
newest »
newest »
ای کاش اندکی احساس داشتی تا میدانستی تمام لحظه هایی که بیهوده و سرگردان در کوچه باغ های عاشقی قدم میزدی پا به پایت به انتظار شنیدن یک جمله می آمدم ای کاش اندکی احساس داشتی تا میدیدی که دلم را سالها قبل در آن دریایی که تو تنها دلت را به آن آغشته کردی غرق کرده ام
ای کاش اندکی احساس داشتی تا بدانی سرتکان دادن من از سر تاسف است که چقدر زود دیر میشود
و ای کاش اندکی احساس داشتی و میشنیدی فریاد خموش احساسم را
ای کاش اندکی احساس داشتی و هیاهوی سکوتم را رضایت تعبیر نمیکردیایکاش صدای خرد شدن قلبم را زیر پاهای تردید میشنیدی
ای کاش میفهمیدی که من برای فراموش کردنت گل سرخ غروب خورشید و تماشای باران را از یاد بردم
ای کاش اندکی احساس داشتی و دلت برایم تنگ میشد
ای کاش اندکی فقط اندکی شجاعت داشتی
ای کاش اندکی فقط اندکی بی احساس بودم
ای کاش اندکی احساس داشتی و به خوابم نمیامدی!!!!!
ی کاش اندکی احساس داشتی تا میدانستی تمام لحظه هایی که بیهوده و سرگردان در کوچه باغ های عاشقی قدم میزدی پا به پایت به انتظار شنیدن یک جمله می آمدمای کاش اندکی احساس داشتی تا میدیدی که دلم را سالها قبل در آن دریایی که تو تنها دلت را به آن آغشته کردی غرق کرده ام
ای کاش اندکی احساس داشتی تا بدانی سرتکان دادن من از سر تاسف است که چقدر زود دیر میشود
و ای کاش اندکی احساس داشتی و میشنیدی فریاد خموش احساسم را



زمان میگذشت ومن در پیچ و خم عاشقی گم شده بودم
دل به دریا زدم وگفتم دوستت دارم تا ابد
اما باور نکردی
فقط شنیدی
سری تکان دادی
میدانم که حتی یک بار هم دوستم نداشتی
اما تو تمام وجودم بودی
ای کاش اندکی احساس داشتی