Dandelion - قاصدک discussion
عاشقانه دیگران
>
سخن بزرگان
date
newest »


منتظر می مانند بسیار کند
برای آنها که می هراسند بسیار تند
برای آنها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی
و برای آنها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه است
اما برای آنها که عشق می ورزند زمان را
آغاز و پایانی نیست
شكسپير

روز در چشمان من است،به سفيدي چشمهايم نگاه كن...
شب و روز در چشمان من است،
به چشمهاي من نگاه كن...
پلك اگر فرو بندم،
جهاني در ظلمات فروخواهد رفت....
"مرحوم استاد حسين پناهي"

"هم نشین ستاره ها"
دختری را می شناسم که هر شب
برای ستاره ها شعر می خواند
و آنها به او زبان آسمانی می آموزند
روزی پرسیدم
دیشب چه واژه ای آموختی؟
شرمنده نگاهم کرد
و چشمک زد ...
"واهه آرمن"

در آينه
دار و ندار خويش را مرور می کنم
اين خاک تيره اين زمين
پاپوش پای خسته ام
اين سقف کوتاه آسمان
سرپوش چشم بسته ام
اما خدای دل
در آخرين سفر
در آينه به جز دو بيکرانه ی کران
به جز زمين و آسمان
چيزی نمانده است
گم گشته ام، کجا
نديده ای مرا؟"
حسین پناهی

گم کرده ام در هياهوی شهر
آن نظر بند سبز را
که در کودکی بسته بودی به بازوی من
در اولين حمله ناگهانی تاتار عشق
خمره دلم بر ايوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پايم به پای راه رفت
من چشم خورده ام
من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام
در روز روز زندگانی ام"
حسین پناهی

دراين عالم هرصدايي كه مي شنويد صداي عشق من است
اگربلبل داردآوازمي خواندمي گويدعشق من،هرحركتي درعالم
هست حركتش به طرف عشق من است واين راهم
شماداريدميشنويدلحظه به لحظه وهم داريدمي گوييدمنتهامراتب
عشق متفاوت است يك كسي عشق من اوهدف بلندي است يكي عشق
من اوكتاب است ويكي يك محبوبي است ولي همه اين صداي عشق
من را هم دارندمي گويند وهم مي شنوند، مهمترين چيزي كه
آدم دراين عالم دلش مي خواهد بشنود،همان صداي عشق من است
يعني دلش مي خواهد يكي به اوبگويدعشق من وضمناخودش هم
دلش مي خواهديك معشوقي داشته باشدكه به اوبگويدعشق من
،اگرمابخواهيم همه هنرهابه كمال برسد اين دوكلمه را هم
بايدبگوييم و هم بشنويم اگرمعشوقي نداشته باشدآدم كه
صبح كه بلندميشودبه خاطرعشق او كار كند شكوفا نمي
شودوتمام استعدادي كه دروجودش هست بارورنمي شود،وقتي آدم
گوش مي كندوميبيندكسي نمي گويدبه اوعشق من خلقش تنگ مي
شودچون محبوب ترين چيزنزدماهمين صداي عشق من است واگرآدم
محبوب نباشدخوشبخت نيست واگربخواهدمحبوب شود بايد زيبايي
وكمال كسب كند ودائماكاركندتاجمالي وكمالي كسب كند
ومحبوبيت انسانهامال هارموني وتناسباتي است
كه كسب مي كنند
DR.الهي قمشه اي

دسته اول ؛ آناني که وقتي هستند هستند،
وقتي که نيستند هم نيستند
عمده آدمها حضورشان مبتني به فيزيک است.
تنها با حضور ووجود جسماني آنهاست که قابل فهم ميشوند. بنابراين اينان تنها هويت جسمي دارند.
دسته دوم ؛ آناني که وقتي هستند نيستند،
وقتي که نيستند هم نيستند
مردگاني متحرک در جهان.
خود فروختگاني که هويت شان را به ازاي چيزي فاني واگذاشتهاند.
بيشخصيتاند و بياعتبار.
هرگز به چشم نميآيند.
مرده و زندهشان يکي است.
دسته سوم ؛ آناني که وقتي هستند هستند،
وقتي که نيستند هم هستند
آدمهاي معتبر و با شخصيت.
کساني که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثيرشان را ميگذارند.
کساني که همواره به خاطر ما ميمانند.
دوستشان داريم و برايشان ارزش و احترام قائليم.
دسته چهارم ؛ آناني که وقتي هستند نيستند،
وقتي که نيستند هستند
شگفتانگيزترين آدمها در زمان بودشان
چنان قدرتمند و با شکوهاند که ما نميتوانيم
حضورشان را دريابيم، اما وقتي که از پيش ما ميروند
نرم نرم آهسته آهسته درک ميکنيم. باز ميشناسيم. ميفهميم که آنان چه بودند.
چه ميگفتند و چه ميخواستند.
ما هميشه عاشق اين آدمها هستيم.
هزار حرف داريم برايشان.
اما وقتي در برابرشان قرار ميگيريم قفل بر زبانمان ميزنند. اختيار از ما سلب ميشود.
سکوت ميکنيم و غرقه در حضور آنان مست ميشويم
و درست در زماني که ميروند يادمان ميآيد
که چه حرفها داشتيم و نگفتيم.
شايد تعداد اينها در زندگي هر کدام از ما
به تعداد انگشتان دست هم نرسد
دكتر شريعتي

چه می خواهی تو از جانم،
مرا بی آن که خود خواهم اسیر زندگی کردی،
خداوندا تو مسئوولی،
خداوندا تو می دانی که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی می کشد
آن کس که انسان است و
از احساس سرشار است
دکتر شریعتی

ای گوش هایی که تنها گفتن های کلمه دار را می شنوید !
پس از این جز سکوت سخنی نخواهم گفت.
و شما :
ای چشمهایی که تنها صفحات سیاه را می خوانید !
پس از این جز سطور سپید نخواهم نوشت.
و شما :
ای کسانی که هرگاه حضور دارم
بیشترم تا آنگاه که غایبم...
پس از این مرا کمتر خواهید دید !!
« دکتر علی شریعتی »

تا نه من فانوس شیطان را بیاویزم
بر رواق هر شکنجه گاه پنهانی این فردوس ظلم آیین
تا نه این شب های بی پایان جاویدان افسون پایه تان را من
به فروغ صد هزاران آفتاب جاودانی تر کنم نفرین
ظلمت آباد بهشت گندتان را، در به روی من
باز نگشایید
احمد شاملو

عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،
و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.
عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
عشق جنون است
و جنون چیزی جز خرابی
و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرود
و فهمیدن و اندیشیدن رااززمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را
در دوست می بیند و می یابد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است ،
دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،
بی انتها و مطلق.
عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.
عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.
عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.
عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ،
که دوست را به دوست می برد.
عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد
ومیخواهد که همه ی دل ها آنچه را او از دوست
در خود دارد ،داشته باشند.
در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:
“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و
معشوق نیز منفور میگردد
دوست داشتن ایمان است و
ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است
از جنس این عالم نیست.”

چه زشت است زيبائي ها را تنها ديدن و
چه بد بختي آزار دهنده اي است تنها خوشبخت بودن!
(دکتر علي شريعتي)
همان گونه که عشق بااشک سخن می گوید،
به همان گونه عشق بدون معرفت
و معرفت بدون عمل
هیچ ارزشی ندارد.
(دکتر علي شريعتي)
به همان گونه عشق بدون معرفت
و معرفت بدون عمل
هیچ ارزشی ندارد.
(دکتر علي شريعتي)
فرزانه سخن غریبی درباره عشق دارد :
عشق ، آهوی کوری است که در ته دریا ،
پی چشمان گل نامعلومی می گردد!
عشق ، آهوی کوری است که در ته دریا ،
پی چشمان گل نامعلومی می گردد!

عشق كودكان از اين اصل پيروي ميکند که : من دوست دارم، چون دوستم دارند.عشق پخته از اين اصل که : مرا دوست دارند، چون دوست دارم.عشق نابالغ ميگويد:من تورا دوست دارم، براي اينکه به تو نيازمندم. عشق رشد يافته ميگويد:من به تو نيازمندم، چون دوستت دارم
"اريش فروم"
پائولو کوئلیو" عشق را خداوند می پنداردو می سراید"
خداوند عشق است
عشقی که بعد از نفوذ به درون ما
نرم می کند،ناب می کند،تازه می کند،بازسازی می کند،
و درون آدمی را دگرگون می کند.
نیروی اراده انسان را دگرگون نمی کند.
زمان انسان را دگرگون نمی کند.
عشق دگرگون می کند!
زیرا ، عشق خداوند است
و خداوند ، عشق !
خداوند عشق است
عشقی که بعد از نفوذ به درون ما
نرم می کند،ناب می کند،تازه می کند،بازسازی می کند،
و درون آدمی را دگرگون می کند.
نیروی اراده انسان را دگرگون نمی کند.
زمان انسان را دگرگون نمی کند.
عشق دگرگون می کند!
زیرا ، عشق خداوند است
و خداوند ، عشق !
اما ، براستی عشق چیست؟
به هر کجا که پای می گذاری عشق را بگستران
اول از همه در خانه خویش
عشق را به فرزندانت
به همسرت
و به همسایه ات نثار کن
!
اجازه نده کسی پیش تو بیاید و بهتر وشادتر ترکت نکند.
مظهر مهر خداوندی باش
مهر در چهره خود
مهر در چشمان خود
مهر در تبسم خود
مهر در برخورد گرم خود
مادر ترزا
به هر کجا که پای می گذاری عشق را بگستران
اول از همه در خانه خویش
عشق را به فرزندانت
به همسرت
و به همسایه ات نثار کن
!
اجازه نده کسی پیش تو بیاید و بهتر وشادتر ترکت نکند.
مظهر مهر خداوندی باش
مهر در چهره خود
مهر در چشمان خود
مهر در تبسم خود
مهر در برخورد گرم خود
مادر ترزا

شاید دوری بتواند دوباره موجب شناخت درستر آنها از یکدیگر گردد .
ارد بزرگ

که تو
دلواپس شادمانی من
اگر تو خاطری آسوده نداشته باشی
من هم آسوده خاطر نخواهم بود...
"جبران خلیل جبران"
ممنونم هومن عزيز
ژان مورو :
عشق باید پا در میانی کند
تا آدم احساس جوانی کند
می گوید:
پیری شما را از عشق دور نمی کند
ولی عشق ، پیری را از شما دور می کند!
عشق باید پا در میانی کند
تا آدم احساس جوانی کند
می گوید:
پیری شما را از عشق دور نمی کند
ولی عشق ، پیری را از شما دور می کند!

به محض آنكه به دنيا مي آييم بازگشتمان آغاز مي شود آنگاه كه راهي مي شويم بي درنگ باز مي گرديم ما در هر لحظه مي ميريم و در هر لحظه به دنيا مي آييم
نيكوس كازانتزاكيس
می کنید، مطمئن باشید که یکی برای
دیدن شما لحظه شماری می کند
شکسپیر