داستان هاي كوتاه طنز discussion

18 views
دستنوشته های شما > کباب درباری

Comments Showing 1-3 of 3 (3 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Aria (new)

Aria (ariajasor) | 55 comments مادر : گوشت چرخ کرده گرفتم بخوابونم تو پیاز کباب کنی خواهر کوچیکت بخوره ، دکتر گفته باید گوشت و مرغ بیشتر بخوره

پسر : به روی چشم ، شما زحمت نکش ، خودم ردیفش میکنم

مادر : به جای این کانال های ماهواره بزن یه اذان گوش بدم ،سرم از صدای این خارجی ها ترکید

پسر : اینکه ایرانیه ، فارسی حرف میزنه

مادر : حالا هرچی ، ایرانی که خارجه چه فرقی میکنه ، بیاد اینجا یه کیلو گوشت بخره ، نطقش کور میشه

پسر : شما خودت رو ناراحت نکن ، دیگه با خیال راحت میتونی از ورزش صبحگاهی تا نیمه شب شرعی از صدا و سیمای عزیز لذت ببری

مادر : یعنی میخوای بگی که دیگه دل کندی از این کانال های ماهواره

پسر : دل هم نکنم دیگه نمیشه دید ، روش پارازیت انداختن ، هیچ جهتی نشون نمیده

مادر : خدا خیرشون بده ، یه کار خوب کردن

پسر : آخه مادر من میدونی پارازیت با قدرت بالا و فرکانس بالای یک گیگا هرتز چه لطمه هایی میتونه به مردم بزنه
نزدیک فرستنده این پارازیت گوشت بذاری کباب میشه

مادر : اینقدر داستان نگو ، به جای این حرف ها پاشو این دو سیخ گوشت چرخ کرده رو ببر کباب کن ، خواهرت بخوره جون بگیره


message 2: by hasti (new)

hasti | 42 comments جالب بود
منون


message 3: by Ramin_lion (new)

Ramin_lion | 89 comments Mod
سپاس


back to top