داستان هاي كوتاه طنز discussion

دیروز که خواستم از میدان آزادی رد بشم ، نشد که زیر تندیس عبور کنم ، نقاشان مشغول رنگ کردن تندیس بودند هرچند که هنوز هم کلمات را میشد رو بدنه آزادی دید خواستم بلند داد بزنم که آزادی را رنگ نکنید که یکی گفت ماموریم و معذور

این پست و نصفه باز گذاشته بودی
اونو حذف کردم
نظرم و بی سانسور اونور گفتم
اینجا می گم که جالب بود
بیشتر عنوانش طنز بود
تا نوشتتون

:))

آخه تندیس آزادی یه اتفاقاتی براش افتاده که اگر شما هم میدیدی از رنگ کردن اش و تلاش مذبوحانه ایی که برای مخفی کردن نوشته های مردم صورت میگرفت خنده ات میکرفت

Aria wrote: "آخه تندیس آزادی یه اتفاقاتی براش افتاده که اگر شما هم میدیدی از رنگ کردن اش و تلاش مذبوحانه ایی که برای مخفی کردن نوشته های مردم صورت میگرفت خنده ات میکرفت"

آها پس طنزش دیداریه

:))

آخه توصیف میکردم بعدا میگفتین این که شد سیاسی
:D

من هم نياز به رنگ شدن دارم
ذهنم پر از شعارهاي خطرناك شده

Medad Rangi wrote: "من هم نياز به رنگ شدن دارم
ذهنم پر از شعارهاي خطرناك شده"

اینجوری باشه باید
خیلیا رو رنگ کنیم
زحمتش میوفته پا خودت
مداد رنگی جونم

البته یه جایی هم هست که بعضی ها میان شعار مینویسن
کسی هم رنگ نمیکنه :D

Aria wrote: "البته یه جایی هم هست که بعضی ها میان شعار مینویسن
کسی هم رنگ نمیکنه :D"

ممنون از اینکه
اصلا مستقیم حرف نمی زنی:)

چه رنگي بزنم كه معني شعاري نده؟

Medad Rangi wrote: "چه رنگي بزنم كه معني شعاري نده؟"

والا چی بگم گلم
با زردی روی ما
یا سرخی خون جوانانمون
موافقی؟

من رنگ ندارم
اما سايه ام كه از كوچه ها مي گذرد
كسي به من شليك مي كند

آریا جان
باز هم مطلبت را مستقیم بیان کرده ای
طوری که حال و هوای طنز را هم از خود دور می کند
صرف مطلب را خواننده متوجه می شود
و به نکته ی طنزش هم پی می برد
اما اثر عمیقی از خود به جا نمی گذارد
چراکه آنطور که باید پرداخته نشده است

اگر بیشتر حوصله به خرج بدهی ،
همین موضوع می تواند دستمایه ی یک نوشته ی طنز کوتاه یا بلند باشد


ممنون از حضور فعالت

hasti wrote: "آریا جان
باز هم مطلبت را مستقیم بیان کرده ای
طوری که حال و هوای طنز را هم از خود دور می کند
صرف مطلب را خواننده متوجه می شود
و به نکته ی طنزش هم پی می برد
اما اثر عمیقی از خود به جا نمی گذارد
چرا..."

هستی عزیز
شما این زحمت رو بکشید ، بضاعتم این بود
هیچ وقت برای آموختن دیر نیست

مطمئنم تو که اینقدر نگاه نکته سنجی داری
می توانی سوژه هایت را هم بهتر و پخته تر
به معرض دید بگذاری
این کار فقط از نگاه نقاد گر خودت ساخته است و بس

هیچ وقت برای شروع کردن دیر نیست دوست من

در مورد این یک سوژه خاص نهایت کاری بود
که از من بر می اومد

در مورد نگاه نکته سنج هم نظر لطفته
ولی حتما شما نکته بهتری رو دیدی یا نحوه بیان دیگه ایی
به ذهنت رسیده برای همین گفتم که بیان کنی تا منم یاد بگیرم که نحوه برخورد غیر مستقیم در بیان چنین سوژه ایی چطور میتونه باشه