گويند سالي حاتم طايي در سفر بودي كه ناگاه قريه اي در مقابل چشمانش رخ نمود.پس مركب به آن سو تاخت .بر مردم آن قريه داخل شد ومهرباني ها نمود وبنا هاساخت.از آن ميان مكتب خانه اي بود سوره نام كه جمعي هنر دوست در آن گرد هم آمدند وعجايب آفريدند كه روزگار به چشم نديده بود
سال ها رفت و مكتب از رونق بيافتاد.تخته آوردند كه بردر بكوبند.از غيب ندا رسيد:اندكي صبر.جمعي هستند كه هنوز انگشتانشان رقمي بر دفتر هنر نزده.پس دست نگاه داشتند تا عالمي از قلم ايشان بهره مند گردد
اما در اين ميان گاه تلي از ميخ وتخته بر در سراي به چشم مي خورد وگاه نجوايي از پچ پچ شاگردكان به گوش همي رسيد:كه عن قريب در گشوده خواهد شدو جمعي جديد الورود به مكتب فرود همي آيند.وگه گاه از كارشناسي ارشد نيز سخني بود . وآنچه زمزمه ميشد همه از كرامات ديوارهاي مكتب بود وجمعي در حيرت از چنين گوش هايي
چندي يكبار بزرگ مكتب جيره اي به شاگردكان مي داد.چون در حديث است كه:تا دهان كودك بجنبد بهانه گيري نكند و گاه جيره اي كه ميرسيد نشاني را اشتباه آمده بود.به جاي زباله داني هاي اطراف شهر از قضا سر از مكتب خانه در آورده بود.واما بي گناه شاگردان گرسنه كه بوي غذا هوش از سرشان برده بود.و آنچه پس از تناول بر سر ايشان آمد بماند كه نگفتن بهتر است
سخن كوتاه كنم كه صداي ميخ وتخته گوش نواز است وديگر بار حاتم از اينجا نخواهد گذشت
مكتب خانه/نشريه داخلي موسسه آمزش عالي سوره/زمستان 84 پروارستمي
آن قريه داخل شد ومهرباني ها نمود وبنا هاساخت.از آن
ميان مكتب خانه اي بود سوره نام كه جمعي هنر دوست در آن گرد هم آمدند وعجايب آفريدند كه روزگار به چشم نديده بود
سال ها رفت و مكتب از رونق بيافتاد.تخته آوردند كه بردر بكوبند.از غيب ندا رسيد:اندكي صبر.جمعي هستند كه هنوز انگشتانشان رقمي بر دفتر هنر نزده.پس دست نگاه داشتند تا عالمي از قلم ايشان بهره مند گردد
اما در اين ميان گاه تلي از ميخ وتخته بر در سراي به چشم مي خورد وگاه نجوايي از پچ پچ شاگردكان به گوش همي رسيد:كه عن قريب در گشوده خواهد شدو جمعي جديد الورود به مكتب فرود همي آيند.وگه گاه از كارشناسي ارشد نيز سخني بود . وآنچه زمزمه ميشد همه از كرامات ديوارهاي مكتب بود وجمعي در حيرت از چنين گوش هايي
چندي يكبار بزرگ مكتب جيره اي به شاگردكان مي داد.چون در حديث است كه:تا دهان كودك بجنبد بهانه گيري نكند
و گاه جيره اي كه ميرسيد نشاني را اشتباه آمده بود.به جاي زباله داني هاي اطراف شهر از قضا سر از مكتب خانه در آورده بود.واما بي گناه شاگردان گرسنه كه بوي غذا هوش از سرشان برده بود.و آنچه پس از تناول بر سر ايشان آمد بماند كه نگفتن بهتر است
سخن كوتاه كنم كه صداي ميخ وتخته گوش نواز است وديگر بار حاتم از اينجا نخواهد گذشت
مكتب خانه/نشريه داخلي موسسه آمزش عالي سوره/زمستان 84
پروارستمي