Dandelion - قاصدک discussion

47 views
جملات عاشقانه > خد ا ح ا ف ظ

Comments Showing 1-8 of 8 (8 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 250 comments سلام، خداحافظ


message 2: by (setareh).ساینا (last edited Nov 29, 2009 01:01AM) (new)

(setareh).ساینا ستاره (sainaahmadigmailcom) | 687 comments وداعت ٬ مثل ريزش ناگهانی سبزترين برگ ٬

برای رد ادعای شوم فصلی که گمان می‌کند

آغاز بهار دلکش زندگی است


message 3: by Emad (new)

Emad | 4 comments محسن عزیز ...
شاید نمیداند چرا گفتی خداحافظ
شیطان را نشاید گفت انسان را خداحافظ
اعتیاد ز استمرار لفظش را نباشد این خداحافظ
حفاظت خاصه مربوط حق باشد... خداحافظ


message 4: by Farhad Taheri (new)

Farhad Taheri (FarhadTaheri) خداحافظ ای ابر بارونی عشق
خداحافظ ای آسمون سحرگاه
خداحافظ ای آشنای قدیمی
خداحافظ ای لحظه های رسیدن
خداحافظ ای یار خوب و صمیمی
سلام ای بریدن از احساس بودن


message 5: by Emad (new)

Emad | 4 comments خداحافظ پرده نشین محفوظ گریه ها
خداحافظ عزیز بوسه های معصوم هفت سالگی
خداحافظ ... گلم
خوبم
خواهرم
خلاصه هر چه همین هوای همیشه اسمت
خداحافظ ای خواهر بی دلیل رفتن ها
خداحافظ

سید علی صالحی


message 6: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 250 comments محسن، باز خواندم و لذّت بردم. خدافظ


message 7: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 250 comments شما بیشتر. خدافظ


(setareh).ساینا ستاره (sainaahmadigmailcom) | 687 comments شعری نمانده در خیال

احساس آغازش تو باش

نقشی نمانده در دلم

نقاش دل سپرده باش

شعری نمانده جان من

دست خیالم را بگیر

چیزی نمانده تا قرار

آن حرف آخر را بگو

چیزی نمانده تا قطار

سوت سفر را سر کشد

تو با منی یا با سفر

یک لحظه ای در من نگر

چیزی نمانده تا وصال

یک قدمی هم تا فصال

گر بروی جانم رود

بی من نرو، جان و تنم

شعری نمانده در خیال

حتی برای یک مزار

قلبم شکست...

سوت قطار،و جاده و جنایت

رفتی و رفت...هر آنچه بود

اینک منم مترسکی خشکیده پا

می نگرم با چشم تر به انتها

از پشت سر بادی وزید

بوی تو را در من دمید

دستی چه گرم بر شانه ام

زمزه ای کرد زنده ام

من آمدم بار دگر

یک لحظه ای بی تو شدم

یک عمر آمد خاطرم

چیزی نمانده تا وصال

این هم وصال این هم وصال


back to top