انجمن شعر discussion
ترجمه شعر
>
سیلویا پلات
date
newest »
newest »
شروع خيلي خوبي داشتي
كلمات خوبي انتخاب كردي
آخرش رو خوب تموم نكردي اما...
" كزان نتوان پياده شد" اين سطر با هيچ جاي شعرت هم خوني نداشت. ترجمه هم رواني خودش رو يه مرتبه از دست ميده
ممنون واقعا
شعر قشنگي بود و خوب هم كار كردي
كلمات خوبي انتخاب كردي
آخرش رو خوب تموم نكردي اما...
" كزان نتوان پياده شد" اين سطر با هيچ جاي شعرت هم خوني نداشت. ترجمه هم رواني خودش رو يه مرتبه از دست ميده
ممنون واقعا
شعر قشنگي بود و خوب هم كار كردي
سلام .
از سیلویا پلات شعر زیاد خوانه ام . البته یادم نیست که این شعر را خوانده ام یا نه .
راستش من هم با آزاده موافقم . پایان شعرت نیاز به زبان و بیان بهتری دارد .
حیف است بیشتر رویش کار کن .
از سیلویا پلات شعر زیاد خوانه ام . البته یادم نیست که این شعر را خوانده ام یا نه .
راستش من هم با آزاده موافقم . پایان شعرت نیاز به زبان و بیان بهتری دارد .
حیف است بیشتر رویش کار کن .
سلام! اول پیشنهاد میکنم ترجمه های پگاه احمدی از سیلویا پلات رو بخونیدبعد چندین نکته به ذهنم رسید که به بعضی ها اشاره میکنم
purse
در اینجا کیف زنانه ست ونه همیان!!
در آخر شعر شاعر میگه یک پاکت سیب خورده ام شما به خوردن اشاره ای نکرده اید
در آخر شعر ایهامی وجود دارد که هم میگوید قطار آماده
حرکت و هم به نوعی میگوید که سیب ها غذایی بودند که در قطار سرو میشد اما تصور نمیکنم به قطار پر اشاره کرده
باشد. لطفا دیکشنری آکسفورد را نگاه کنید.
در مورد هندوانه بهتر بود میگفتید بین دو پیچک قل میخورد.
گرده نان بزرگ باید گفته میشد گرده بزرگ نان بزرگی صفت گرده است و نه نان
timber
همان الوار است و نه کنده
yeasty
به معنی مخمر است یا به عبارتی نانی که مخمرش ور می آید
اگر نگاهی به فرهنگ اصطلاحات بیاندازید
in calf
یعنی بار دار و نه گاو با گوساله اش.
انتقال مفهوم از انتقال کلمه در شعر مهم تر است اما نوع ترجمه تحت الفظی که در اینجا به کار رفته مفهوم را دیر یاب میکند.
آقا مسلم عزيزسلام وخسته نباشيد
من هم با چند نكته كه شما گفتيد موافقم
از جمله ناني كه مخمرش ور مي آيد و ديگر اينكه شاعر از خودن يك پاكت سيب مي گويد كه ايشان هيچ اشاره اي نكردند
.
.
.
طاهاي عزيز ممنونم و موفق باشيد :)
منتظر شعرهاي بعدي هستيم
Taha wrote: "این ترجمه از بنده نبود
مترجمش رو هم نمی دونم کیه
قبلن یادداشت کرده بودم"
اونوقت اين يادداشتي كه مي فرماييد كجاست؟
مترجمش رو هم نمی دونم کیه
قبلن یادداشت کرده بودم"
اونوقت اين يادداشتي كه مي فرماييد كجاست؟





در 9 هجا:
يك فيل، يا يك خانة سترگ
يك هندوانه
سيار
بين دو پيچك
يك ميوة قرمز،
يك توپ
يا يك كندة مرغوب!
يك گِردة نان بزرگ
با ظاهري ورآمده.
يا پولهايي نو
در همياني حجيم
من يك سري ابزار هستم
يك چوببست
يا يك گاو با گوسالهاش
يك خورجين
از سيبهاي كال
يا يك قطار پُر
كزان نتوان پياده شد.
Metaphors by Sylvia Plath
I'm a riddle in nine syllables.
An elephant, a ponderous house,
A melon strolling on two tendrils.
O red fruit, ivory, fine timbers!
This loaf's big with its yeasty rising.
Money's -minted in this fat purse.
I'm a means, a stage, a cow in calf.
I've eaten a bag of green apples,
Boarded the train there's no getting off.