حسین حاج فرج دبّاغ (زادهٔ ۱۳۲۴) با نام مستعار عبدالکریم سروش، اندیشمند دینی، متکلم (وی نظریات خودش را کلام جدید مینامد و مرام کلامی خود را نو معتزلی)، فیلسوف، شاعر و مترجم ایرانی است. وی در نزد هواداران به دکتر سروش معروف است. او از سال ۱۳۷۸ به تدریس در دانشگاههایی مانند دانشگاه هارواردو دانشگاه پرینستون (۱۳۸۱-۱۳۸۰) مشغول بودهاست. هم در سپتامبر ۲۰۰۷ در کنفرانس جهانی مولوی که به مدت سه روز در دانشگاه مریلند برگزار شد سخنرانی نمودهاست.
زندگینامه عبدالکریم سروش در سال ۱۳۲۴ در شهر تهران به دنیا آمد. تحصیلات متوسطهٔ خود را در دبیرستان علوی گذراند و سپس در دانشگاه تهران به تحصیل در رشتهٔ داروسازی پرداخت. وی در اوایل دهه ۵۰ شمسی عازم لندن شده و همراه با ادامه تحصیل در رشته شیمی تجزیه به مطالعه فلسفه غرب پرداخته، و به نمایندگی از آیتالله بهشتی به فعالیت در مراکز اسلامی شیعیان در لندن از جمله مرکز «امام باره» (بعد از انقلاب توسط دولت ایران خریداری شده و به کانون توحید تغییر نام داد) پرداخت. عبدالکریم سروش در هنگام اقامت در انگلستان در رشته کارشناسی ارشد شیمی تحلیلی در دانشگاه لندن و سپس کالج چلسی در تاریخ و فلسفهُ علم مطالعه کرد در سالهای آخر حکومت پهلوی بود که کتاب «تضاد دیالکتیکی» وی به تالیف در آمد. این کتاب حاشیه تحسین آمیز مرتضی مطهری را در پی داشت و محمد علی رجایی پیرامون آن گفت :«کتاب تو در زندان به ما رسید و آبی بود که روی بسیاری از آتشها ریخت و بچههای مسلمان را به سلاح تازهای مسلح کرد.»این کتاب دستمایهای علمی و آکادمیک برای مقابله با ادعاهای ماتریالیستها در زندان شد و جریان مباحثات اعتقادی را به نفع مذهبیون تغییر داد. خصوصا که در همان ایام سازمانهایی همچون مجاهدین خلق با تغییر ایدئولوژیک عدهای اعضا و گرایش به مارکسیسم روبرو شده بودند. سروش کتاب دیگری نیز با عنوان«نهاد نا آرام جهان» در باب نظریه حرکت جوهری ملاصدرا تالیف کرد که به پیشنهاد مرتضی مطهری توسط رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خمینی مورد مطالعه واقع شد و مورد تحسین و تایید او قرار گرفت عبدالکریم سروش پس از ملاقات رو در رو با روح الله خمینی در پاریس آماده بازگشت به ایران شد و این امر پس از پیروزی انقلاب به وقوع پیوست. پس از آن بود که ایشان طی چند دور مباحثات ایدئولوژیک به همراه آیت الله مصباح یزدی در صدا و سیما به مباحثه با نمایندگان گروههای سیاسی چپ ایران مانند احسان طبری و فرخ نگهدار پرداخت. در این بین بود که با معرفی بهشتی و تایید روح الله خمینی به عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی درآمد.
سروش فلسفه علم و فلسفه تاریخ را در دانشگاه تهران، دانشگاه بینالمللی قزوین، دانشگاه مشهد، دانشگاه شیراز، دانشگاه تربیت مدرس و موسساتی چون انجمن حکمت و فلسفه تدریس کردهاست. اندیشه عبدالکریم سروش در طی سالهای فعالیت فکری خود همواره کوشیدهاست تا با ارائه دادن تاویلی جدید از اسلام آن را برای انسان امروز قابل فهم کند.این تاویل بهویژه در مقابل تاویلهای رسمی حکومتی و بنیادگرایانه از اسلام قرار میگیرد.وی با مطرح کردن تئوری «قبض و بسط تئوریک شریعت» پا را از تاویل بیرون نهاده و مدعی میشود دین فی حد ذاته از همین تفاوت تاویلها تشکیل میشود و ما همواره با فهمی از دین مواجهیم نه با دین به عنوان شی فی نفسه.
موضوعات مورد علاقه عبدالکریم سروش فلسفه علم، فلسفه مذهب، سیستمهای فلسفی و فلسفه مقایسهای و علم کلام (با نگرشی جدید) هستند.
کتاب «از بازرگان تا سروش»، نوشته فروغ جهانبخش، به تحلیل بخشی از حرکت نواندیشی دینی در ایران میپردازد و با بررسی اندیشههای عبدالکریم سروش پایان مییابد. (کتاب الکترونیکی) عبدالکریم سروش نوع بهره وری مردمان از دین را در غالب سه گونهٔ کلی تقسیم بندی مینماید: دینداری مصلحت اندیشانه، دینداری معرفت اندیشانه و دینداری تجربت اندیشانه.
نوع نخست خود به دو گونهٔ عالمانه و عوامانه تقسیم میگردد. از دید وی دینداری مصلحت اندیشانه به معنی اینست که شخص دیندار از دین برای دستیابی به فایدهای سود برد، حال این سود میتواند دنیوی و نازل باشد (عوامانه) و یا اخلاقی، معنوی و حتی اخروی(وی امام محمد غزالی و شریعتی را دیندارانی غالبا مصلحت اندیش از نوع عالمانه میداند).
در دینداری معرفت اندیشانه دیندار بدون توجه به هر نوع مصلحتی، تنها بر روی شناخت صحیح دین متمرکز میگردد.نمونهای بارز از این نوع دینداری از دید وی مرحوم علامه طباطبایی است. نوع سوم دینداری که دینداری تجریت اندیش است، در واقع دینداری عرفا، انبیا و اولیاست. به این نکته باید توجه داشت که اصطلاح تجربهٔ دینی در قاموس سروش تنها شامل تجربیات عارفانه و شهودی از دین است و نه هر نوع تجربهای.نمونهٔ بارز این نوع دینداری، مولانا جلال الدین محمد بلخی پس از ملاقات شمس است. این تقسیم بندی بر اساس رفتار غالب افراد صورت میگیرد و هیچکس تماما و فقط در غالب یکی از این انواع قرار نمیگیرد. وی وجود این هر سه نوع دینداری را طبیعی میداند اما برای هر یک نیز آفاتی بر میشمرد.
سروش و انقلاب فرهنگی انتقادات برخی از مراجع شیعه عبدالکریم سروش را مورد انتقاد قرار دادهاند. آیتالله ناصر مکارم شیرازی با انتقاد شدید از برخی از دیدگاههای ایشان دربارهٔ قرآن، از ایشان خواستهاست تا توبه کند. آیت الله جعفر سبحانی نیز نامهای در انتقاد از وی منتشر ساخت. پاسخ سروش آغازگر مباحثی میان طرفین در باب قرآن شد.
زندگینامه
عبدالکریم سروش در سال ۱۳۲۴ در شهر تهران به دنیا آمد. تحصیلات متوسطهٔ خود را در دبیرستان علوی گذراند و سپس در دانشگاه تهران به تحصیل در رشتهٔ داروسازی پرداخت. وی در اوایل دهه ۵۰ شمسی عازم لندن شده و همراه با ادامه تحصیل در رشته شیمی تجزیه به مطالعه فلسفه غرب پرداخته، و به نمایندگی از آیتالله بهشتی به فعالیت در مراکز اسلامی شیعیان در لندن از جمله مرکز «امام باره» (بعد از انقلاب توسط دولت ایران خریداری شده و به کانون توحید تغییر نام داد) پرداخت. عبدالکریم سروش در هنگام اقامت در انگلستان در رشته کارشناسی ارشد شیمی تحلیلی در دانشگاه لندن و سپس کالج چلسی در تاریخ و فلسفهُ علم مطالعه کرد
در سالهای آخر حکومت پهلوی بود که کتاب «تضاد دیالکتیکی» وی به تالیف در آمد. این کتاب حاشیه تحسین آمیز مرتضی مطهری را در پی داشت و محمد علی رجایی پیرامون آن گفت :«کتاب تو در زندان به ما رسید و آبی بود که روی بسیاری از آتشها ریخت و بچههای مسلمان را به سلاح تازهای مسلح کرد.»این کتاب دستمایهای علمی و آکادمیک برای مقابله با ادعاهای ماتریالیستها در زندان شد و جریان مباحثات اعتقادی را به نفع مذهبیون تغییر داد. خصوصا که در همان ایام سازمانهایی همچون مجاهدین خلق با تغییر ایدئولوژیک عدهای اعضا و گرایش به مارکسیسم روبرو شده بودند. سروش کتاب دیگری نیز با عنوان«نهاد نا آرام جهان» در باب نظریه حرکت جوهری ملاصدرا تالیف کرد که به پیشنهاد مرتضی مطهری توسط رهبر انقلاب اسلامی ایران آیت الله خمینی مورد مطالعه واقع شد و مورد تحسین و تایید او قرار گرفت عبدالکریم سروش پس از ملاقات رو در رو با روح الله خمینی در پاریس آماده بازگشت به ایران شد و این امر پس از پیروزی انقلاب به وقوع پیوست. پس از آن بود که ایشان طی چند دور مباحثات ایدئولوژیک به همراه آیت الله مصباح یزدی در صدا و سیما به مباحثه با نمایندگان گروههای سیاسی چپ ایران مانند احسان طبری و فرخ نگهدار پرداخت. در این بین بود که با معرفی بهشتی و تایید روح الله خمینی به عضویت در ستاد انقلاب فرهنگی درآمد.
سروش فلسفه علم و فلسفه تاریخ را در دانشگاه تهران، دانشگاه بینالمللی قزوین، دانشگاه مشهد، دانشگاه شیراز، دانشگاه تربیت مدرس و موسساتی چون انجمن حکمت و فلسفه تدریس کردهاست.
اندیشه
عبدالکریم سروش در طی سالهای فعالیت فکری خود همواره کوشیدهاست تا با ارائه دادن تاویلی جدید از اسلام آن را برای انسان امروز قابل فهم کند.این تاویل بهویژه در مقابل تاویلهای رسمی حکومتی و بنیادگرایانه از اسلام قرار میگیرد.وی با مطرح کردن تئوری «قبض و بسط تئوریک شریعت» پا را از تاویل بیرون نهاده و مدعی میشود دین فی حد ذاته از همین تفاوت تاویلها تشکیل میشود و ما همواره با فهمی از دین مواجهیم نه با دین به عنوان شی فی نفسه.
موضوعات مورد علاقه عبدالکریم سروش فلسفه علم، فلسفه مذهب، سیستمهای فلسفی و فلسفه مقایسهای و علم کلام (با نگرشی جدید) هستند.
کتاب «از بازرگان تا سروش»، نوشته فروغ جهانبخش، به تحلیل بخشی از حرکت نواندیشی دینی در ایران میپردازد و با بررسی اندیشههای عبدالکریم سروش پایان مییابد. (کتاب الکترونیکی) عبدالکریم سروش نوع بهره وری مردمان از دین را در غالب سه گونهٔ کلی تقسیم بندی مینماید: دینداری مصلحت اندیشانه، دینداری معرفت اندیشانه و دینداری تجربت اندیشانه.
نوع نخست خود به دو گونهٔ عالمانه و عوامانه تقسیم میگردد. از دید وی دینداری مصلحت اندیشانه به معنی اینست که شخص دیندار از دین برای دستیابی به فایدهای سود برد، حال این سود میتواند دنیوی و نازل باشد (عوامانه) و یا اخلاقی، معنوی و حتی اخروی(وی امام محمد غزالی و شریعتی را دیندارانی غالبا مصلحت اندیش از نوع عالمانه میداند).
در دینداری معرفت اندیشانه دیندار بدون توجه به هر نوع مصلحتی، تنها بر روی شناخت صحیح دین متمرکز میگردد.نمونهای بارز از این نوع دینداری از دید وی مرحوم علامه طباطبایی است. نوع سوم دینداری که دینداری تجریت اندیش است، در واقع دینداری عرفا، انبیا و اولیاست. به این نکته باید توجه داشت که اصطلاح تجربهٔ دینی در قاموس سروش تنها شامل تجربیات عارفانه و شهودی از دین است و نه هر نوع تجربهای.نمونهٔ بارز این نوع دینداری، مولانا جلال الدین محمد بلخی پس از ملاقات شمس است. این تقسیم بندی بر اساس رفتار غالب افراد صورت میگیرد و هیچکس تماما و فقط در غالب یکی از این انواع قرار نمیگیرد. وی وجود این هر سه نوع دینداری را طبیعی میداند اما برای هر یک نیز آفاتی بر میشمرد.
سروش و انقلاب فرهنگی
انتقادات
برخی از مراجع شیعه عبدالکریم سروش را مورد انتقاد قرار دادهاند. آیتالله ناصر مکارم شیرازی با انتقاد شدید از برخی از دیدگاههای ایشان دربارهٔ قرآن، از ایشان خواستهاست تا توبه کند. آیت الله جعفر سبحانی نیز نامهای در انتقاد از وی منتشر ساخت. پاسخ سروش آغازگر مباحثی میان طرفین در باب قرآن شد.