Dandelion - قاصدک discussion

13 views

Comments Showing 1-3 of 3 (3 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by محسن (last edited Jan 26, 2010 04:04AM) (new)

محسن امینی کافی (mohsenkafi) | 26 comments هوای بعد از نم باران
آفتاب نرم زمستان
فارق از هر خیال نشسته با یار
سیگار در دست و دو تی تاب
و در توالی یار سیگار تی تاب چای
تو باز هم حریص نشسته ای و آرزو می کنی می کنی ای کاش این توالی را می شد یک جا انجام داد
من را نگران می کند که مبادا این حرص ها کار دستمان بدهد!
بی خیال می شویم با هم نگران! نگران نگران نگران آن دور دست مبهم


(setareh).ساینا ستاره (sainaahmadigmailcom) | 687 comments می‌نویسم، چون می‌دانم هیچ گاه نوشته‌هایم را نمی‌خوانی، حرف نمی‌زنم، چون می‌دانم هیچ گاه حرف‌هایم را نمی‌فهمی، نگاهت نمی‌کنم، چون تو اصلا نگاهم را نمی‌بینی، صدایت نمی‌زنم، زیرا اشک‌های من برای تو بی‌فایده است، فقط می‌خندم، چون تو در هر صورت می‌گویی من دیوانه‌ام
نگرانم،نگران
..!!!


message 3: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments حس خوبي ازنوشته ات گرفتم
مثل يه خاطره توي پس توي ذهنمه انگار


back to top