Dandelion - قاصدک discussion
دل نوشته كوتاه
>
قاصدك
date
newest »


و تپشهای دلش رو به زوالست هم اکنون و فراق
قاصدک می داند که چرا رنگ طراوت آبی ست.
قاصدک می داند که دلش نرم تر از آنست که دلبسته شود
قاصدک می اندیشد که عجب مردم بی رحمی
با نفس هاشان هم من بیچاره بی حامی را
به دل باد خزان، می فرستند روان
بر قاصدک ها خرده مگیرید
قاصدک ها را هیچ انتظاری برای ماندن نیست
قاصدک ها را هیچ انتظاری برای عاشق شدن نیست
قاصدک ها را نتوان در بند کرد
آنکه با باد است بر باد خواهد بود
آنکه بر باد است عاشق نخواهد بود
بر قاصدک ها دل مبندید
که کاری بس عبث و بیهوده است
....