Dandelion - قاصدک discussion

16 views

Comments Showing 1-12 of 12 (12 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments هزار پنجره باز است
انگشت‌ها می‌دوند روی دکمه‌ها
سمت عکس‌های منتظر
صدای قدم‌ها قطع نمی‌شود

به صفحه کلید نگاه می کنم
هیچ حرفی ندارم
پنجره‌ی تو بسته است

۱۵ دی ۸۸
سارا محمدی اردهالی


message 2: by [deleted user] (new)

آي!
باز كن پنجره ،باز آمده ام
من پس از رفتن ها ، رفتن ها
با چه شور و چه شتاب
در دلم شوق تو ،اكنون به نياز آمده ام
...

من اگر سوي تو بر مي گردم
دست من خالي نيست
كاروان هاي محبت با خويش
ارمغان آوردم
من به هنگام شكوفايي گل ها در دشت
باز بر خواهم گشت
تو به من مي خندي
من صدا مي زنم:
آي!
باز كن پنجره را!
پنجره را مي بندي


(setareh).ساینا ستاره (sainaahmadigmailcom) | 687 comments چه بگويم؟
پنجره تو بسته است
..!!!


message 4: by [deleted user] (new)

:(


message 5: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments ايمان
چرا ناراحت
لبخند بزن



message 6: by [deleted user] (new)

به قول ساينا چه بگويم سعيده جان؟
پنجره بستست


message 7: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments ايمان جان
گاهي بسته بودن پنجره خوبه
چون پششت چيزهايي هست كه بعدها خواهيم ديد كه بهتر بود بسته بمونه
گرچه دردناكه
گرچه عذاب آوره
اما
.
..
.



message 8: by [deleted user] (new)

حق داري سعيده جان.گاهي اوقات خوبيها خيلي دردناكن

من بسیار گریسته ام
هنگامی که آسمان ابری است
مرا نیت آن است
که از خانه بدون چتر بیرون باشم
من بسیار زیسته ام
اما کنون مراد من است
که از این پنجره برای باری
جهان را آغشته به شکوفه های گیلاس بی هراس
بی محابا ببینم

احمدرضا احمدی



message 9: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments :)
پس بي محابا ببين


message 10: by [deleted user] (new)

:)


message 11: by Saeedeh (new)

Saeedeh mosavi | 268 comments حالا شد
:)


message 12: by (setareh).ساینا (last edited Feb 01, 2010 11:39PM) (new)

(setareh).ساینا ستاره (sainaahmadigmailcom) | 687 comments دهقان فداکار پیر شد..
چوپان دروغگو حالا عزیز شده..
شنگول و منگول گرگ شدن..
کوکب خانوم حوصله ی مهمون نداره..
کبری تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه تا بتونه شوهر پیدا کنه..
آرش کمانگیر معتاد شده..
شیرین فرهاد و پیچونده و با بهرام رفیق شده..
رستم رخش و فروخته و تو مترو کیف قاپی میکنه........
راستی چی به سر ما اومده؟؟؟؟

...!!!


back to top