انجمن شعر discussion

116 views
شعر و شاعر > فریباشش بلوکی- زنی را می شناسم من

Comments Showing 1-13 of 13 (13 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

طیبه تیموری | 180 comments زنی را می شناسم من
که شوق بال و پر دارد
ولی از بس که پُر شور است
دو صد بیم از سفر دارد

زنی را می شناسم من
که در یک گوشه ی خانه
میان شستن و پختن
درون آشپزخانه
سرود عشق می خواند
نگاهش ساده و تنهاست
صدایش خسته و محزون
امیدش در ته فرداست

زنی را می شناسم من
که می گوید پشیمان است
چرا دل را به او بسته
کجا او لایق آنست؟

زنی هم زیر لب گوید
گریزانم از این خانه
ولی از خود چنین پرسد
چه کس موهای طفلم را
پس از من می زند شانه؟

زنی آبستن درد است
زنی نوزاد غم دارد
زنی می گرید و گوید
به سینه شیر کم دارد

زنی با تار تنهایی
لباس تور می بافد

زنی در کنج تاریکی
نماز نور می خواند

زنی خو کرده با زنجیر
زنی مانوس با زندان
تمام سهم او اینست:
نگاه سرد زندانبان!

زنی را می شناسم من
که می میرد ز یک تحقیر
ولی آواز می خواند
که این است بازی تقدیر

زنی با فقر می سازد
زنی با اشک می خوابد
زنی با حسرت و حیرت
گناهش را نمی داند

زنی واریس پایش را
زنی درد نهانش را
ز مردم می کند مخفی
که یک باره نگویندش
چه بد بختی چه بد بختی!

زنی را می شناسم من
که شعرش بوی غم دارد
ولی می خندد و گوید
که دنیا پیچ و خم دارد

زنی را می شناسم من
که هر شب کودکانش را
به شعر و قصه می خواند
اگر چه درد جانکاهی
درون سینه اش دارد

زنی می ترسد از رفتن
که او شمعی ست در خانه
اگر بیرون رود از در
چه تاریک است این خانه!

زنی شرمنده از کودک
کنار سفره ی خالی
که ای طفلم بخواب امشب
بخواب آری
و من تکرار خواهم کرد
سرود لایی لالایی

زنی را می شناسم من
که رنگ دامنش زرد است
شب و روزش شده گریه
که او نازای پردرد است!

زنی را می شناسم من
که نای رفتنش رفته
قدم هایش همه خسته
دلش در زیر پاهایش
زند فریاد که: بسه

زنی را می شناسم من
که با شیطان نفس خود
هزاران بار جنگیده
و چون فاتح شده آخر
به بدنامی بد کاران
تمسخر وار خندیده!

زنی آواز می خواند
زنی خاموش می ماند
زنی حتی شبانگاهان
میان کوچه می ماند

زنی در کار چون مرد است
به دستش تاول درد است
ز بس که رنج و غم دارد
فراموشش شده دیگر
جنینی در شکم دارد

زنی در بستر مرگ است
زنی نزدیکی مرگ است
سراغش را که می گیرد؟
نمی دانم، نمی دانم
شبی در بستری کوچک
زنی آهسته می میرد

زنی هم انتقامش را
ز مردی هرزه می گیرد
...زنی را می شناسم من


message 2: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments زیبا بود و سپاس


message 3: by Mahan (new)

Mahan | 121 comments ممنون


message 4: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 379 comments خیلی عالی بود. تا به حال شعری به این غنا در مورد ِ زنان و نگاه ِ واقعی به مشکلات ِ اون ها نخونده بودم. واقعاً ممنون


message 5: by Amin (new)

Amin (gharibehichestan) | 126 comments زیبا و نغز


message 6: by Javad (new)

Javad shir | 1 comments دوست محترم:
این شعر به اشتباه به نام سیمین در اینترنت پرشده است.
شاعر این اثر زیبا فریبا شش بلوکی می باشد.
که در سال83 از مجموعه شعر شبانه به چاپ رسیده است.
امید است با درج صحیح نام شاعر , حق خود را به پدید آورنده این اثر ادا نماییم.

نه سیمین شایسته این است که اثر دیگری به نامش بیان شود و نه ما شایسته آنیم که حقی را از پدید آورنده این اثر زیبا بستانیم.

امیدواریم که کثرت مطلبی نا درست ما را به اشتباه نیاندازد.
-------
شناسنامه کتاب شبانه در فیپا و کتابخانه ملی:
‏سرشناسه : ش‍ش‌ ب‍ل‍وک‍ی‌، ف‍ری‍ب‍ا
‏عنوان و نام پديدآور : ش‍ب‍ان‍ه‌/ ف‍ری‍ب‍ا ش‍ش‌ ب‍ل‍وک‍ی‌
‏مشخصات نشر : ک‍رج‌: ج‍ام‌ گ‍ل‌، ۱۳۸۳.
‏مشخصات ظاهری : ص‌ ۹۳
‏فروست : (س‍ل‍س‍ل‍ه‌ ان‍ت‍ش‍ارات‌ ج‍ام‌ گ‍ل‌؛ ۱۳. ش‍ع‍ر م‍ع‍اص‍ر۱)
‏شابک : ۱۱۰۰۰ری‍ال‌ ؛ ۱۱۰۰۰ری‍ال‌
‏وضعیت فهرست نویسی : ف‍ه‍رس‍ت‍ن‍وی‍س‍ی‌ ق‍ب‍ل‍ی‌
‏موضوع : ش‍ع‍ر ف‍ارس‍ی‌ -- ق‍رن‌ ۱۴
‏رده بندی کنگره : PIR۸۱۲۳‭/ش‌۲ش‌۲ ۱۳۸۳
‏رده بندی دیویی : ۱‮ف‍ا‬۸/۶۲‭ش‌۴۸۵ش‌
‏شماره کتابشناسی ملی : ‭م‌۸۳-۹۰۰۶
-------
با تشکر


message 7: by فریبا (new)

فریبا شش | 4 comments با سلام
دوست محترم این شعر متعلق است به فریبا شش بلوکی از کتاب شبانه به نام زنی را...
که اشتباها به سیمین بهبهانی نسبت داده شده است
http://fariba.sheshboluki.com/shabane...
و نیز در وبسایت شخصی فریبا شش بلوکی در بخش "بیشتر بدانیم" مصاحبه با نشریه ستاره دانایی به این مطلب اشاره گردیده است
لطفا با درج نام صحیح شاعر مرا در این اطلاع رسانی یاری کنید
موفق و موید باشید
فریبا شش بلوکی


message 8: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments من فکر کنم فیلترینگ سبب شده است تا مدادرنگی گرامی دسترسی با این گروه را از دست بدهد. ‏با شناختی که از ایشان دارم شک ندارم که اگر دسترسی داشت حتما نام شاعر را تغییر می داد. ‏


message 9: by فریبا (new)

فریبا شش | 4 comments اگر در فیس بوک یا یاهو امکان دسترسی به ایشان را دارید ممنون خواهم شد که ایشان را مطلع کنید


message 10: by Ashkan (new)

Ashkan Ansari | 395 comments تصور می کنم این افتخار را دارم که با پدیدآورنده این اثر آشنا شده ام. شوربختانه ارتباط مستقیم با ایشان ندارم اما تلاش می کنم تا سخن شما را انتقال دهم. ‏


message 11: by فریبا (new)

فریبا شش | 4 comments واقعا ممنون خواهم شد


message 12: by فریبا (new)

فریبا شش | 4 comments ممنونم
برای دیدن عکس این شعر از کتاب شبانه فریبا شش بلوکی می توانید به لینک زیر مراجعه کنید
http://zanira.sheshboluki.com
از اشکان هم ممنونم و برای همه ی خوانندگان این شعر بهترین آرزوها را دارم


message 13: by Mahyar (new)

Mahyar Mohammadi | 379 comments من این دست اشعار رو دوست ندارم، چرا که مشکلاتی در آن بیان می شه که نه تنها فقط مربوط به زنان نیست، بل که شاملِ تمامِ بشر هم نمی شه. می شه یه جورایی این طور گفت که چنین اشعاری با هدفِ کمک به وضعِ جامعه یا حتّی زنان گفته نمی شه و تنها یه گله مندیِ نامأنوس هست.


back to top