Home
My Books
Browse ▾
Recommendations
Choice Awards
Genres
Giveaways
New Releases
Lists
Explore
News & Interviews
Genres
Art
Biography
Business
Children's
Christian
Classics
Comics
Cookbooks
Ebooks
Fantasy
Fiction
Graphic Novels
Historical Fiction
History
Horror
Memoir
Music
Mystery
Nonfiction
Poetry
Psychology
Romance
Science
Science Fiction
Self Help
Sports
Thriller
Travel
Young Adult
More Genres
Community ▾
Groups
Quotes
Ask the Author
Sign In
Join
Sign up
View profile
Profile
Friends
Groups
Discussions
Comments
Reading Challenge
Kindle Notes & Highlights
Quotes
Favorite genres
Friends’ recommendations
Account settings
Help
Sign out
Home
My Books
Browse ▾
Recommendations
Choice Awards
Genres
Giveaways
New Releases
Lists
Explore
News & Interviews
Genres
Art
Biography
Business
Children's
Christian
Classics
Comics
Cookbooks
Ebooks
Fantasy
Fiction
Graphic Novels
Historical Fiction
History
Horror
Memoir
Music
Mystery
Nonfiction
Poetry
Psychology
Romance
Science
Science Fiction
Self Help
Sports
Thriller
Travel
Young Adult
More Genres
Community ▾
Groups
Quotes
Ask the Author
مشاعره
discussion
24 views
شعر آزاد
> دیدم به خواب حافظ
Comments
Showing 1-5 of 5
(5 new)
post a comment »
date
newest »
message 1:
by
SerA
(new)
Jul 06, 2010 10:14PM
Mod
نیمه شبِ پریشب گشتم دچار کابوس
دیدم به خواب حافظ، توى صف اتوبوس
گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم
گفتم: کجا روانى؟ گفتا: خودم ندانم
گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالي
گفتم: چگونه اى؟ گفت: در بند بىخیالي
گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه داري
گفتا که: مىسرایم شعر سپید بارى
گفتم: ز دولت عشق؟ گفتا که: کودتا شد
گفتم: رقیب؟ گفتا: بدبخت کله پا شد
گفتم: کجاست لیلى، مشغول دلربایى؟
گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایي
گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز
گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز
گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده
گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده
گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟
گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
گفتا: خریده قسطى تلویزیون به جایش
گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره؟
گفتا: شده پرستار یا منشى اداره
گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادي
گفتا: پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادي
گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقي
گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقي
گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد
گفتا: به پست داده، آوُرد یا نیاوُرد؟
گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگي
گفتا که: ادکلن شد در شیشه هاى رنگي
گفتم: سراغ دارى میخانهاى حسابي
گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابى!
reply
|
flag
message 2:
by
سحر
(new)
Jul 23, 2010 12:06PM
لذت بردم
مرسی
reply
|
flag
message 3:
by
Khalid
(new)
May 06, 2016 10:54PM
سلام
reply
|
flag
message 4:
by
Khalid
(new)
May 06, 2016 10:57PM
hello\
reply
|
flag
message 5:
by
Khalid
(new)
May 06, 2016 10:58PM
واقعآ
reply
|
flag
back to top
post a comment »
Add a reference:
Book
Author
Search for a book to add a reference
add:
link
cover
Author:
add:
link
photo
Share
مشاعره
Group Home
Bookshelf
Discussions
Photos
Videos
Send invite
Members
Polls
unread topics
|
mark unread
Welcome back. Just a moment while we sign you in to your Goodreads account.
دیدم به خواب حافظ، توى صف اتوبوس
گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم
گفتم: کجا روانى؟ گفتا: خودم ندانم
گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالي
گفتم: چگونه اى؟ گفت: در بند بىخیالي
گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه داري
گفتا که: مىسرایم شعر سپید بارى
گفتم: ز دولت عشق؟ گفتا که: کودتا شد
گفتم: رقیب؟ گفتا: بدبخت کله پا شد
گفتم: کجاست لیلى، مشغول دلربایى؟
گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایي
گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز
گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز
گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده
گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده
گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟
گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون
گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟
گفتا: خریده قسطى تلویزیون به جایش
گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره؟
گفتا: شده پرستار یا منشى اداره
گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل
گفتا: که دست خود را بردار از سر دل
گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها
گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا
گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادي
گفتا: پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادي
گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقي
گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقي
گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره
گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره
گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد
گفتا: به پست داده، آوُرد یا نیاوُرد؟
گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگي
گفتا که: ادکلن شد در شیشه هاى رنگي
گفتم: سراغ دارى میخانهاى حسابي
گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابى!