اتوبوس discussion

19 views
زنانه > دو روی یک سکه

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by Sara.g (new)

Sara.g | 222 comments Mod
اتوبوس تو ایستگاه نگه داشت و از جمعیتش کاسته شد از دور یه جای خالی برای ایستادن دیدم تو حال و هوای خودم بودم واز فرط خستگی فقط می خواستم هر مانعی رو رد کنم تا فقط به اون جای خالی برسم انقدر غرق در افکارم بودم که نفهمیدم چجوری به دست یه خانم میانسال که جلومو گرفته بود فشار آوردم تا رد شم، با صدای زن به خودم آمدم غرولند کنان سرم فریاد کشید منم که فهمیدم مقصر بودم چیزی نگفتم و رد شدم. کنار جایی که من ایستاده بودم یک صندلی خالی شد و همون زن آمد و آنجا نشست دچار عذاب وجدان شده بودم هیچوقت اینجوری برای به دست آوردن راحتی، دیگران رو کنار نزده بودم. کلی با خودم کلنجار رفتم و بالاخره رو به زن کردم و ازش معذرت خواهی کردم زن قیافش تغییر کرد و با لبخند عذر خواهیمو پذیرفت و یه خورده با هم صحبت کردیم. با اتفاقی که اون روز برام افتاد دیدم چقدر ساده میشه تنها با تغییر یک لحن همه چیز رو عوض کرد و چقدر مشکلات فقط با تغییر یک لحن خود به خود حل میشه.


back to top