عاشقانه ها discussion
    تفاوت عشق ودوست داشتن
    
  
  
					date
						  
						newest »
				
		
						  
						newest »
				
        message 1:
      by
      
          Matin
      
        
          (new)
        
    
    
      Aug 28, 2010 02:24AM
    
    
      عشق از آن واژههایی است كه ابهامات زیادی دارد و تعاریف بسیاری از آن كردهاند. یكی از مباحثی كه با عشق مطرح میشود، بحث دوست داشتن است و برخی این دو را یكی میدانند، ولی به نظر میرسد كه عشق چیزی فراتر و بیشتر از دوست داشتن باشد، چرا كه ما خیلیها را دوست داریم اما عاشق آنها نیستیم و خیلیها هم هستند كه نسبت به آنها كشش داریم ولی لزوما آنها را دوست نداریم و وقتی نیستند برای ما مهم نیست. به همین دلایل میتوانیم بگوییم بین دوست داشتن و عشق تفاوت وجود دارد.
    
          reply
          |
      
      flag
    
  
      به نظر من هم بین عشق و دوست داشتن تفاوت زیادی وجود داره.دوست داشتن آمیخته با منطق و عقل است ولی
عشق سراپا احساسه
یک نوع کشش درونی که هیچ دلیل و منطق مادی براش وجود نداره
عاشقی اینقدر مفهوم والایی داره که به نظر من تنها شایسته خداست
      عشق یک جوشش کور است و پیوندی از سر نابینایی،دوست داشتن پیوندی خودآگاه واز روی بصیرت روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد وهرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند وتا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.
عشق با شناسنامه بی ارتباط نیست،و گذر فصل ها و عبور سال ها بر آن اثر میگذارد
دوست داشتن در ورای سن و زمان و مزاج زندگی میکند.
عشق طوفانی ومتلاطم است،
دوست داشتن آرام و استوار و پروقار وسرشاراز نجابت.
عشق جنون است و جنون چیزی جز خرابی و پریشانی "فهمیدن و اندیشیدن "نیست،
دوست داشتن ،دراوج،از سر حد عقل فراتر میرودو فهمیدن و اندیشیدن را از زمین میکند
و باخود به قله ی بلند اشراق میبرد.
عشق زیبایی های دلخواه را در معشوق می آفریند،
دوست داشتن زیبایی های دلخواه را در دوست می بیند و می یابد.
عشق یک فریب بزرگ و قوی است ، دوست داشتن یک صداقت راستین و صمیمی،بی انتها و مطلق.
عشق در دریا غرق شدن است،
دوست داشتن در دریا شنا کردن.
عشق بینایی را میگیرد،
دوست داشتن بینایی میدهد.
عشق خشن است و شدید و ناپایدار،
دوست داشتن لطیف است و نرم و پایدار.
عشق همواره با شک آلوده است،
دوست داشتن سرا پا یقین است و شک ناپذیر.
ازعشق هرچه بیشتر نوشیم سیراب تر میشویم،
از دوست داشتن هرچه بیشتر ،تشنه تر.
عشق نیرویی است در عاشق ،که او را به معشوق میکشاند،
دوست داشتن جاذبه ای در دوست ، که دوست را به دوست می برد.
عشق تملک معشوق است،
دوست داشتن تشنگی محو شدن در دوست.
عشق معشوق را مجهول و گمنام می خواهد تا در انحصار او بماند،
دوست داشتن دوست را محبوب و عزیز میخواهد ومیخواهد که همه ی دلها آنچه را او از دوست در خود دارد ،داشته باشند.
در عشق رقیب منفور است،
در دوست داشتن است که:“هواداران کویش را چو جان خویشتن دارند”
که حسد شاخصه ی عشق است
عشق معشوق را طعمه ی خویش میبیند
و همواره در اضطراب است که دیگری از چنگش نرباید
و اگر ربود با هردو دشمنی می ورزد و معشوق نیز منفور میگردد
دوست داشتن ایمان است و ایمان یک روح مطلق است
یک ابدیت بی مرز است ; که از جنس این عالم نیست.
      Bita wrote: "به نظر من هم بین عشق و دوست داشتن تفاوت زیادی وجود داره.دوست داشتن آمیخته با منطق و عقل است ولی
عشق سراپا احساسه
یک نوع کشش درونی که هیچ دلیل و منطق مادی براش وجود نداره
عاشقی اینقدر مفهوم و..."
و همینطور عشق مادر به فرزندانش
      با پیر مغان دوش زبسِ حیرانیگفتم رمزی زِمی بگو پنهانی
گفتا بُود آن حقیقتی وجدانی
ای جان پدر تا نچشی کِی دانی ؟
عشقِ حقیقی چیزی جز همان عشقِ به خدای مهربان نیست و همان عشقی است که به حضرت حق مربوط و منتهی می شود و لا غیر .
در نگاه اهل معرفت ، مفهوم دیگری از عشق حقیقی دیده نمی شود و عشق حقیقی محضاً و کاملاً تعلق به حّقِ کریم دارد و غیر را در آن راه نیست . هر نوع توجهی به غیرِ حق ، عشق حقیقی خوانده نمی شود و موجب ابطال آن می گردد .
عشق حقیقی صرفاً مربوط به خداوند منّان می شود و اهلِ معرفت جز این نمی اندیشند . تعلقِ عشق به غیرِ حق ، متعلق به عشق مَجازی است و بس و در آن تقسیم هایی است ولی هیچ یک را عشق حقیقی نمی خوانند
.
هر چه جز عشق خدای احسن است
گر شکر خواریست آن جان کندن است
مولانا

