در زبانهای سامی واژهها بر اصل ریشههای سه حرفی یا چهار حرفی قرار دارند كه به نام ثلاثی و رباعی گفته میشوند و اشتقاق واژههای مختلف براساس تغییر شكلی است كه به این ریشهها داده میشود و به نام ابواب خوانده میشود. پس شمار واژههایی كه ممكن است در این زبانها وجود داشته باشد، نسبت مستقیم دارد با شمار ریشههای ثلاثی و رباعی. پس باید بسنجیم كه حداكثر شمار ریشههای ثلاثی چه قدر است. برای این كار یك روش ریاضی به نام جبر تركیبی به كار میبریم.
اكنون میخواهیم ببینیم كه از میان ٢٨ حرف الفبای سامی، چند تركیب سه حرفی میتوان درآورد. این تعداد ثلاثیهای مجرد مساوی میشود با: P = ٢٨ × ٢٧ × ٢٦ = ١٩,٦۵٦ یعنی حداكثر
تعداد ریشههای ثلاثی مجرد مساوی ١٩,٦۵٦(نوزده هزار و ششصد و پنجاه و شش) است و نمیتوان بیش از این تعداد ریشه ثلاثی در این زبان وجود داشته باشد. درباره ریشههای رباعی میدانیم كه تعداد آنها كم است و در حدود پنج درصد تعداد ریشههای ثلاثی است، یعنی تعداد آنها در حدود ١٠٠٠ است. چون ریشههای ثلاثیای نیز وجود دارد كه به جای سه حرف فقط دو حرف وجود دارد كه یكی از آنها تكرار شده است؛ مانند فعل (شَدَّ) كه حرف «د» دوبار به كار رفته است. از این رو بر تعداد ریشههایی كه در بالا حساب شده است، چندهزار میافزاییم و جمعاً عدد بزرگتر بیست و پنج هزار (٢۵,٠٠٠) ریشه را میپذیریم.
چنان كه گفته شد، در زبانهای سامی از هر فعل ثلاثی مجرد میتوان با تغییر شكل آن و یا اضافه [كردن:] چند حرف، كلمههای دیگری از راه اشتقاق گرفت كه عبارت از ده باب متداول میباشد، مانند: فَعّلَ، فاعَلَ، اَفَعلَ، تَفَعّلَ، تَفاعَلَ، اِنفَعَلَ، اِفتَعَلَ، اِفعَلَّ، اِفعالَّ، اِستَفعَلَ … از هر كدام از افعال، اسامی مختلفی اشتقاق مییابد: اول، نامهای مكان و زمان؛ دوم، نام ابزار؛ سوم، نام طرز و شیوه؛ چهارم، نام حرفه؛ پنجم، اسم مصدر؛ ششم، صفت (كه ساختمان آن ده شكل متداول دارد)؛ هفتم، رنگ؛ هشتم، نسبت؛ نهم، اسم معنی. با در نظر گرفتن همه انواع اشتقاق كلمات، نتیجه گرفته میشود كه از هر ریشهای حداكثر هفتاد مشتق میتوان به دست آورد. پس هر گاه تعداد ریشهها را كه از ٢۵٠٠٠ كمتر است در هفتاد ضرب كنیم، حداكثر عده كلمههایی كه به دست میآید ٢۵٠٠٠ × ٧٠ = ١,٧۵٠,٠٠٠ (یك میلیون و هفتصد و پنجاه هزار) كلمه است.
البته همه هفتاد اشتقاق برای هر ریشهای متداول و معمول نیست و عددی كه محاسبه شد، حداكثر كلمههایی است كه ساختن آنها امكان دارد، نه این كه همه كلمههایی كه طبق الگوی زبان ممكن است ساخته شود، واقعاً وجود داشته باشد. با این همه، باز مقداری به این عدد حساب شده میافزاییم و آن عدد را به دو میلیون میرسانیم. امكان ساختن كلماتی بیش از این، در ساختمان این زبان وجود ندارد.
در زبانهای سامی واژهها بر اصل ریشههای سه حرفی یا چهار حرفی قرار دارند كه به نام ثلاثی و رباعی گفته میشوند و اشتقاق واژههای مختلف براساس تغییر شكلی است كه به این ریشهها داده میشود و به نام ابواب خوانده میشود. پس شمار واژههایی كه ممكن است در این زبانها وجود داشته باشد، نسبت مستقیم دارد با شمار ریشههای ثلاثی و رباعی. پس باید بسنجیم كه حداكثر شمار ریشههای ثلاثی چه قدر است. برای این كار یك روش ریاضی به نام جبر تركیبی به كار میبریم.
اكنون میخواهیم ببینیم كه از میان ٢٨ حرف الفبای سامی، چند تركیب سه حرفی میتوان درآورد. این تعداد ثلاثیهای مجرد مساوی میشود با:
P = ٢٨ × ٢٧ × ٢٦ = ١٩,٦۵٦
یعنی حداكثر
تعداد ریشههای ثلاثی مجرد مساوی ١٩,٦۵٦(نوزده هزار و ششصد و پنجاه و شش) است و نمیتوان بیش از این تعداد ریشه ثلاثی در این زبان وجود داشته باشد. درباره ریشههای رباعی میدانیم كه تعداد آنها كم است و در حدود پنج درصد تعداد ریشههای ثلاثی است، یعنی تعداد آنها در حدود ١٠٠٠ است. چون ریشههای ثلاثیای نیز وجود دارد كه به جای سه حرف فقط دو حرف وجود دارد كه یكی از آنها تكرار شده است؛ مانند فعل (شَدَّ) كه حرف «د» دوبار به كار رفته است. از این رو بر تعداد ریشههایی كه در بالا حساب شده است، چندهزار میافزاییم و جمعاً عدد بزرگتر بیست و پنج هزار (٢۵,٠٠٠) ریشه را میپذیریم.
چنان كه گفته شد، در زبانهای سامی از هر فعل ثلاثی مجرد میتوان با تغییر شكل آن و یا اضافه [كردن:] چند حرف، كلمههای دیگری از راه اشتقاق گرفت كه عبارت از ده باب متداول میباشد، مانند: فَعّلَ، فاعَلَ، اَفَعلَ، تَفَعّلَ، تَفاعَلَ، اِنفَعَلَ، اِفتَعَلَ، اِفعَلَّ، اِفعالَّ، اِستَفعَلَ … از هر كدام از افعال، اسامی مختلفی اشتقاق مییابد: اول، نامهای مكان و زمان؛ دوم، نام ابزار؛ سوم، نام طرز و شیوه؛ چهارم، نام حرفه؛ پنجم، اسم مصدر؛ ششم، صفت (كه ساختمان آن ده شكل متداول دارد)؛ هفتم، رنگ؛ هشتم، نسبت؛ نهم، اسم معنی. با در نظر گرفتن همه انواع اشتقاق كلمات، نتیجه گرفته میشود كه از هر ریشهای حداكثر هفتاد مشتق میتوان به دست آورد. پس هر گاه تعداد ریشهها را كه از ٢۵٠٠٠ كمتر است در هفتاد ضرب كنیم، حداكثر عده كلمههایی كه به دست میآید ٢۵٠٠٠ × ٧٠ = ١,٧۵٠,٠٠٠ (یك میلیون و هفتصد و پنجاه هزار) كلمه است.
البته همه هفتاد اشتقاق برای هر ریشهای متداول و معمول نیست و عددی كه محاسبه شد، حداكثر كلمههایی است كه ساختن آنها امكان دارد، نه این كه همه كلمههایی كه طبق الگوی زبان ممكن است ساخته شود، واقعاً وجود داشته باشد. با این همه، باز مقداری به این عدد حساب شده میافزاییم و آن عدد را به دو میلیون میرسانیم. امكان ساختن كلماتی بیش از این، در ساختمان این زبان وجود ندارد.
ادامه دارد..........