IRAN discussion

خدايا
تو به من تار و پود دادي تا
حرير زندگيم را ببافم
مبادا با ان گليمي ببافم

امثال این آقای شریعتی مسولیتشون خیلی بیشتر از گفتن چندتا جمله ی ادبی بوده....ایشون به عنوان یک روشنفکر خیلی کارا میتونست انجام بده اما.....خب هنوزم دیر نیست همه ی ما مسولیت داریم....

قطره‌ای اشک این‌جا...شعله‌ای آه اون‌جا...پاره‌ای گل این‌جا... تیکه‌ای ماه اون‌جا... کوچه تا کوچه هراس... خونه تا خونه عزا... دل به دل نفرینُ ... لب به لب نعش دعا ... لشکر گل‌خوارُ کی به راه انداخته؟... خواهر خورشیدُ کی به چاه انداخته؟... "جنتی‌عطایی"

دوست من...
رسالت قلم در دستان توست و حقيقت در قلبت، حضور انسان‌ها مهم نيست، مهم حضور افكارهاست؛ من به توان خود و هم نسل‌هايم ايمان دارم. بياييد به خاطر آينده آيندگان هم كه شده حقيقت را آنگونه كه هست ثبت كنيم. بگذار رودي باشيم كه به اقيانوس مي‌پيوندد نه قطره‌اي كوچك...

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد،

نمیخواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم

چه خواهد ساخت،

ولی بسیار مشتاقم

که از خاک گلویم سوتکی سازد،

گلویم سوتکی باشد

به دست کودکی گستاخ و بازیگوش،

و او یکریز و پی در پی

دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را آشفته تر سازد.

بدین سان بشکند در من

سکوت مرگبارم را…