کدام ساعت شني بهار را زاييد؟ کدام فصل پيرهني دارد گرمتر از تابستاني که من عاشق دختر همسايهام بودم؟ همان سال چه گريههايي ريخت از تن پاييز و چه ارقام خستهاي افتاد از صفحهي غروب ساعت ديواري؟ انگار زمستان بود که عقربههاي همان ساعت لغزيدند تا کنار هم افتادند درست در جاي خالي شش و نيم و حالا من پير شدهام همچنان که دختر همسايه بي هيچ خاطره از شش و نيم.
کدام فصل پيرهني دارد گرمتر از تابستاني
که من عاشق دختر همسايهام
بودم؟
همان سال چه گريههايي ريخت از تن پاييز
و چه ارقام خستهاي افتاد
از صفحهي غروب ساعت ديواري؟
انگار زمستان بود که عقربههاي همان ساعت
لغزيدند تا کنار هم
افتادند درست در جاي خالي شش و نيم
و حالا من پير شدهام
همچنان که دختر همسايه
بي هيچ خاطره از شش و نيم.
بیژن نجدی