منزوي از «مگوهايي» سخن گفت كه براي نسل امروز، حتا فكر كردن به آنها گناهي غيرقابل بخشش محسوب ميشود؛ او از عشق سخن گفت؛ عشقي كه جريان داشت.
مهدي خطيبي - پژوهشگر و ويراستار آثار حسين منزوي - در آستانهي شصتويكمين سالروز تولد اين شاعر، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقهي زنجان، با بيان اين مطلب، افزود: برخلاف هنجار پذيرفتهشدهي ايراني، نميخواهم و نميكوشم در مدح منزوي بگريانم؛ بلكه ميخواهم از شاعري سخن بگويم كه در سال 1350 با كتاب "حنجرهي زخمي تغزل" متولد شد و به مهمترين تلاش هنري خود كه همانا غزل بود و به آن معروف و مشهور نيز هست، تمركز كرد.
او با اشاره به اينكه منزوي از ايثار دو نفر (زن و مرد) و مهرباني آنها سخن گفت كه همان باعث شده تا براي نسل ما دوستداشتني باشد، اذعان داشت: ما صداقت عريان را دوست داشتيم و داريم؛ چرا كه منزوي از عاشقانههايي سخن گفت كه براي نسل من يك آتش زير خاكستر بود.
خطيبي در ادامه تصريح كرد: نسل قبل از ما شيفتگي شورانگيزي به عمل قهرمانانه داشت؛ زيرا در عصري ميزيستند كه در جهان معروف به عصر آرمانگرايي بود؛ اما ما خسته از فرياد و هياهو و آتش و خانه به دوشي و مرگ عزيزان به سخني ميانديشيم كه از لحظههاي ناب انساني بگويد، كه ناگهان غزلسرايي به نام منزوي در زماني كه محدوديتهاي دستوري در ذهن آن حك شده بود، از لحظههاي حقيقي گفت كه در خيالمان با آن معاشقه ميكرديم.
ويراستار چند كتاب منزوي افزود: شعر سالهاي 47 تا 57 در نگاه بسياري از منتقدان دورهاي است كه اهميت چنداني ندارد؛ اما براي من سالهاي جالب توجهي است؛ زيرا سه جريان شعري را در آن يافتهام، كه در يكي از آنها، منزوي نقش تعيينكنندهاي داشته است.
نويسندهي "ماهماهي" و "بوتيمار بياشك" در اينباره گفت: منزوي غزل را پس از سالها به تصاوير تغزلي كه داراي يك متن زباني جاندار است، تبديل كرد؛ تصاوير تغزلي كه امروزي، عريان و صميمياند و نشان از صداقت شاعر دارند.
خطيبي با اشاره به اينكه پس از ظهور نيما يوشيج، برخي به تظاهر عشق پرداختند و در رؤياهاي شبهاي بلوغ فرورفتند و برخي نيز يكسره به نفي عشق پرداختند، افزود: برخي جسم را رها كردند و به جان زيبا پرداختند؛ اما منزوي با صميميت تمام، تصويري از معشوق امروزي كشيد، كه اين صميميت و شجاعت را در غزل معاصر كم ديدهايم. در شعر معاصر نيز جز از يكي دو نفر مانند نصرت رحماني و اسماعيل خويي نديدهايم.
وي با مقايسهي حسين منزوي با نزار قباني - شاعر معروف عرب - اظهار داشت: منزوي در كتاب "حنجرهي زخمي تغزل" غزلهايي را ارايه داد كه گذشته از تغزلي ناب، زبان و بيان امروزي دارند. او در مورد نسل خود معتقد است كه دوباره زبانش را به طرف نوعي ليبراليسم با نوعي زبان غنايي ميچرخاند. زبان منزوي فخامت ويژهاي دارد؛ گرايش منزوي به شعر گذشته بالأخص حافظ از يكسو، به زبانش فخامت ويژهاي داده است و از ديگرسو گاه موجب شده دوگانگي خاصي نمود يابد.
خطيبي شكل بياني غزل منزوي را در اغلب بيتها بسيار قدرتمند ارزيابي كرد و اظهار داشت: منزوي گذشته از تبحر ويژه بر موسيقي بيروني و كناري، بر موسيقي كلمات نيز تسلط كامل دارد. او كلمه را از لحاظ موسيقيايي شناخت؛ بنابراين ميبينيم گذشته از ترانگي كه با واسطهي موسيقي بيروني و كناري به وجود آمده است، از طريق همحروفي و همآوازي نوعي موسيقي دروني و از طريق دقت در موسيقي كلمات نيز نوعي موسيقي معنوي درخشان در غزلش وجود دارد. البته نبايد از نظر دور داشت كه منزوي گاه از تمام ظرفيتهاي موسيقي در كنار غزل استفاده ميكند؛ چيزي كه خود در مجلهي "تماشا" در سال 51 آن را تقبيح کرده است.
صاحب كتابهاي "ترانههاي آدم و حوا"، "آيينه در آب" و "شعر متعهد ايران" همچنين افزود: منزوي در كتاب "حنجرهي زخمي تغزل" نوعي تغزل ناب و دستيافتني را همراه با رويكردي نو به زبان و شكل بياني تازه عرضه كرد. در كتاب از "شوكران و شكر" نشانههاي تدقيق و غور در غزلهاي سعدي و حافظ و حتا مولانا ديده ميشود و در اين ميان، ميكوشد با تلفيق زبان كهن و امروزين، تلاشي در بارور شدن غزلش به انجام رساند.
او اوج هنرنمايي منزوي را در كتاب "كهربا و كافور" معرفي كرد و اذعان داشت: منزوي گذشته از استحكام زباني و استفاده از تمام دقايق موسيقي شعر از لحاظ بياني، ميكوشد با شكستن اسطورهها، جلوهاي ديگر را در برابر خواننده نمايان كند.
خطيبي با اظهار تأسف از اينكه پس از گذشت سه سال از رفتن اين شاعر هنوز به آثار وي نگاه نقادانهاي نشده است، خاطرنشان ساخت: اميدوارم در آينده شاهد دقت و بررسي در آثار گوناگون او به دور از نفي يا مداحيهاي بيمورد باشيم.
مهدي خطيبي - پژوهشگر و ويراستار آثار حسين منزوي - در آستانهي شصتويكمين سالروز تولد اين شاعر، در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) منطقهي زنجان، با بيان اين مطلب، افزود: برخلاف هنجار پذيرفتهشدهي ايراني، نميخواهم و نميكوشم در مدح منزوي بگريانم؛ بلكه ميخواهم از شاعري سخن بگويم كه در سال 1350 با كتاب "حنجرهي زخمي تغزل" متولد شد و به مهمترين تلاش هنري خود كه همانا غزل بود و به آن معروف و مشهور نيز هست، تمركز كرد.
او با اشاره به اينكه منزوي از ايثار دو نفر (زن و مرد) و مهرباني آنها سخن گفت كه همان باعث شده تا براي نسل ما دوستداشتني باشد، اذعان داشت: ما صداقت عريان را دوست داشتيم و داريم؛ چرا كه منزوي از عاشقانههايي سخن گفت كه براي نسل من يك آتش زير خاكستر بود.
خطيبي در ادامه تصريح كرد: نسل قبل از ما شيفتگي شورانگيزي به عمل قهرمانانه داشت؛ زيرا در عصري ميزيستند كه در جهان معروف به عصر آرمانگرايي بود؛ اما ما خسته از فرياد و هياهو و آتش و خانه به دوشي و مرگ عزيزان به سخني ميانديشيم كه از لحظههاي ناب انساني بگويد، كه ناگهان غزلسرايي به نام منزوي در زماني كه محدوديتهاي دستوري در ذهن آن حك شده بود، از لحظههاي حقيقي گفت كه در خيالمان با آن معاشقه ميكرديم.
ويراستار چند كتاب منزوي افزود: شعر سالهاي 47 تا 57 در نگاه بسياري از منتقدان دورهاي است كه اهميت چنداني ندارد؛ اما براي من سالهاي جالب توجهي است؛ زيرا سه جريان شعري را در آن يافتهام، كه در يكي از آنها، منزوي نقش تعيينكنندهاي داشته است.
نويسندهي "ماهماهي" و "بوتيمار بياشك" در اينباره گفت: منزوي غزل را پس از سالها به تصاوير تغزلي كه داراي يك متن زباني جاندار است، تبديل كرد؛ تصاوير تغزلي كه امروزي، عريان و صميمياند و نشان از صداقت شاعر دارند.
خطيبي با اشاره به اينكه پس از ظهور نيما يوشيج، برخي به تظاهر عشق پرداختند و در رؤياهاي شبهاي بلوغ فرورفتند و برخي نيز يكسره به نفي عشق پرداختند، افزود: برخي جسم را رها كردند و به جان زيبا پرداختند؛ اما منزوي با صميميت تمام، تصويري از معشوق امروزي كشيد، كه اين صميميت و شجاعت را در غزل معاصر كم ديدهايم. در شعر معاصر نيز جز از يكي دو نفر مانند نصرت رحماني و اسماعيل خويي نديدهايم.
وي با مقايسهي حسين منزوي با نزار قباني - شاعر معروف عرب - اظهار داشت: منزوي در كتاب "حنجرهي زخمي تغزل" غزلهايي را ارايه داد كه گذشته از تغزلي ناب، زبان و بيان امروزي دارند. او در مورد نسل خود معتقد است كه دوباره زبانش را به طرف نوعي ليبراليسم با نوعي زبان غنايي ميچرخاند. زبان منزوي فخامت ويژهاي دارد؛ گرايش منزوي به شعر گذشته بالأخص حافظ از يكسو، به زبانش فخامت ويژهاي داده است و از ديگرسو گاه موجب شده دوگانگي خاصي نمود يابد.
خطيبي شكل بياني غزل منزوي را در اغلب بيتها بسيار قدرتمند ارزيابي كرد و اظهار داشت: منزوي گذشته از تبحر ويژه بر موسيقي بيروني و كناري، بر موسيقي كلمات نيز تسلط كامل دارد. او كلمه را از لحاظ موسيقيايي شناخت؛ بنابراين ميبينيم گذشته از ترانگي كه با واسطهي موسيقي بيروني و كناري به وجود آمده است، از طريق همحروفي و همآوازي نوعي موسيقي دروني و از طريق دقت در موسيقي كلمات نيز نوعي موسيقي معنوي درخشان در غزلش وجود دارد. البته نبايد از نظر دور داشت كه منزوي گاه از تمام ظرفيتهاي موسيقي در كنار غزل استفاده ميكند؛ چيزي كه خود در مجلهي "تماشا" در سال 51 آن را تقبيح کرده است.
صاحب كتابهاي "ترانههاي آدم و حوا"، "آيينه در آب" و "شعر متعهد ايران" همچنين افزود: منزوي در كتاب "حنجرهي زخمي تغزل" نوعي تغزل ناب و دستيافتني را همراه با رويكردي نو به زبان و شكل بياني تازه عرضه كرد. در كتاب از "شوكران و شكر" نشانههاي تدقيق و غور در غزلهاي سعدي و حافظ و حتا مولانا ديده ميشود و در اين ميان، ميكوشد با تلفيق زبان كهن و امروزين، تلاشي در بارور شدن غزلش به انجام رساند.
او اوج هنرنمايي منزوي را در كتاب "كهربا و كافور" معرفي كرد و اذعان داشت: منزوي گذشته از استحكام زباني و استفاده از تمام دقايق موسيقي شعر از لحاظ بياني، ميكوشد با شكستن اسطورهها، جلوهاي ديگر را در برابر خواننده نمايان كند.
خطيبي با اظهار تأسف از اينكه پس از گذشت سه سال از رفتن اين شاعر هنوز به آثار وي نگاه نقادانهاي نشده است، خاطرنشان ساخت: اميدوارم در آينده شاهد دقت و بررسي در آثار گوناگون او به دور از نفي يا مداحيهاي بيمورد باشيم.