نادر ابراهیمی discussion

23 views
بیگانگی و یگانگی

Comments Showing 1-1 of 1 (1 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by mehrdad (new)

mehrdad afzali | 7 comments Mod
میان بیگانگی و یگانگی هزار خانه است.
آن کس که غریب نیست شاید که دوست نباشد.
کسانی هستند که ما به ایشان سلام می گوییم و یا ایشان به ما.
....
آنها شما را به "تو" و تو را به "هیچ" بدل میکنند.
آنها می خواهند که تلقین کنندگان صمیمییت باشند.
....
می نشینند تا روز اندوه بزرگ.
آنگاه فرا رسنده ی نجات بخش هستند.
آنچه بخواهی برای تو می آورند، حتی اگر زبان تو آن را نخواسته باشد
....
آنها بر فراز گردابی که تو واپسین لحظه ها را در آن احساس می کنی می چرخند
و فریاد می زنند: من!من!من!من

باید ایشان را در آن لحظه های دردناک باز شناسی.
باید که وجودت در میان توده مواج و جوشان سپاس معدوم شود.
باید که در گلدان کوچک دیدگان تو باغ بی پایان "هرگز از یاد نخواهم برد" بروید.
آنگاه دستی تو را از فنا باز خواهد خرید.
دستی که فریاد می کشد :من!من!من
و نگاهی که تکرار می کند: من

از یاد مران که این گونه شناسایی ها بیشتر از عداوت انسان را خاک می کند.
"مگذار که در میان حصار گذشت ها و اندرزها خاکسترت کنند."
بر نزدیکترین کسان خویش آن زمان که مسیحا صفت به سوی تو می آیند بشور!
تمام آنها که دیوار میان ما بودند انتظار فروریختن عذابشان می داد.

اما من
از دادرسی دیگران بیزارم.
در آن طلا که محک طلب کند شک است.
شک چیزی به جای نمی گذارد.
مهر آن متاعی نیست که بشود آزمود و پس از آن ضربه یک آزمایش به حقارت آلوده اش نسازد.
عشق جمع اعداد و ارقام نیست تا بتوان آن را به آزمایش گذاشت، باز آنها را زیر هم نوشت و باز آنها را جمع کرد.

آنچه من می شنیدم آنچه می گفتند نبود.
کلمات در فضا دگرگون می شد و آنچه به گوش من می ریخت با کشنده ترین زهرها آلوده بود.
با این وجود من ایمان داشتم که تو باز خواهی گشت.

ایمان نیاز به آزمون را مطرود می داند...




back to top