مشاعره discussion

45 views
شعر آزاد > شعر طنز

Comments Showing 1-12 of 12 (12 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by SerA (last edited Aug 11, 2008 10:02PM) (new)

SerA Mo (saramoazamian) | 63 comments Mod
سلام
من يه بار سه سال پيش يه شعر طنز گفتم .خودم خوشم اومد.ميذارمش ايشالا.فقط فك كنم بيشتر به من بخندين تا به شعره

اقاي مدير يه فولدر واسه دل من ميسازين؟
به نام شعر طنز


message 2: by ماهور (last edited Aug 13, 2008 04:54AM) (new)

ماهور (mahoor) | 96 comments Mod
به نظرم بهتره در ادامه همین تاپیک شعرت رو بزاری
زیاد کردن فولدرها زیاد خوب نیست
ضمنا آزادی به درد همین چیزا میخوره
;)


message 3: by SerA (new)

SerA Mo (saramoazamian) | 63 comments Mod
سلام
آزادی!؟


message 4: by ماهور (new)

ماهور (mahoor) | 96 comments Mod
پس شعر کو؟


message 5: by SerA (last edited Aug 19, 2008 10:10PM) (new)

SerA Mo (saramoazamian) | 63 comments Mod
سلام

فقط بذارين ويرايشش كنم يه ذره، چشم


message 6: by سحر (new)

سحر | 61 comments هنوز ویرایشش تموم نشده!!!!
ای بابا شعر شمام دیگه از وقتش گذشته ها
;)
البته
شعر ترشیده هم بد نیستش بچشیم



message 7: by SerA (new)

SerA Mo (saramoazamian) | 63 comments Mod
سلام
آبجی قربونت بابا گذاشتمش یه چندسالیه:)؛
جان من یه نظری بده بلکه دلم خوش بشه یکی خونده

جام جم.اسمش جام جمه


message 8: by ArEzO.... (new)

ArEzO.... Es تو مي تواني
تلخي چاي و قهوه و شراب را بنوشي
مي داني چرا؟
چون دختري مثل من
قند روي ميز توست!


message 9: by Elham (new)

Elham amirian | 6 comments طنزُالله !

آقا ی ِ خدا ، محرم مایید شما
اَلحق ُّ وَالاِنصاف ،خدایید شما

خوش بخت ترین عزیز عالم هستید
نه زاده شُدید و نه بزایید شما

یکتایی تان مشخص و شفاف است
چپ چشم بیان کند دو تایید شما !

از منّت خلق، بی نیازید ...چه لارج !
ای وَل ! که همیشه خود کفایید شما

نه مفلس و نه مریض و نه بیکارید
نه در صدد پخت غذایید شما

نه دل نگرانِ خواندن ذکر و نماز
نه مانده ی روزه ی قضایید شما !

هم عاشق و خوشگلید و هم با حالید
چشمت نزنم ،چه با صفایید شما

گر نقطه ی اسمتان بیاید پایین
هستید خدا ...ولی جدایید شما


از رگ ، به من ِ طنیز ، نزدیکترید
عینک دارم ، ولی کجایید شما ؟

هر جا که دَری به روی ما قفل شود
هی لطف نموده ، می گشایید شما

(البته همیشه هم چنین نیست ،چرا ؟
چون لطف به ما نمی نمایید شما !)

ای خوش به سعادت عموم ِ فُقرات !
زیرا که اجابت ِ دعایید شما

همواره به کار آفرینش مشغول
در طرح بشر چه بی خطایید شما

دروقت کشیدن دو چشم بادام
در چین و ژاپن ...در آسیایید شما

در طرح بلوند و چشم آبی ، یا سبز
در آن ور آب و اَروَ پایید شما !

هم فینگیلیش و فرانسوی می دانید
با ترک و عرب هم آشنایید شما

وقتی که شما خدای سعدی هستید
حتمن که خدای مغلایید شما !

هم خالق فاسدان و هم شیخانید
هم خالق پیر و بچه هایید شما

از غصه و شیطان و گنه آزادید
از بازی زندگی رهایید شما

همدرد تمام بینوایان هستید
این قلب کُزت را بنوایید شما

کفشان مرا که جنب مسجد کندم
شرمنده ...برای من بپایید شما

بی کسب مجوّز بنویسید کتاب
بی دلهره طنزی بسرایید شما

از مُردن و مرگ ، در امانید ، چه خوب
ما اهل فنا و لا فنایید شما

لا حول وَلا قُوَةَ اِلّا با تو
منظور از "تو " فقط شمایید ، شما

من مادّی و معنوییم ...پنجاه ،پنجاه
پس صد در صد خود ِ خدایید شما !

زهرا دری


message 10: by Elham (new)

Elham amirian | 6 comments
با عرض معذرت از سهراب عزیز...

اهل چاخانم
پيشه‌ام كلاشي است
«كار و بارم بد نيست»
«گاهگاهي قفسي مي‌سازم»
با كمي ماسه و خاك
و كمي هم سيمان
جاي تيرآهنها، لوله آب!
نام آن را مثلاً
مي‌گذارم خانه
و مي‌اندازم آن را به شما!
«دوستاني دارم»
همه چون برگ درختند، دورو!
همه آلوده به صد حقه و نيرنگ و كلك
يكي از يارانم دلال است
هست استاد زبان بازي و خالي بندي
مي‌كند رنگ، يكي قورباغه
مي‌فروشد به شما جاي «ژيان»
لاك‌پشتي را هم جاي «فولكس»
ديگري محتكر است
كه دو صد دفتر و انبار به هر گوشه ايران دارد
همه نوعي كالا،
مي‌كند داخل انبار نهان
تا كه بفروشدشان، خوب گران
***
من براي مردم
خانه‌ها مي‌سازم، روي هوا
يا كه بر گرده بي‌طاقت «راب»*!
يا بر انديشه وارونه آب
روي رود كارون
مثل جدم قارون
كار من داني چيست؟
كلبه‌اي سست، چو عهد زعما سازيدن!
بعد اندازيدن!







message 11: by Fereshteh (new)

Fereshteh d | 1 comments تو شعر تری هوای باران با توست
لبخند گل و صفای باران با توست
حامد اگه یادت بره پوشک بخری
شب شستن کهنه های باران با توست
حامد عسگری


از ظرف دلم محبتش سر می رفت
از دست دلم همیشه او در می رفت
وقتی که سر کلاس، پشتش بودم
یک ساعت و نیم با دلم ور می رفت!

محمدرضا ستوده


دنبال تو از پکن به رم خواهم رفت
مجبور شوم به شهر قم خواهم رفت
می گردم ومی گردم و در آخر کار
از عشق تو من زیر سرم خواهم رفت!
ابراهیم قوامی

یک عمر اگر مفتی و اسقف باشی
در شهر نمادِ بی‌تخلف باشی
از شخص تو نیز فیلم درمی‌آید
هرچند اگر حضرت یوسف باشی!





message 12: by ماهور (new)

ماهور (mahoor) | 96 comments Mod
:))

شعر باران به نظرم قشنگتر بود ممنون


back to top