مشاعره discussion
هایکو
date
newest »
newest »
*ممنون از شعرت. هایکو به نظر من در میان اشعار غیر فارسی بی نظیره مثل غزل های فارسی شورانگیزه. طبیعت و عشق دو محور اصلی هایکو ها هستند.*
در تاريكی جنگل
دانه توتی فرو میافتد:
صدای آب
در تاريكی جنگل
دانه توتی فرو میافتد:
صدای آب
سلام به همه. می شه یک نفر برای من توضیح بده هایکو چیه شاید سوالم مسخره باشه اما اطلاعاتی راجع به این اسم یا شاید سبک ندارم
هایکو یکی از سه شکل اصلی سرودن شعر در زبان ژاپنی ست , هایکو شعری ست هفده هجائی که در سه خط و به ترتیب در 5-7-5 هجا سروده میشود . در این شکل از شعر نقش تعیین کننده مستقیماً بر عهده خود اشیاء است و کلام در آن نقش واسطه را بازی میکند . در هایکو , شعر , عرضه ی جان انسان و جهان در امکانات و ظرائف زبان نیست , بلکه به یک تعبیر , هایکو یک راه و یک وجهی از زندگی ست .شاعرانه گی هایکو سرا تنها از رو در رو قرار دادن آدمی با نفس اشیاء است که شکل میگیرد و شاعر کنار ما ایستاده است تا صدایش از درون اشیاء به گوش آید . هایکو با ذن ارتباط تنگاتنگی د اشته و به عبارتی با آن در هم آمیخته است و برای درک درست هایکو بایستی تا حدودی با اصول فلسفه ذن آشنائی داشت . در مقوله هایکو , مراد از ذن آن حالت خاص جان است که ما را با دیگر چیز های هستی یگانه می کند . در این حالت ما از مفردات دیگر جهان هستی جدا نیستیم بلکه با آنها یگانه ایم , یک و همانیم . و با این همه استقلال و فردیت و ویژه گی های خود را نیز داریم . اما باید آگاه باشیم که آنچه هایکو را میسازد ذن نیست , بلکه اندیشه ی ذن گرا میبایست چندان دیگرگون شود و تغییر و تبدیل یابد تا با هایکو هم ساز شود . نیز باید دانست که در هایکو , یا مطلقاً عنصر هوشی و عقلی وجود ندارد , یا به هر حال چنان با عنصر شهودی - شاعرانه در آمیخته است که با هیچ گونه تحلیل و تفسیری نمی توان از یکدیگر تفکیک شان کرد . و سرانجام سخن آخر اینکه : هدف هایکو زیبائی نیست بلکه به ساده گی تمام به ما چیز هائی را نشان میدهد که خود همیشه میدانسته ایم , بی اینکه بدانیم که میدانیم , و ما را با این حقیقت آشنا میسازد که تا زنده ایم شاعریم . پس این مهم است که ساده گی ذاتی ذن و هایکو هیچگاه از خاطر نرود زنده گی و زیستن , یعنی دریافت معانی باز نا گفتنی همین چیز ها . راه هایکو درک مداوم و وقفه ناپذیر این معانی ست در تمام بیست و چهار گانه ی شبانه روز و این خود , سرشار داشتن زنده گی ست
هیچ یک سخنی نگفتندنه میهمان , نه میزبان
و نه داوودی های سپید
"ریوتا"
کشت زار را فروختم ,
اما خواب به چشمانم نیامد
خاطر غوکان را .
"هوکوشی"
روز سال نو
آن چه حس میکنم
از توان کلمات بیرون است
"دایو"
دسته یی
بر ماه ,
چه بابزن باشکوهی
"سوکان"
بجنب , ای گور
باد خزان
صدای گریه ی من است
"باشو"
نه یکی سنگ
که به سوی سگ اندازم
ماه زمستانی
"ایسا"
راه دراز کوهستانی را در نوردیدم
در این بنفشه ها
چیزی رقت انگیز هست
" باشو
واقعا ممنون از شما فاتیما جان امیدوارم این توضیحاتتون رو به خوبی متوجه شده باشم و بتونم تشخیص بدم
هایکو در ژاپن یک سبک نقاشی هم هست که بدون قلم خوردگی کار می کنن
چند هایکو از باشو:
زندگي اش را
او به گرداگرد آويزان پلي پيچاند
پيچك وحشي.
چار سو در چارسو خاموش
سينه هاي صخره ها را مي شكافد ليك
جير جير جيرجيرك ها
باران ارديبهشت
آبشار را دفن كرد
در آب
"پاييز آمد"
باد خنك نرم نرمك
مي گويد اين راز را با دريچه
قدم هشيارتر بگذار
همه گل هاي صحرايي
تورا زير نظر دارند
زندگي اش را
او به گرداگرد آويزان پلي پيچاند
پيچك وحشي.
چار سو در چارسو خاموش
سينه هاي صخره ها را مي شكافد ليك
جير جير جيرجيرك ها
باران ارديبهشت
آبشار را دفن كرد
در آب
"پاييز آمد"
باد خنك نرم نرمك
مي گويد اين راز را با دريچه
قدم هشيارتر بگذار
همه گل هاي صحرايي
تورا زير نظر دارند
ماتسوئو باشو (1644 ـ 1694 م)
در يك خانواده سامورايي بدنيا آمد. درباره زمان قبل از هايكو سرا شدنش اطلاعات زيادي در دست نيست.
در سال 1644 بدنيا آمد. نام كودكي اش كين ساكو بود . سالهاي زيادي از عمرش در سفر بود. و از معابد و طبيعت زيبايي ژاپن ديدن ميكرد. و در مورد آنها هايكو و نثر مينوشت. او نام مستعارش را از درخت موز گرفت . باشو در زبان ژاپني به معناي درخت موز است.
بيش از ديگر شاعران ، هايكو باشو ست و باشو هايكو ست. باشو هايكو را ابداع نكرد بلكه هايكو را يك ژانر جدي و پر آوازه ساخت. قبل از باشو هايكو يك نوع بازي كم اهميتي بود كه در دربار توسط اديبان بازي ميشد. نوعي بازي با كلمات بود كه پر از جناس و كنايه بود. اما باشو هايكو را بالا برد.
مشهورترين هايكو ي باشو بركه كهن ميباشد.
بركه كهن
جهيدن غوكي
صداي آب
توجه داشته باشيد كه چگونه هر سه عنصر درين هايكو همزمان جدا و به هم پيوسته ست.
غوك ، بركه ، و صداي جهيدن غوك. اينجا عملي صورت گرفته و حركت ناگهاني و سكوتي كه براي لحظه اي با جهيدن غوكي اتفاق ميافتد.
بعضي ها اين هايكو را نوعي روشن شدگي بودايي ميبينند و بعضي آنرا تصويري واقعي مي بينند
در يك خانواده سامورايي بدنيا آمد. درباره زمان قبل از هايكو سرا شدنش اطلاعات زيادي در دست نيست.
در سال 1644 بدنيا آمد. نام كودكي اش كين ساكو بود . سالهاي زيادي از عمرش در سفر بود. و از معابد و طبيعت زيبايي ژاپن ديدن ميكرد. و در مورد آنها هايكو و نثر مينوشت. او نام مستعارش را از درخت موز گرفت . باشو در زبان ژاپني به معناي درخت موز است.
بيش از ديگر شاعران ، هايكو باشو ست و باشو هايكو ست. باشو هايكو را ابداع نكرد بلكه هايكو را يك ژانر جدي و پر آوازه ساخت. قبل از باشو هايكو يك نوع بازي كم اهميتي بود كه در دربار توسط اديبان بازي ميشد. نوعي بازي با كلمات بود كه پر از جناس و كنايه بود. اما باشو هايكو را بالا برد.
مشهورترين هايكو ي باشو بركه كهن ميباشد.
بركه كهن
جهيدن غوكي
صداي آب
توجه داشته باشيد كه چگونه هر سه عنصر درين هايكو همزمان جدا و به هم پيوسته ست.
غوك ، بركه ، و صداي جهيدن غوك. اينجا عملي صورت گرفته و حركت ناگهاني و سكوتي كه براي لحظه اي با جهيدن غوكي اتفاق ميافتد.
بعضي ها اين هايكو را نوعي روشن شدگي بودايي ميبينند و بعضي آنرا تصويري واقعي مي بينند
چند هایکوی بهاری به مناسبت آغاز بهاردر يك سوي
فانوس كاغذي ام
نخستين سپيده دم بهاري
اولين نوشيدني سال نو
با صندلهاي حصيري به پا
سپيده دم
بهار من تنها همین است:
تک نهال با مبو
و یک شاخه ی بید
ایسا
****
شب زیبای بهار
محو شد ناگهان
وقتی نظاره کردیم شکوفه های گیلاس را
باشو





نه کرم شب تابی روی شمشادها
تنها چشمانت می درخشند