No War discussion

45 views
شعری برای یک عکس از جنگ

Comments Showing 1-9 of 9 (9 new)    post a comment »
dateUp arrow    newest »

message 1: by [deleted user] (new)

چه راحت و آرام

در میان دشت زیبا

_ بر خاک فتاده _

خفته بودند

مرد و زن و کودک.

و پیراهنی خون آلود

آن سوترها

سبزی یک دست علف را

خدشه دار کرده بود.

مردگان زیبا!

منصوره اشرافی


message 2: by [deleted user] (new)

maybe i should leave this group... english or the other language?


علیرضا طبیب زاده AliReza TabibZadeh (AliRezaTabibZadeh) | 3 comments شعری بود زیبا منصوره جان


message 4: by Sahel (new)

Sahel | 1 comments شعری بود زیبا


message 5: by Behnam (new)

Behnam dosti (behnamdosti) | 1 comments يه تابلو هم بايد درست كنن
.
ورود جنگ ممنوع
.
باشه عنوانش
.
خواندني بود شعرت


message 6: by Pars (new)

Pars | 1 comments سلام بسيار زيبا بود اما...


message 7: by Mahsa (new)

Mahsa | 2 comments جنگ ما
همنفسی
سبز شدن
در چمن خاطره ها
روییدن
پر زدن
تا قفس فاصله را
بشکستن
پیوستن
جنگ ما
عشق
خطر کردن و
یکجا
به اسارت رفتن
آن نبردی
که به یغما
دل ما
را برده
اثرش
سوخته گنجی ست
که سرباز گروگان شده
است
به بهایی
که همان
خواستن است
جبهه دلشدگی
چشمه جوشان
تن آتشکده
است
که خدایی
شب هنگامه
تماشاگر این سوختن
است
کشتن و
کشته شدن
مردن و
یکبار دگر
از نفس عاشق خود
زنده شدن


message 8: by Mahsa (new)

Mahsa | 2 comments ای جنگ جنگ جنگ
ای جنگ آدمی کش ای جنگ تیز چنگ
فرزند من کجاست
روی کدام خاک غریبی غنوده است ؟
در خواب دیدمش
از روی تپه های شقایق
چون ابر می گذشت
سر در پی اش نهادم و با نام خواندمش
گم شد فراز دشت
اینک ای جنگ کینه جو
با من بگو که او
روی کدام پشته به غربت عنوده است
روی کدام سنگ
با گل به گل شقایق پر پر به پیرهن
با تیره فام توده خاکی درون چنگ؟




message 9: by Bahram (new)

Bahram | 1 comments ای جنگ پدران ما را بردی
برادرانمان را کشتی
خواهرانمانرا گریاندی
هنوز مادرانمان
داغدارند
اکنون از
ما
چه
میخواهی؟


back to top